همه خداپنداری: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
بدون خلاصۀ ویرایش
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۲: خط ۲:
همه‌خداپنداری (pantheism)
همه‌خداپنداری (pantheism)


[[File:41116900-1.jpg|thumb|همه‌خداپنداري]][[File:41116900.jpg|thumb|همه‌خداپنداري]]
[[File:41116900-1.jpg|thumb|همه‌خداپنداری]][[File:41116900.jpg|thumb|همه‌خداپنداری]]


(یا: پانتئیسم) آموزه‌ای که همه جهان (به یونانی pan، به معنی همه) را با خدا (به یونانی theos به معنی خدا) هم‌ذات می‌داند و برای آن شأن الهی قائل است. به بیانی دیگر جهان چیزی جز جلوه و ظهور خداوند نیست. این تلقی را کم و بیش در ادیان مصر باستان و هند و نیز در مکاتب رواقی، نوافلاطونی و عرفان یهودی و مسیحی و برخی فیلسوفان اروپایی ازجمله جوردانو برونو، مایستر اکهارت، اسپینوزا، فیشته، شلینگ و هگل باز می‌بینیم. متفکر ممکن است مراحل تفکرش را از نوعی آگاهی به واقعیت الهی<ref>divine reality</ref>&nbsp;آغاز کند و سپس دربارۀ رابطۀ امور غیرالهی با امور الهی به تفکر پردازد؛ این طرز فکر معمولاً همه‌خداپنداری غیرجهانی<ref>acosmic pantheism</ref>&nbsp;نامیده می‌شود. برعکس، متفکر ممکن است کارش را از شناخت واقعیتِ کاملِ هستی‌های متناهی و تغییرپذیر آغاز کند و نام خدا را به کلیت فراگیر همۀ آن‌ها بدهد؛ این موضع را همه‌خداپنداری جهانی<ref>cosmic pantheism</ref>&nbsp;می‌نامند. بارزترین نحوه‌های معرفی آیین همه‌خداپنداری غیرجهانی از سنت هندو ناشی می‌شود که بزرگ‌ترین نمایندۀ فلسفی آن شانکارا<ref>Sankara </ref>&nbsp;بود. دشواری‌های این نیست‌انگاری جهان<ref>acosmism </ref>&nbsp;در نظام فکری او مشهود است: ازجمله گرایش به انکار واقعیت امور متناهیِ تغییرپذیر، گرایش به انکار شر، گرایش به انکار واقعیت آزادی و تصادف و گرایش به تلقی شخصیت فردی به‌منزلۀ امری اساساً غیرواقعی. در تفکر غربی، باروخ اسپینوزا<ref>Baruch Spinoza</ref>، بزرگ‌ترین نمایندۀ موضعی است که تقریباً بدون چون و چرا مبتنی بر همه‌خداپنداری است. نگرش او نمایانگر نقدی مهم بر نگرش رایج، که براساس آن واقعیتِ خدا به نحوی خارج از واقعیت جهان به‌شمار می‌رود، است.
(یا: پانتئیسم) آموزه‌ای که همه جهان (به یونانی pan، به معنی همه) را با خدا (به یونانی theos به معنی خدا) هم‌ذات می‌داند و برای آن شأن الهی قائل است. به بیانی دیگر جهان چیزی جز جلوه و ظهور خداوند نیست. این تلقی را کم و بیش در ادیان مصر باستان و هند و نیز در مکاتب رواقی، نوافلاطونی و عرفان یهودی و مسیحی و برخی فیلسوفان اروپایی ازجمله جوردانو برونو، مایستر اکهارت، اسپینوزا، فیشته، شلینگ و هگل باز می‌بینیم. متفکر ممکن است مراحل تفکرش را از نوعی آگاهی به واقعیت الهی<ref>divine reality</ref> آغاز کند و سپس دربارۀ رابطۀ امور غیرالهی با امور الهی به تفکر پردازد؛ این طرز فکر معمولاً همه‌خداپنداری غیرجهانی<ref>acosmic pantheism</ref> نامیده می‌شود. برعکس، متفکر ممکن است کارش را از شناخت واقعیتِ کاملِ هستی‌های متناهی و تغییرپذیر آغاز کند و نام خدا را به کلیت فراگیر همۀ آن‌ها بدهد؛ این موضع را همه‌خداپنداری جهانی<ref>cosmic pantheism</ref> می‌نامند. بارزترین نحوه‌های معرفی آیین همه‌خداپنداری غیرجهانی از سنت هندو ناشی می‌شود که بزرگ‌ترین نمایندۀ فلسفی آن شانکارا<ref>Sankara </ref> بود. دشواری‌های این نیست‌انگاری جهان<ref>acosmism </ref> در نظام فکری او مشهود است: ازجمله گرایش به انکار واقعیت امور متناهیِ تغییرپذیر، گرایش به انکار شر، گرایش به انکار واقعیت آزادی و تصادف و گرایش به تلقی شخصیت فردی به‌منزلۀ امری اساساً غیرواقعی. در تفکر غربی، باروخ اسپینوزا<ref>Baruch Spinoza</ref>، بزرگ‌ترین نمایندۀ موضعی است که تقریباً بدون چون و چرا مبتنی بر همه‌خداپنداری است. نگرش او نمایانگر نقدی مهم بر نگرش رایج، که براساس آن واقعیتِ خدا به نحوی خارج از واقعیت جهان به‌شمار می‌رود، است.


&nbsp;
&nbsp;

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۳۷

همه‌خداپنداری (pantheism)

همه‌خداپنداری
همه‌خداپنداری

(یا: پانتئیسم) آموزه‌ای که همه جهان (به یونانی pan، به معنی همه) را با خدا (به یونانی theos به معنی خدا) هم‌ذات می‌داند و برای آن شأن الهی قائل است. به بیانی دیگر جهان چیزی جز جلوه و ظهور خداوند نیست. این تلقی را کم و بیش در ادیان مصر باستان و هند و نیز در مکاتب رواقی، نوافلاطونی و عرفان یهودی و مسیحی و برخی فیلسوفان اروپایی ازجمله جوردانو برونو، مایستر اکهارت، اسپینوزا، فیشته، شلینگ و هگل باز می‌بینیم. متفکر ممکن است مراحل تفکرش را از نوعی آگاهی به واقعیت الهی[۱] آغاز کند و سپس دربارۀ رابطۀ امور غیرالهی با امور الهی به تفکر پردازد؛ این طرز فکر معمولاً همه‌خداپنداری غیرجهانی[۲] نامیده می‌شود. برعکس، متفکر ممکن است کارش را از شناخت واقعیتِ کاملِ هستی‌های متناهی و تغییرپذیر آغاز کند و نام خدا را به کلیت فراگیر همۀ آن‌ها بدهد؛ این موضع را همه‌خداپنداری جهانی[۳] می‌نامند. بارزترین نحوه‌های معرفی آیین همه‌خداپنداری غیرجهانی از سنت هندو ناشی می‌شود که بزرگ‌ترین نمایندۀ فلسفی آن شانکارا[۴] بود. دشواری‌های این نیست‌انگاری جهان[۵] در نظام فکری او مشهود است: ازجمله گرایش به انکار واقعیت امور متناهیِ تغییرپذیر، گرایش به انکار شر، گرایش به انکار واقعیت آزادی و تصادف و گرایش به تلقی شخصیت فردی به‌منزلۀ امری اساساً غیرواقعی. در تفکر غربی، باروخ اسپینوزا[۶]، بزرگ‌ترین نمایندۀ موضعی است که تقریباً بدون چون و چرا مبتنی بر همه‌خداپنداری است. نگرش او نمایانگر نقدی مهم بر نگرش رایج، که براساس آن واقعیتِ خدا به نحوی خارج از واقعیت جهان به‌شمار می‌رود، است.

 


  1. divine reality
  2. acosmic pantheism
  3. cosmic pantheism
  4. Sankara
  5. acosmism
  6. Baruch Spinoza