پرش به محتوا

جیل کلایبورگ: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۳۳: خط ۳۳:
در خانواده‌ای ثروتمند به دنیا آمد. تحصیلاتش را در کالج سارا لارنس<ref>Sarah Lawrence College</ref> به پایان برد و به خاطر علاقه‌اش، پس از این دوره، در اچ‌بی استودیو<ref>HB Studio</ref> (نیویورک) به آموزش بازیگری پرداخت. کلایبورگ از دورۀ دانشجویی روی صحنه می‌رفت. در دهۀ ۱۹۷۰م در صحنۀ برادوی<ref>Broadway Theatre</ref> (از جمله با نمایش موزیکال روتچایلدها<ref>Rothschilds</ref>) به شهرت رسید. در سال ۱۹۶۹ با نمایش فیلم ''جشن عروسی''<ref>''The Wedding Party''</ref> (به نویسندگی و کارگردانی [[دی پالما، برایان|برایان دی پالما]]، تولید سال 1963) وارد سینما شد. اما تا ۱۹۷۶ که ایفای نقش کارول لومبارد<ref>Carole Lombard</ref> را در ''گیبل و لومبارد''<ref>''Gable and Lombard''</ref> و نقش اصلی را در ''سیلور استریک''<ref>''Silver Streak''</ref> به عهده گرفت با استقبال روبه‌رو نشد. جیل از ۱۹۷۰ به مدت پنج سال با [[آل پاچینو]] در ارتباط بود و از سال 1979 با دیوید راب<ref>David Rabe</ref>، نمایشنامه‌نویس، زندگی کرد.   
در خانواده‌ای ثروتمند به دنیا آمد. تحصیلاتش را در کالج سارا لارنس<ref>Sarah Lawrence College</ref> به پایان برد و به خاطر علاقه‌اش، پس از این دوره، در اچ‌بی استودیو<ref>HB Studio</ref> (نیویورک) به آموزش بازیگری پرداخت. کلایبورگ از دورۀ دانشجویی روی صحنه می‌رفت. در دهۀ ۱۹۷۰م در صحنۀ برادوی<ref>Broadway Theatre</ref> (از جمله با نمایش موزیکال روتچایلدها<ref>Rothschilds</ref>) به شهرت رسید. در سال ۱۹۶۹ با نمایش فیلم ''جشن عروسی''<ref>''The Wedding Party''</ref> (به نویسندگی و کارگردانی [[دی پالما، برایان|برایان دی پالما]]، تولید سال 1963) وارد سینما شد. اما تا ۱۹۷۶ که ایفای نقش کارول لومبارد<ref>Carole Lombard</ref> را در ''گیبل و لومبارد''<ref>''Gable and Lombard''</ref> و نقش اصلی را در ''سیلور استریک''<ref>''Silver Streak''</ref> به عهده گرفت با استقبال روبه‌رو نشد. جیل از ۱۹۷۰ به مدت پنج سال با [[آل پاچینو]] در ارتباط بود و از سال 1979 با دیوید راب<ref>David Rabe</ref>، نمایشنامه‌نویس، زندگی کرد.   


کلایبورگ با قد بلند و چشم‌های آبی و سرزندگی‌ای که در رفتارش موج می‌زد، انتخاب مناسبی برای ایفای نقش کارول لومبارد در ''گیبل و لومبارد'' بود؛  فیلمی که در آن استعداد کمدی‌اش را به نمایش گذاشت و جلب نظر کرد. با این حال هرگز به عنوان یک بازیگر کمدی به شهرت نرسید، بلکه با ''یک زن مطلقه''، در نقش زنی مستقل به سبک دهۀ ۱۹۷۰م، به خوبی جا افتاد و نمایندۀ زنانی شد که زندگی بدون مرد را تجربه می‌کنند و آن را بر زندگی مشترک ترجیح می‌دهند. او در ''نیمه‌خشن''<ref>''Semi-Tough''</ref> نیز چنین نقشی را با پیچیدگی بیش‌تر ایفا کرد و در ''شروع دوباره'' نقش زنی مستقل و غیرمتأهل را به عهده داشت. کلایبورگ سعی کرد از طریق کار با کارگردانان غیرامریکایی، مثل [[برتولوچی، برناردو|برناردو برتولوچی]] و [[کوستا ـ گاوراس، کنستاندینوس (۱۹۳۳)|کنستانتین کوستا گاوراس]]، این قالب ایجاد شده را بشکند و تا آن‌جا که به توانایی‌های بازیگری اش مربوط می‌شد نیز چنین کرد؛ اما این فیلم‌ها نزد مخاطبان آمریکایی محبوبیتی نیافتند. همین امر سبب شد تا از نیمۀ دهه ۱۹۸۰ پیشنهاد نقشی درخور توجه را دریافت نکند و به دلیل وسواس بیش از حد و هوش سرشارش همواره کم‌کاریِ با کیفیت بالا را به پرکاری با کیفیت پایین ترجیح داد. کلایبورگ با وجود مبارزۀ طولانی‌مدت با بیماری سرطان خون، براثر همین بیماری درگذشت.  
کلایبورگ با قد بلند و چشم‌های آبی و سرزندگی‌ای که در رفتارش موج می‌زد، انتخاب مناسبی برای ایفای نقش کارول لومبارد در ''گیبل و لومبارد'' بود؛  فیلمی که در آن استعداد کمدی‌اش را به نمایش گذاشت و جلب نظر کرد. با این حال هرگز به عنوان یک بازیگر کمدی به شهرت نرسید، بلکه با ''یک زن مطلقه''، در نقش زنی مستقل به سبک دهۀ ۱۹۷۰م، به خوبی جا افتاد و نمایندۀ زنانی شد که زندگی بدون مرد را تجربه می‌کنند و آن را بر زندگی مشترک ترجیح می‌دهند. او در ''نیمه‌خشن''<ref>''Semi-Tough''</ref> نیز چنین نقشی را با پیچیدگی بیش‌تر ایفا کرد و در ''شروع دوباره'' نقش زنی مستقل و غیرمتأهل را به عهده داشت. کلایبورگ سعی کرد از طریق کار با کارگردانان غیرامریکایی، مثل [[برتولوچی، برناردو|برناردو برتولوچی]] و [[کوستا ـ گاوراس، کنستاندینوس|کنستانتین کوستا گاوراس]]، این قالب ایجاد شده را بشکند و تا آن‌جا که به توانایی‌های بازیگری اش مربوط می‌شد نیز چنین کرد؛ اما این فیلم‌ها نزد مخاطبان آمریکایی محبوبیتی نیافتند. همین امر سبب شد تا از نیمۀ دهه ۱۹۸۰ پیشنهاد نقشی درخور توجه را دریافت نکند و به دلیل وسواس بیش از حد و هوش سرشارش همواره کم‌کاریِ با کیفیت بالا را به پرکاری با کیفیت پایین ترجیح داد. کلایبورگ با وجود مبارزۀ طولانی‌مدت با بیماری سرطان خون، براثر همین بیماری درگذشت.  


کلایبورگ در تمام دورۀ بازیگری‌اش در سینما و تئاتر و تلویزیون، همواره برای بازی‌هایش مورد تحسین قرار گرفت، با این‌حال در آثار ناموفق و بی‌کیفیتی هم حضور یافت. آخرین بازی او ایفای نقشی فرعی در فیلم پرفروش ''ساقدوش‌ها''<ref>''Bridesmaids''</ref> بود که یک‌سال پس از درگذشت وی به نمایش درآمد.   
کلایبورگ در تمام دورۀ بازیگری‌اش در سینما و تئاتر و تلویزیون، همواره برای بازی‌هایش مورد تحسین قرار گرفت، با این‌حال در آثار ناموفق و بی‌کیفیتی هم حضور یافت. آخرین بازی او ایفای نقشی فرعی در فیلم پرفروش ''ساقدوش‌ها''<ref>''Bridesmaids''</ref> بود که یک‌سال پس از درگذشت وی به نمایش درآمد.   
خط ۴۷: خط ۴۷:
*''ماه'' ([[برتولوچی، برناردو|برناردو برتولوچی]]- 1979)
*''ماه'' ([[برتولوچی، برناردو|برناردو برتولوچی]]- 1979)
*''شروع دوباره'' (آلن جی. پاکولا<ref>Alan J. Pakula</ref>- 199)
*''شروع دوباره'' (آلن جی. پاکولا<ref>Alan J. Pakula</ref>- 199)
*''هانا ک.'' ([[کوستا ـ گاوراس، کنستاندینوس (۱۹۳۳)|کوستا گاوراس]]- 1983)
*''هانا ک.'' (کوستا گاوراس- 1983)
*''مردم محجوب'' (آندری کونچالفسکی<ref>Andrei Konchalovsky</ref>- 1987)
*''مردم محجوب'' (آندری کونچالفسکی<ref>Andrei Konchalovsky</ref>- 1987)
*''عشق گرانبها'' (بروس برسفورد<ref>Bruce Beresford</ref>- 1992)
*''عشق گرانبها'' (بروس برسفورد<ref>Bruce Beresford</ref>- 1992)
۴۵٬۹۱۲

ویرایش