اسپارترو، بالدومرو (۱۷۹۳ـ۱۸۷۹): تفاوت میان نسخهها
Mohammadi2 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohammadi3 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
|باشگاه = | |باشگاه = | ||
}}[[File:11230200.jpg|thumb|اِسپارتِرو، بالدومِرو]]ژنرال و دولتمرد اسپانیایی ملقب به دوکِ ویکتوریا. فاتح جنگ اول [[کارلوسیان]]<ref>carlist</ref> و نایبالسلطنه. در جنگهای [[انقلاب فرانسه]]<ref>French Revolutionary Wars | }}[[File:11230200.jpg|thumb|اِسپارتِرو، بالدومِرو]]ژنرال و دولتمرد اسپانیایی ملقب به دوکِ ویکتوریا. فاتح جنگ اول [[کارلوسیان]]<ref>carlist</ref> و نایبالسلطنه. در جنگهای [[انقلاب فرانسه]]<ref>French Revolutionary Wars | ||
</ref> و جنگهای ناپلئونی<ref> Napoleonic Wars </ref> و در شورشهای امریکا و سپاه [[اسپانیا]] رزمید. پس از مرگ [[فردیناند هفتم (۱۷۸۴ـ۱۸۳۳)|فردیناند هفتم]]، از نایبالسلطنگی [[ماریا کریستینا]] حمایت کرد و در کنار مخالفان [[کارلوس، دون (۱۵۴۵ـ۱۵۶۸)|دون کارلوس]]<ref>Don Carlos</ref> جنگید. فرماندۀ کل قوا شد و بهسبب پیروزیاش بر کارلوسیان در نبرد لوچانا<ref> Battle of Luchana</ref> کنتِ لوچانا شد. بعدها باب مذاکراتی را گشود که به پیمان ورگارا<ref> Convention of Vergara </ref> (۱۸۳۹) و پایان جنگ داخلی انجامید. بر اثر این موفقیت به «صلحبان اسپانیا<ref>The Peacemaker of Spain </ref>» و دوکِ ویکتوریا<ref>Duke de la Victoria </ref> ملقب شد. در ۱۸۳۶ وارد عالم سیاست و در بازگشت به [[مادرید، شهر|مادرید]] (۱۸۴۰) رئیس دولت شد. ماریا کریستینا در مخالفت با اصلاحات او از مقام نایبالسلطنه انصراف داد (۱۸۴۰) و مجلس اسپانیا خود اسپارترو را نایبالسلطنه کرد (۱۸۴۱). به خودکامگی حکومت کرد. در ۱۸۴۳ ژنرال رامون ناروائز<ref>Ramón Narváez </ref> و ژنرال فرانسیسکو سرانو<ref>Francisco Serrano</ref> بر او شوریدند و او به [[انگلستان]] گریخت. در ۱۸۴۹ به اسپانیا بازگشت و در ۱۸۵۴ دوباره به عرصۀ سیاست وارد شد. در ۱۸۵۶ کناره گرفت و حتی هنگام خلع [[ایزابل دوم]]<ref> Isabella II </ref> (۱۸۶۸) مداخله نکرد. در ۱۸۷۵ از شاه [[ | </ref> و جنگهای ناپلئونی<ref> Napoleonic Wars </ref> و در شورشهای امریکا و سپاه [[اسپانیا]] رزمید. پس از مرگ [[فردیناند هفتم (۱۷۸۴ـ۱۸۳۳)|فردیناند هفتم]]، از نایبالسلطنگی [[ماریا کریستینا]] حمایت کرد و در کنار مخالفان [[کارلوس، دون (۱۵۴۵ـ۱۵۶۸)|دون کارلوس]]<ref>Don Carlos</ref> جنگید. فرماندۀ کل قوا شد و بهسبب پیروزیاش بر کارلوسیان در نبرد لوچانا<ref> Battle of Luchana</ref> کنتِ لوچانا شد. بعدها باب مذاکراتی را گشود که به پیمان ورگارا<ref> Convention of Vergara </ref> (۱۸۳۹) و پایان جنگ داخلی انجامید. بر اثر این موفقیت به «صلحبان اسپانیا<ref>The Peacemaker of Spain </ref>» و دوکِ ویکتوریا<ref>Duke de la Victoria </ref> ملقب شد. در ۱۸۳۶ وارد عالم سیاست و در بازگشت به [[مادرید، شهر|مادرید]] (۱۸۴۰) رئیس دولت شد. ماریا کریستینا در مخالفت با اصلاحات او از مقام نایبالسلطنه انصراف داد (۱۸۴۰) و مجلس اسپانیا خود اسپارترو را نایبالسلطنه کرد (۱۸۴۱). به خودکامگی حکومت کرد. در ۱۸۴۳ ژنرال رامون ناروائز<ref>Ramón Narváez </ref> و ژنرال فرانسیسکو سرانو<ref>Francisco Serrano</ref> بر او شوریدند و او به [[انگلستان]] گریخت. در ۱۸۴۹ به اسپانیا بازگشت و در ۱۸۵۴ دوباره به عرصۀ سیاست وارد شد. در ۱۸۵۶ کناره گرفت و حتی هنگام خلع [[ایزابل دوم]]<ref> Isabella II </ref> (۱۸۶۸) مداخله نکرد. در ۱۸۷۵ از شاه [[آمادئوس]]<ref>Amadeus </ref> لقب امیر ورگارا<ref>Prince de Vergara</ref> گرفت. | ||
| |
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۳۸
اِسپارتِرو، بالدومِرو (۱۷۹۳ـ۱۸۷۹)(Espartero, Baldomero)
بالدومرو اسپارترو Baldomero Espartero | |
---|---|
زادروز |
۱۷۹۳م |
درگذشت | ۱۸۷۹م |
ملیت | اسپانیایی |
شغل و تخصص اصلی | دولتمرد |
شغل و تخصص های دیگر | فرمانده نظامی |
لقب | دوک ویکتوریا |
گروه مقاله | تاریخ جهان |
ژنرال و دولتمرد اسپانیایی ملقب به دوکِ ویکتوریا. فاتح جنگ اول کارلوسیان[۱] و نایبالسلطنه. در جنگهای انقلاب فرانسه[۲] و جنگهای ناپلئونی[۳] و در شورشهای امریکا و سپاه اسپانیا رزمید. پس از مرگ فردیناند هفتم، از نایبالسلطنگی ماریا کریستینا حمایت کرد و در کنار مخالفان دون کارلوس[۴] جنگید. فرماندۀ کل قوا شد و بهسبب پیروزیاش بر کارلوسیان در نبرد لوچانا[۵] کنتِ لوچانا شد. بعدها باب مذاکراتی را گشود که به پیمان ورگارا[۶] (۱۸۳۹) و پایان جنگ داخلی انجامید. بر اثر این موفقیت به «صلحبان اسپانیا[۷]» و دوکِ ویکتوریا[۸] ملقب شد. در ۱۸۳۶ وارد عالم سیاست و در بازگشت به مادرید (۱۸۴۰) رئیس دولت شد. ماریا کریستینا در مخالفت با اصلاحات او از مقام نایبالسلطنه انصراف داد (۱۸۴۰) و مجلس اسپانیا خود اسپارترو را نایبالسلطنه کرد (۱۸۴۱). به خودکامگی حکومت کرد. در ۱۸۴۳ ژنرال رامون ناروائز[۹] و ژنرال فرانسیسکو سرانو[۱۰] بر او شوریدند و او به انگلستان گریخت. در ۱۸۴۹ به اسپانیا بازگشت و در ۱۸۵۴ دوباره به عرصۀ سیاست وارد شد. در ۱۸۵۶ کناره گرفت و حتی هنگام خلع ایزابل دوم[۱۱] (۱۸۶۸) مداخله نکرد. در ۱۸۷۵ از شاه آمادئوس[۱۲] لقب امیر ورگارا[۱۳] گرفت.