ادیپ شهریار: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohammadi3 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:11167300.jpg|بندانگشتی|صحنهای از نمایشنامه]] | [[پرونده:11167300.jpg|بندانگشتی|صحنهای از نمایشنامه]] | ||
اُدیپ شهریار (Oedipus the King)<br /> نمایشنامهای با درونمایۀ فلسفی از [[سوفوکلس]]<ref>Sophocles </ref>، نوشتهشده در حدود ۴۳۰پم. اُدیپوس را در کودکی بر قلّۀ کوه کیتایرون رها میکنند تا بمیرد. مردی او را مییابد و به فرزندی میپذیرد و در تربیت او میکوشد. اُدیپوس سالها بعد از پیشگویی غیبگویان خبردار میشود و از کورینتوس<ref>Korinthos</ref> به تبای میگریزد. در راه به لایوس<ref> Laios </ref> برمیخورد و در نزاعی که میان آن دو درمیگیرد، نادانسته لایوس را میکشد. سپس، پرسشهای سفینکسوس را پاسخ میگوید و با یوکاسته<ref>Jokaste </ref>، زن لایوس، ازدواج میکند و بر جای لایوس مینشیند. سالها بعد [[طاعون]] شهر تب را فرامیگیرد و هنگامیکه اُدیپوس علت را از خدایان میپرسد آنان میگویند مرگ لایوس سبب طاعون شده است و مصیبت پایان نمیپذیرد مگر قاتل او به مجازات برسد. اُدیپوس با شنیدن حقیقت، خود را کور میکند و یوکاسته نیز خود را به دار میآویزد. [[کرئون]]<ref>Kreon </ref>، برادر یوکاسته، به پادشاهی تب برگزیده میشود. سوفوکلس بار دیگر در ''اُدیپوس در کولونوس'' این موضوع را از سر گرفت. افسانۀ اُدیپوس از عهد باستان تاکنون دستمایۀ آثار هنری و ادبی بیشماری بوده است. اصطلاح عقدۀ اُدیپ (در مقابل عقدۀ الکترا) در روانکاوی، که [[فروید، زیگموند (۱۸۵۶ـ۱۹۳۹)|زیگموند فروید]]<ref>''Zigmund Freud'' </ref> وضع کرد، برگرفته از این تراژدی است و از آن به میل مفرط عاطفی و جنسی پسر به مادر تعبیر میشود. ازجمله اقتباسهای ادبی و موسیقایی و تصویری (نقاشی) بیشماری که از این تراژدی شده است، میتوان به آثاری از [[سنکا، لوکیوس آنایوس (ح ۴پ م ـ ح ۶۵م)|سِنِکا]]<ref>Seneca </ref>، [[کورنی، توماس (۱۶۲۵ـ۱۷۰۹)|کورنی]]<ref>Corneille </ref>، [[هوفمانستال، هوگو فون (۱۸۷۴ـ۱۹۲۹)|هوگو فون هوفمانستال]]<ref>Hugo von Hofmannsthal</ref>، [[ژید، آندره (۱۸۶۹ـ۱۹۵۱)|آندره ژید]]<ref>André Gide</ref>، [[ | اُدیپ شهریار (Oedipus the King)<br /> نمایشنامهای با درونمایۀ فلسفی از [[سوفوکلس]]<ref>Sophocles </ref>، نوشتهشده در حدود ۴۳۰پم. اُدیپوس را در کودکی بر قلّۀ کوه کیتایرون رها میکنند تا بمیرد. مردی او را مییابد و به فرزندی میپذیرد و در تربیت او میکوشد. اُدیپوس سالها بعد از پیشگویی غیبگویان خبردار میشود و از کورینتوس<ref>Korinthos</ref> به تبای میگریزد. در راه به لایوس<ref> Laios </ref> برمیخورد و در نزاعی که میان آن دو درمیگیرد، نادانسته لایوس را میکشد. سپس، پرسشهای سفینکسوس را پاسخ میگوید و با یوکاسته<ref>Jokaste </ref>، زن لایوس، ازدواج میکند و بر جای لایوس مینشیند. سالها بعد [[طاعون]] شهر تب را فرامیگیرد و هنگامیکه اُدیپوس علت را از خدایان میپرسد آنان میگویند مرگ لایوس سبب طاعون شده است و مصیبت پایان نمیپذیرد مگر قاتل او به مجازات برسد. اُدیپوس با شنیدن حقیقت، خود را کور میکند و یوکاسته نیز خود را به دار میآویزد. [[کرئون]]<ref>Kreon </ref>، برادر یوکاسته، به پادشاهی تب برگزیده میشود. سوفوکلس بار دیگر در ''اُدیپوس در کولونوس'' این موضوع را از سر گرفت. افسانۀ اُدیپوس از عهد باستان تاکنون دستمایۀ آثار هنری و ادبی بیشماری بوده است. اصطلاح عقدۀ اُدیپ (در مقابل عقدۀ الکترا) در روانکاوی، که [[فروید، زیگموند (۱۸۵۶ـ۱۹۳۹)|زیگموند فروید]]<ref>''Zigmund Freud'' </ref> وضع کرد، برگرفته از این تراژدی است و از آن به میل مفرط عاطفی و جنسی پسر به مادر تعبیر میشود. ازجمله اقتباسهای ادبی و موسیقایی و تصویری (نقاشی) بیشماری که از این تراژدی شده است، میتوان به آثاری از [[سنکا، لوکیوس آنایوس (ح ۴پ م ـ ح ۶۵م)|سِنِکا]]<ref>Seneca </ref>، [[کورنی، توماس (۱۶۲۵ـ۱۷۰۹)|کورنی]]<ref>Corneille </ref>، [[هوفمانستال، هوگو فون (۱۸۷۴ـ۱۹۲۹)|هوگو فون هوفمانستال]]<ref>Hugo von Hofmannsthal</ref>، [[ژید، آندره (۱۸۶۹ـ۱۹۵۱)|آندره ژید]]<ref>André Gide</ref>، [[پرسل، هنری (ح ۱۶۵۹ـ۱۶۹۵م)|هنری پرسل]]<ref>Henry Purcell</ref>، و پردۀ نقاشی [[مورو، گوستاو (۱۸۲۶ـ۱۸۹۸)|گوستاو مورو]]<ref>Gostave Moreau</ref>، اشاره کرد. | ||
| |
نسخهٔ کنونی تا ۲ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۴۰
اُدیپ شهریار (Oedipus the King)
نمایشنامهای با درونمایۀ فلسفی از سوفوکلس[۱]، نوشتهشده در حدود ۴۳۰پم. اُدیپوس را در کودکی بر قلّۀ کوه کیتایرون رها میکنند تا بمیرد. مردی او را مییابد و به فرزندی میپذیرد و در تربیت او میکوشد. اُدیپوس سالها بعد از پیشگویی غیبگویان خبردار میشود و از کورینتوس[۲] به تبای میگریزد. در راه به لایوس[۳] برمیخورد و در نزاعی که میان آن دو درمیگیرد، نادانسته لایوس را میکشد. سپس، پرسشهای سفینکسوس را پاسخ میگوید و با یوکاسته[۴]، زن لایوس، ازدواج میکند و بر جای لایوس مینشیند. سالها بعد طاعون شهر تب را فرامیگیرد و هنگامیکه اُدیپوس علت را از خدایان میپرسد آنان میگویند مرگ لایوس سبب طاعون شده است و مصیبت پایان نمیپذیرد مگر قاتل او به مجازات برسد. اُدیپوس با شنیدن حقیقت، خود را کور میکند و یوکاسته نیز خود را به دار میآویزد. کرئون[۵]، برادر یوکاسته، به پادشاهی تب برگزیده میشود. سوفوکلس بار دیگر در اُدیپوس در کولونوس این موضوع را از سر گرفت. افسانۀ اُدیپوس از عهد باستان تاکنون دستمایۀ آثار هنری و ادبی بیشماری بوده است. اصطلاح عقدۀ اُدیپ (در مقابل عقدۀ الکترا) در روانکاوی، که زیگموند فروید[۶] وضع کرد، برگرفته از این تراژدی است و از آن به میل مفرط عاطفی و جنسی پسر به مادر تعبیر میشود. ازجمله اقتباسهای ادبی و موسیقایی و تصویری (نقاشی) بیشماری که از این تراژدی شده است، میتوان به آثاری از سِنِکا[۷]، کورنی[۸]، هوگو فون هوفمانستال[۹]، آندره ژید[۱۰]، هنری پرسل[۱۱]، و پردۀ نقاشی گوستاو مورو[۱۲]، اشاره کرد.