دلاکروا، اوژن (۱۷۹۸ـ۱۸۶۳): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
بدون خلاصۀ ویرایش
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:


{{جعبه زندگینامه
{{جعبه زندگینامه
|عنوان =اوژِن دُلاکْروا
|عنوان =اوژن دلاکروا
|نام =Eugene Delacroix
|نام =Eugene Delacroix
|نام دیگر=
|نام دیگر=
خط ۱۰: خط ۱۰:
|تاریخ مرگ=1863م
|تاریخ مرگ=1863م
|دوره زندگی=
|دوره زندگی=
|ملیت=فرانسوي
|ملیت=فرانسوی
|محل زندگی=
|محل زندگی=
|تحصیلات و محل تحصیل=
|تحصیلات و محل تحصیل=
خط ۱۹: خط ۱۹:
|سمت =
|سمت =
|جوایز و افتخارات =
|جوایز و افتخارات =
|آثار =مرگ سارداناپالوس (1829؛ لوور، پاريس)؛ قتلعام خيوس (1824؛ لوور، پاريس)؛ خاطرات روزانه
|آثار =مرگ سارداناپالوس (1829م؛ لوور، پاريس)؛ قتل‌عام خيوس (1824م؛ لوور، پاريس)؛ خاطرات روزانه، زورق دانته (۱۸۲۲م، لوور)، زنان الجزیره‌ای (۱۸۳۴م؛ لوور)
|خویشاوندان سرشناس =
|خویشاوندان سرشناس =
|گروه مقاله =نگارگری و مجسمه‌سازی جهان
|گروه مقاله =نگارگری و مجسمه‌سازی جهان
خط ۲۷: خط ۲۷:
|پست تخصصی =
|پست تخصصی =
|باشگاه =
|باشگاه =
}}دُلاکْروا، اوژِن (۱۷۹۸ـ۱۸۶۳)(Delacroix, Eugene)<br/> [[File:20139300-1.jpg|thumb|ورود صليبيون به قسطنطنيه، موزه لوور، اثر اوژِن دُلاکْروا]][[File:20139300.jpg|thumb|تک‌چهره اوژِن دُلاکْروا]]
}}
[[پرونده:20139300-4.jpg|بندانگشتی|زورق دانته اثر اوژن دلاکروا]]
دُلاکروا، اوژن (۱۷۹۸ـ۱۸۶۳م)(Delacroix, Eugene)<br /> [[File:20139300.jpg|thumb|تک‌چهره اوژن دلاکروا]]


نقاش رمانتیست<ref>Romanticist
نقاش رمانتیست<ref>Romanticist
 
</ref> فرانسوی. آثار متعددش، مضامین دینی و تاریخی، و تک‌چهره‌سازی از دوستانش، ازجمله آهنگ‌سازانی همچون [[پاگانینی ، نیکولو (۱۷۸۲ـ۱۸۴۰)|پاگانینی]]<ref>Paganini </ref> و [[شوپن، فردریک فرانسوا (۱۸۱۰ـ۱۸۴۹)|شوپن]]<ref>Chopin </ref> را دربرمی‌گیرند. در مخالفت با سنّت آکادمیک<ref>academic </ref> [[فرانسه]]، شیوه‌ای رنگین و روان را درپیش گرفت، که در تابلوی ''مرگ سارداناپالوس''<ref>''The Death of Sardanapalus ''</ref> (۱۸۲۹م؛ [[لوور]]<ref>Louvre </ref>، [[پاریس، شهر|پاریس]]) نیز مشهود است. ''قتل‌عام خیوس''<ref>''Massacre at Chios ''</ref> (۱۸۲۴م؛ لوور، پاریس) تصویری است از یکی از فجایع آن عصر، که یونانیان مغلوب را در اسارت سواران مهاجم تُرک نشان می‌دهد (استفادۀ دُلاکروا از درون‌مایه‌های معاصر، آثار [[ژریکو، تیودور (۱۷۹۱ـ۱۸۲۴)|ژریکو]]<ref>Géricault </ref> را تداعی می‌کند). دلاکروا در شیوۀ کارش از [[کانستبل، جان (۱۷۷۶ـ۱۸۳۷)|کانستبل]]<ref>Constable </ref>، منظره‌پرداز انگلیسی، تأثیر گرفت. همچنین برای آثار [[شکسپیر، ویلیام (۱۵۶۴ـ ۱۶۱۶)|شکسپیر]]<ref>Shakespeare </ref>، [[روستی، دانته گابریل (۱۸۲۸ـ۱۸۸۲)|دانته]]<ref>Dante </ref>، و [[بایرون، رابرت (۱۹۰۵ـ۱۹۴۱)|بایرون]]<ref>Byron </ref> تصویرسازی کرد؛ ''خاطرات روزانه''<ref>''Journal''</ref> دلاکروا مدرک جذابی از اوضاع زمانۀ اوست. مشاهدۀ اثر مشهور ژریکو با نام ''کَلَک مِدوزا''<ref>'' Raft of the Medusa''</ref> از نخستین تجربیات سازندۀ دلاکروا بود. نخستین موفقیّتش در سالن<ref> Salon </ref>، با تابلوی ''زورق دانته''<ref>''The Barque of Dante''</ref> (۱۸۲۲م، لوور) حاصل گردید. این نقاشی از یک‌سو ادای دِینی است به [[روبنس، پتر پل (۱۵۷۷ـ۱۶۴۰)|روبنس]]<ref> Rubens </ref>، و از سوی دیگر بازنمودی است از فردیّت شاخصِ آکنده از «التهاب»، که دلاکروا آن را به‌راستی حال‌وهوای بدیع هنر می‌دانست. در ۱۸۲۴م پس از تابلوی مذکور، شاهکار خود را با نام ''قتل‌عام خیوس''، پدید آورد. در این اثر، تضاد میان چهرۀ جنگاوران و اسیران، برگرفته از نقاشی گرو<ref>Gros </ref> با نام ''قربانیان طاعون جافا''<ref>''Plague Victims at Jaffa ''</ref> است و در اسلوب رنگ‌آمیزی نیز تا حدّی از تابلوی کانستبل با نام ''گاری علوفه''<ref>''Haywain''</ref> مایه می‌گیرد، که دیدن آن در سالن، دلاکروا را برآن داشت تا در رنگ‌آمیزی تابلوی خود تجدیدنظر کند. در همین زمان بود که اصطلاح رمانتیسم برای نخستین‌بار در فرانسه باب شد، و دلاکروا در مقام سرآمد آن نهضت شهرت یافت؛ گرچه خودش چنین عنوان‌هایی را مردود می‌شمرد. با این حال سفر به [[انگلستان]] در ۱۸۲۵م (که دوستی‌ با [[بانینگتون، ریچارد (۱۸۰۱ـ۱۸۲۸)|بانینگتون]]<ref> Bonington </ref> و آثار ژریکو، مسبب آن بود) بی‌شک او را با مقولات وابسته به رمانتیسم، همچون شعر و تئاتر، مرتبط ساخت. تراژدی بایرون، شاعر انگلیسی، در ساختن پردۀ مجلّل ''ساردانا پالوس'' (۱۸۲۷م؛ لوور) به دلاکروا الهام بخشید. اجرای نمایش‌نامۀ ''فاوست''<ref>Faust </ref> در [[لندن (انگلستان)|لندن]]، او را به ساختن چاپنقش‌های سنگیِ<ref>lithographs </ref> ''فاوست''، برانگیخت (۱۸۲۸م)؛ حتّی خودش را در هیئت هَملِت<ref>Hamlet </ref> در تصویر گنجاند. با آن‌که نظم کلاسیک<ref>classic </ref> را می‌ستود، همچون نظم حاکم بر آثار [[راسین، ژان باپتیست (۱۶۳۹ـ۱۶۹۹)|راسین]]<ref>Racine</ref> و [[موتسارت، ولفگانگ آمادیوس (۱۷۵۶ـ۱۷۹۱)|موتسارت]]، در جست‌وجوی کلیۀ‌ امکاناتی بود که نقاشی، در وسعت‌بخشیدن به احساسات و تجارب عاطفی، فراهم می‌آورد. داشتن این تمایلات موجب شد که در ۱۸۳۲م هنگام سفر به [[اسپانیا]] و مغرب<ref> Morocco </ref>، فصل جدیدی را در هنرش آغاز کند که دستیابی به تنوع رنگی و آزادی در نقاشی را در پی داشت؛ این ویژگی‌ها در نقاشی او با نام ''زنان الجزیره‌ای''<ref>''Women of Algiers''</ref> (۱۸۳۴م؛ لوور) مشهود است. دلاکروا که فردی فرهیخته، با شخصیتی فوق‌العاده بود (این ویژگی را [[بودلر، شارل (۱۸۲۱ـ۱۸۶۷)|بودلر]]<ref> Baudelaire</ref> به‌خوبی تشریح کرده است)، در ''خاطرات روزانه‌اش'' دربارۀ معاصران خود و دلبستگی‌های شخصی‌اش به تمام هنرها، هوشمندانه سخن گفته است.
</ref> فرانسوی. آثار متعددش، مضامین دینی و تاریخی، و تک‌چهره‌سازی از دوستانش، ازجمله آهنگ‌سازانی همچون پاگانینی<ref>Paganini </ref> و شوپن<ref>Chopin </ref> را دربرمی‌گیرند. در مخالفت با سنّت آکادمیک<ref>academic </ref> فرانسه، شیوه‌ای رنگین و روان را درپیش گرفت، که در تابلوی''مرگ سارداناپالوس''<ref>''The Death of Sardanapalus ''</ref> (۱۸۲۹؛ لوور<ref>Louvre </ref>، پاریس) نیز مشهود است. ''قتل‌عام خیوس''<ref>''Massacre at Chios ''</ref> (۱۸۲۴؛ لوور، پاریس) تصویری است از یکی از فجایع آن عصر، که یونانیان مغلوب را در اسارت سواران مهاجم تُرک نشان می‌دهد (استفادۀ دُلاکروا از درون‌مایه‌های معاصر، آثار ژریکو<ref>Géricault </ref> را تداعی می‌کند). دلاکروا در شیوۀ کارش از کانستبل<ref>Constable </ref>، منظره‌پرداز انگلیسی، تأثیر گرفت. همچنین برای آثار شکسپیر<ref>Shakespeare </ref>، دانته<ref>Dante </ref>، و بایرون<ref>Byron </ref> تصویرسازی کرد؛ ''خاطرات روزانه''<ref>''Journal''</ref> دلاکروا مدرک جذابی از اوضاع زمانۀ اوست. مشاهدۀ اثر مشهور ژریکو با نام ''کَلَک مِدوزا''<ref>'' Raft of the Medusa''</ref> از نخستین تجربیات سازندۀ دلاکروا بود. نخستین موفقیّتش در سالن<ref> Salon </ref>، با تابلوی ''زورق دانته''<ref>''The Barque of Dante''</ref> (۱۸۲۲، لوور) حاصل گردید. این نقاشی از یک‌سو ادای دِینی است به روبنس<ref> Rubens </ref>، و از سوی دیگر بازنمودی است از فردیّت شاخصِ آکنده از «التهاب»، که دلاکروا آن را به‌راستی حال‌وهوای بدیع هنر می‌دانست. در ۱۸۲۴ پس از تابلوی مذکور، شاهکار خود را با نام ''قتل‌عام خیوس''، پدید آورد. در این اثر، تضاد میان چهرۀ جنگاوران و اسیران، برگرفته از نقاشی گرو<ref>Gros </ref> با نام ''قربانیان طاعون جافا''<ref>''Plague Victims at Jaffa ''</ref> است و در اسلوب رنگ‌آمیزی نیز تا حدّی از تابلوی کانستبل با نام ''گاری علوفه''<ref>''Haywain''</ref> مایه می‌گیرد، که دیدن آن در سالن، دلاکروا را برآن داشت تا در رنگ‌آمیزی تابلوی خود تجدیدنظر کند. در همین زمان بود که اصطلاح رمانتیسم برای نخستین‌بار در فرانسه باب شد، و دلاکروا در مقام سرآمد آن نهضت شهرت یافت؛ گرچه خودش چنین عنوان‌هایی را مردود می‌شمرد. با این حال سفر به انگلستان در ۱۸۲۵ (که دوستی‌ با بانینگتون<ref> Bonington </ref> و آثار ژریکو، مسبب آن بود) بی‌شک او را با مقولات وابسته به رمانتیسم، همچون شعر و تئاتر، مرتبط ساخت. تراژدیِ بایرون، شاعر انگلیسی، در ساختن پردۀ مجلّل ''ساردانا پالوس'' (۱۸۲۷؛ لوور) به دلاکروا الهام بخشید. اجرای نمایش‌نامۀ ''فاوست''<ref>Faust </ref> در لندن، او را به ساختن چاپنقش‌های سنگیِ<ref>lithographs </ref> ''فاوست''، برانگیخت (۱۸۲۸)؛ حتّی خودش را در هیئت هَملِت<ref>Hamlet </ref> در تصویر گنجاند. با آن‌که نظم کلاسیک<ref>classic </ref> را می‌ستود، همچون نظم حاکم بر آثار راسین<ref>Racine</ref> و موتسارت، در جست‌وجوی کلیۀ‌ امکاناتی بود که نقاشی، در وسعت‌بخشیدن به احساسات و تجارب عاطفی، فراهم می‌آورد. داشتن این تمایلات موجب شد که در ۱۸۳۲ هنگام سفر به اسپانیا و مغرب<ref> Morocco </ref>، فصل جدیدی را در هنرش آغاز کند که دستیابی به تنوع رنگی و آزادی در نقاشی را در پی داشت؛ این ویژگی‌ها در نقاشیِ او با نام ''زنان الجزیره‌ای''<ref>''Women of Algiers''</ref> (۱۸۳۴؛ لوور) مشهود است. دلاکروا که فردی فرهیخته، با شخصیتی فوق‌العاده بود (این ویژگی را بودلر<ref> Baudelaire</ref> به‌خوبی تشریح کرده است)، در ''خاطرات روزانه‌اش'' دربارۀ معاصران خود و دلبستگی‌های شخصی‌اش به تمام هنرها، هوشمندانه سخن گفته است.


&nbsp;
&nbsp;

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۲۵

اوژن دلاکروا
Eugene Delacroix
زادروز 1798م
درگذشت 1863م
ملیت فرانسوی
شغل و تخصص اصلی نقاش
سبک رمانتيسم
آثار مرگ سارداناپالوس (1829م؛ لوور، پاريس)؛ قتل‌عام خيوس (1824م؛ لوور، پاريس)؛ خاطرات روزانه، زورق دانته (۱۸۲۲م، لوور)، زنان الجزیره‌ای (۱۸۳۴م؛ لوور)
گروه مقاله نگارگری و مجسمه‌سازی جهان
زورق دانته اثر اوژن دلاکروا

دُلاکروا، اوژن (۱۷۹۸ـ۱۸۶۳م)(Delacroix, Eugene)

تک‌چهره اوژن دلاکروا

نقاش رمانتیست[۱] فرانسوی. آثار متعددش، مضامین دینی و تاریخی، و تک‌چهره‌سازی از دوستانش، ازجمله آهنگ‌سازانی همچون پاگانینی[۲] و شوپن[۳] را دربرمی‌گیرند. در مخالفت با سنّت آکادمیک[۴] فرانسه، شیوه‌ای رنگین و روان را درپیش گرفت، که در تابلوی مرگ سارداناپالوس[۵] (۱۸۲۹م؛ لوور[۶]، پاریس) نیز مشهود است. قتل‌عام خیوس[۷] (۱۸۲۴م؛ لوور، پاریس) تصویری است از یکی از فجایع آن عصر، که یونانیان مغلوب را در اسارت سواران مهاجم تُرک نشان می‌دهد (استفادۀ دُلاکروا از درون‌مایه‌های معاصر، آثار ژریکو[۸] را تداعی می‌کند). دلاکروا در شیوۀ کارش از کانستبل[۹]، منظره‌پرداز انگلیسی، تأثیر گرفت. همچنین برای آثار شکسپیر[۱۰]، دانته[۱۱]، و بایرون[۱۲] تصویرسازی کرد؛ خاطرات روزانه[۱۳] دلاکروا مدرک جذابی از اوضاع زمانۀ اوست. مشاهدۀ اثر مشهور ژریکو با نام کَلَک مِدوزا[۱۴] از نخستین تجربیات سازندۀ دلاکروا بود. نخستین موفقیّتش در سالن[۱۵]، با تابلوی زورق دانته[۱۶] (۱۸۲۲م، لوور) حاصل گردید. این نقاشی از یک‌سو ادای دِینی است به روبنس[۱۷]، و از سوی دیگر بازنمودی است از فردیّت شاخصِ آکنده از «التهاب»، که دلاکروا آن را به‌راستی حال‌وهوای بدیع هنر می‌دانست. در ۱۸۲۴م پس از تابلوی مذکور، شاهکار خود را با نام قتل‌عام خیوس، پدید آورد. در این اثر، تضاد میان چهرۀ جنگاوران و اسیران، برگرفته از نقاشی گرو[۱۸] با نام قربانیان طاعون جافا[۱۹] است و در اسلوب رنگ‌آمیزی نیز تا حدّی از تابلوی کانستبل با نام گاری علوفه[۲۰] مایه می‌گیرد، که دیدن آن در سالن، دلاکروا را برآن داشت تا در رنگ‌آمیزی تابلوی خود تجدیدنظر کند. در همین زمان بود که اصطلاح رمانتیسم برای نخستین‌بار در فرانسه باب شد، و دلاکروا در مقام سرآمد آن نهضت شهرت یافت؛ گرچه خودش چنین عنوان‌هایی را مردود می‌شمرد. با این حال سفر به انگلستان در ۱۸۲۵م (که دوستی‌ با بانینگتون[۲۱] و آثار ژریکو، مسبب آن بود) بی‌شک او را با مقولات وابسته به رمانتیسم، همچون شعر و تئاتر، مرتبط ساخت. تراژدی بایرون، شاعر انگلیسی، در ساختن پردۀ مجلّل ساردانا پالوس (۱۸۲۷م؛ لوور) به دلاکروا الهام بخشید. اجرای نمایش‌نامۀ فاوست[۲۲] در لندن، او را به ساختن چاپنقش‌های سنگیِ[۲۳] فاوست، برانگیخت (۱۸۲۸م)؛ حتّی خودش را در هیئت هَملِت[۲۴] در تصویر گنجاند. با آن‌که نظم کلاسیک[۲۵] را می‌ستود، همچون نظم حاکم بر آثار راسین[۲۶] و موتسارت، در جست‌وجوی کلیۀ‌ امکاناتی بود که نقاشی، در وسعت‌بخشیدن به احساسات و تجارب عاطفی، فراهم می‌آورد. داشتن این تمایلات موجب شد که در ۱۸۳۲م هنگام سفر به اسپانیا و مغرب[۲۷]، فصل جدیدی را در هنرش آغاز کند که دستیابی به تنوع رنگی و آزادی در نقاشی را در پی داشت؛ این ویژگی‌ها در نقاشی او با نام زنان الجزیره‌ای[۲۸] (۱۸۳۴م؛ لوور) مشهود است. دلاکروا که فردی فرهیخته، با شخصیتی فوق‌العاده بود (این ویژگی را بودلر[۲۹] به‌خوبی تشریح کرده است)، در خاطرات روزانه‌اش دربارۀ معاصران خود و دلبستگی‌های شخصی‌اش به تمام هنرها، هوشمندانه سخن گفته است.

 


  1. Romanticist
  2. Paganini
  3. Chopin
  4. academic
  5. The Death of Sardanapalus
  6. Louvre
  7. Massacre at Chios
  8. Géricault
  9. Constable
  10. Shakespeare
  11. Dante
  12. Byron
  13. Journal
  14. Raft of the Medusa
  15. Salon
  16. The Barque of Dante
  17. Rubens
  18. Gros
  19. Plague Victims at Jaffa
  20. Haywain
  21. Bonington
  22. Faust
  23. lithographs
  24. Hamlet
  25. classic
  26. Racine
  27. Morocco
  28. Women of Algiers
  29. Baudelaire