ابزارگرایی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
بدون خلاصۀ ویرایش
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:


ابزارْگرایی (instrumentalism)<br>نوعی عمل‌گرایی<ref>pragmatism</ref> ([[پراگماتیسم]])‌ که در فلسفۀ امریکایی، به همت [[دیویی، جان (۱۸۵۹ـ۱۹۵۲)|جان دیویی]]<ref>John Dewey</ref> و همکارانش در [[دانشگاه شیکاگو]] پرورانده شد. در نظر ابزارگرایان، اندیشیدن، شیوه‌ای برای رویارویی با دشواری‌ها شمرده می‌شود. هدف‌های اندیشه عبارت‌اند از کسب تجربه‌ای وسیع‌تر و یافتن راهی موفقیت‌آمیز برای حل مسائل از این دیدگاه. بنابراین، عقاید و شناخت منحصراً فرآیندهای کارکردی<ref>functional processes</ref> به‌شمار می‌روند؛ یعنی فقط از این لحاظ اهمیت دارند که ابزاری راهگشا در پیشرفت تجربه‌اند. تأکید واقع‌بینانه و تجربی ابزارگرایی تأثیر دامنه‌داری بر تفکر امریکایی داشته است. دیویی و پیروانش این نظریه را در عرصه‌هایی چون آموزش و پرورش و روان‌شناسی با توفیقی چشم‌گیر به‌کار بستند.<br><!--11018100-->
ابزارْگرایی (instrumentalism)<br>نوعی عمل‌گرایی<ref>pragmatism</ref> ([[پراگماتیسم]])‌ که در فلسفۀ امریکایی، به همت [[دیویی، جان (۱۸۵۹ـ۱۹۵۲)|جان دیویی]]<ref>John Dewey</ref> و همکارانش در [[دانشگاه شیکاگو]]<ref>University of Chicago</ref> پرورانده شد. در نظر ابزارگرایان، اندیشیدن، شیوه‌ای برای رویارویی با دشواری‌ها شمرده می‌شود. هدف‌های اندیشه عبارت‌اند از کسب تجربه‌ای وسیع‌تر و یافتن راهی موفقیت‌آمیز برای حل مسائل از این دیدگاه. بنابراین، عقاید و شناخت منحصراً فرآیندهای کارکردی<ref>functional processes</ref> به‌شمار می‌روند؛ یعنی فقط از این لحاظ اهمیت دارند که ابزاری راهگشا در پیشرفت تجربه‌اند. تأکید واقع‌بینانه و تجربی ابزارگرایی تأثیر دامنه‌داری بر تفکر امریکایی داشته است. دیویی و پیروانش این نظریه را در عرصه‌هایی چون [[آموزش و پرورش]]<ref>education</ref> و [[روان شناسی|روان‌شناسی]]<ref>psychology</ref> با توفیقی چشم‌گیر به‌کار بستند.<br><!--11018100-->





نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۴۷

ابزارْگرایی (instrumentalism)
نوعی عمل‌گرایی[۱] (پراگماتیسم)‌ که در فلسفۀ امریکایی، به همت جان دیویی[۲] و همکارانش در دانشگاه شیکاگو[۳] پرورانده شد. در نظر ابزارگرایان، اندیشیدن، شیوه‌ای برای رویارویی با دشواری‌ها شمرده می‌شود. هدف‌های اندیشه عبارت‌اند از کسب تجربه‌ای وسیع‌تر و یافتن راهی موفقیت‌آمیز برای حل مسائل از این دیدگاه. بنابراین، عقاید و شناخت منحصراً فرآیندهای کارکردی[۴] به‌شمار می‌روند؛ یعنی فقط از این لحاظ اهمیت دارند که ابزاری راهگشا در پیشرفت تجربه‌اند. تأکید واقع‌بینانه و تجربی ابزارگرایی تأثیر دامنه‌داری بر تفکر امریکایی داشته است. دیویی و پیروانش این نظریه را در عرصه‌هایی چون آموزش و پرورش[۵] و روان‌شناسی[۶] با توفیقی چشم‌گیر به‌کار بستند.



  1. pragmatism
  2. John Dewey
  3. University of Chicago
  4. functional processes
  5. education
  6. psychology