رمان گوتیک: تفاوت میان نسخهها
Mohammadi2 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohammadi2 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
گونۀ ادبی در ادبیات انگلیسی که با قصر اوترانتو<ref>The Castle of Otranto</ref> اثر هوراس والپول<ref>Horace Walpole</ref> پایهگذاری شد. ویژگی این سبک استفاده از وقایع اسرارآمیز، خشونتبار، و ترسناک است. دیگر نویسندگان این گونۀ ادبی عبارتاند از آن رادکلیف<ref>Ann Radcliff</ref>، متیو مانک لوئیس<ref>Matthew ‘Monk’ Lewis</ref>، مِری شِلی<ref>Mary Shelley</ref>، برام استوکر<ref>Bram Stoker</ref> (ایرلندی) و ادگار آلن پو<ref>Edgar Allen Poe</ref>، نویسندۀ امریکایی. در اواخر قرن 20 این گونۀ ادبی خاصه در فیلم، بار دیگر اقبال عام یافت. استیون کینگ<ref>Stephen King</ref>، نویسندۀ امریکایی، رمانهای خوشساختی در این سبک آفریده است. عناصر اخلاقی وجه تمایز آثار گوتیک از نوشتههای ترسناک است. در این سبک گرچه صحنههای ترسناک و اعمال خشونتبار وجود دارد اما همه در رمان واقعی گوتیک به مرگی که سزاوار آن است میمیرند. خونآشام و یا مخلوقات عجیب دیگر این رمانها مظاهر غضب خداوندیاند تا پرهیزکاران، آزمایش و ضعفها، افکار شیطانی، و خودسریها ارزیابی شوند. یکی از ملزومات طرح در داستان گوتیک حضور یک یا دو انسان معمولی است که زنده میمانند و حوادث را ضبط میکنند، مثل جاناتان هارکر<ref>Jonathan Harker</ref> در فرانکنشتینِ<ref>Frankenstein</ref> مری شلی، و خواننده خود را با آنان نزدیک احساس میکند. حضور شیطان، که در آخر کار نابود میشود، برای پرورش شخصیت رمانهای گوتیک نتایج مفیدی دارد. در قرن 19 گوتیک آنچنان محبوبیت یافت که در آثار دیگری از گونههای متفاوت ادغام شد. ویلکی کالینز<ref>Wilkie Collins</ref> در رمان اسرارآمیز خود، ''زنی در لباس سفید''<ref>''The Woman in White''</ref>، و آرتور کانن دویل<ref>Arthur Conan Doyle</ref> در داستان جنایی خیالیاش، ''سگ خانوادۀ باسکرویل''<ref>''The Hound of the Baskervilles''</ref>، از ابزارهای گونۀ گوتیک بهره گرفتند. جین آستین<ref>Jane Austen</ref> در اثر خود، دیر نورتنگر<ref>Northanger Abbey</ref>، سبک گوتیک را به استهزاء میگیرد. | گونۀ ادبی در ادبیات انگلیسی که با قصر اوترانتو<ref>The Castle of Otranto</ref> اثر هوراس والپول<ref>Horace Walpole</ref> پایهگذاری شد. ویژگی این سبک استفاده از وقایع اسرارآمیز، خشونتبار، و ترسناک است. دیگر نویسندگان این گونۀ ادبی عبارتاند از آن رادکلیف<ref>Ann Radcliff</ref>، متیو مانک لوئیس<ref>Matthew ‘Monk’ Lewis</ref>، مِری شِلی<ref>Mary Shelley</ref>، برام استوکر<ref>Bram Stoker</ref> (ایرلندی) و ادگار آلن پو<ref>Edgar Allen Poe</ref>، نویسندۀ امریکایی. در اواخر قرن 20 این گونۀ ادبی خاصه در فیلم، بار دیگر اقبال عام یافت. استیون کینگ<ref>Stephen King</ref>، نویسندۀ امریکایی، رمانهای خوشساختی در این سبک آفریده است. عناصر اخلاقی وجه تمایز آثار گوتیک از نوشتههای ترسناک است. در این سبک گرچه صحنههای ترسناک و اعمال خشونتبار وجود دارد اما همه در رمان واقعی گوتیک به مرگی که سزاوار آن است میمیرند. خونآشام و یا مخلوقات عجیب دیگر این رمانها مظاهر غضب خداوندیاند تا پرهیزکاران، آزمایش و ضعفها، افکار شیطانی، و خودسریها ارزیابی شوند. یکی از ملزومات طرح در داستان گوتیک حضور یک یا دو انسان معمولی است که زنده میمانند و حوادث را ضبط میکنند، مثل جاناتان هارکر<ref>Jonathan Harker</ref> در فرانکنشتینِ<ref>Frankenstein</ref> مری شلی، و خواننده خود را با آنان نزدیک احساس میکند. حضور شیطان، که در آخر کار نابود میشود، برای پرورش شخصیت رمانهای گوتیک نتایج مفیدی دارد. در قرن 19 گوتیک آنچنان محبوبیت یافت که در آثار دیگری از گونههای متفاوت ادغام شد. ویلکی کالینز<ref>Wilkie Collins</ref> در رمان اسرارآمیز خود، ''زنی در لباس سفید''<ref>''The Woman in White''</ref>، و آرتور کانن دویل<ref>Arthur Conan Doyle</ref> در داستان جنایی خیالیاش، ''سگ خانوادۀ باسکرویل''<ref>''The Hound of the Baskervilles''</ref>، از ابزارهای گونۀ گوتیک بهره گرفتند. جین آستین<ref>Jane Austen</ref> در اثر خود، دیر نورتنگر<ref>Northanger Abbey</ref>، سبک گوتیک را به استهزاء میگیرد. | ||
---- | |||
[[رده:ادبیات غرب]] | [[رده:ادبیات غرب]] | ||
<references /> | <references /> | ||
[[رده:مفاهیم، رویدادها، اصطلاحات، عناصر]] | [[رده:مفاهیم، رویدادها، اصطلاحات، عناصر]] |
نسخهٔ ۲۲ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۲۵
رمان گوتیک (gothic novel)
گونۀ ادبی در ادبیات انگلیسی که با قصر اوترانتو[۱] اثر هوراس والپول[۲] پایهگذاری شد. ویژگی این سبک استفاده از وقایع اسرارآمیز، خشونتبار، و ترسناک است. دیگر نویسندگان این گونۀ ادبی عبارتاند از آن رادکلیف[۳]، متیو مانک لوئیس[۴]، مِری شِلی[۵]، برام استوکر[۶] (ایرلندی) و ادگار آلن پو[۷]، نویسندۀ امریکایی. در اواخر قرن 20 این گونۀ ادبی خاصه در فیلم، بار دیگر اقبال عام یافت. استیون کینگ[۸]، نویسندۀ امریکایی، رمانهای خوشساختی در این سبک آفریده است. عناصر اخلاقی وجه تمایز آثار گوتیک از نوشتههای ترسناک است. در این سبک گرچه صحنههای ترسناک و اعمال خشونتبار وجود دارد اما همه در رمان واقعی گوتیک به مرگی که سزاوار آن است میمیرند. خونآشام و یا مخلوقات عجیب دیگر این رمانها مظاهر غضب خداوندیاند تا پرهیزکاران، آزمایش و ضعفها، افکار شیطانی، و خودسریها ارزیابی شوند. یکی از ملزومات طرح در داستان گوتیک حضور یک یا دو انسان معمولی است که زنده میمانند و حوادث را ضبط میکنند، مثل جاناتان هارکر[۹] در فرانکنشتینِ[۱۰] مری شلی، و خواننده خود را با آنان نزدیک احساس میکند. حضور شیطان، که در آخر کار نابود میشود، برای پرورش شخصیت رمانهای گوتیک نتایج مفیدی دارد. در قرن 19 گوتیک آنچنان محبوبیت یافت که در آثار دیگری از گونههای متفاوت ادغام شد. ویلکی کالینز[۱۱] در رمان اسرارآمیز خود، زنی در لباس سفید[۱۲]، و آرتور کانن دویل[۱۳] در داستان جنایی خیالیاش، سگ خانوادۀ باسکرویل[۱۴]، از ابزارهای گونۀ گوتیک بهره گرفتند. جین آستین[۱۵] در اثر خود، دیر نورتنگر[۱۶]، سبک گوتیک را به استهزاء میگیرد.