ابالیش
اَبالیش
زردشتی یا مانوی مسلمان شدهای در سدهی 3ق. وی نزد مامون عباسی، با حضور وزیر اعظم و قاضی با آذر فرنبغ (پسر فرخزاد) که پیشوای زردشتیان آن زمان بوده مناظره کرده است. شرح این مناظره در رسالهی مختصری به زبان فارسی میانه به نام گجستک ابالیش ثبت شده است. این رساله توسط صادق هدایت به زبان فارسی ترجمه شده است (1332ش). اطلاعاتی که دربارهی ابالیش در دست است منحصرا از این کتاب اخذ شده است.
به علت ابهام زبان پهلوی، شکل درست نام وی مشخص نیست. از آنجا که ابالیش با صفت یا لقب گجستک (ملعون) ذکر شده، باید این اسم وی پس از گرویدنش به اسلام باشد و محتمل است که صورت صحیح آن عبدالله باشد. با استناد به رسالهی مذکور، او پیش از گرویدن به اسلام «دَی هُرمزد» (دَی اوهرمزد) نام داشته و از روحانیون استخر فارس بوده است. وی به دلیل برخورد ناشایست روحانیون آتشکدهای، و به تحریک مردی، از دینش روی برمیگرداند. سپس با همهی دانایان زردشتی و یهودی و مسیحی فارس به معارضهی دینی میپردازد و به روایت کتاب همه را مغلوب میکند. سپس به دربار مامون در بغداد روی میآورد.
ابالیش در حضور مامون 7 سوال از آذرفرنبغ میپرسد که او بدانها جوابهای درخوری میدهد و سرانجام ابالیش به دلیل شکست خوردنش در مناظره، از دربار رانده میشود. این سوالات مربوط به اصول عقاید زردشتی (مانند ثنویت) و آیینها و مراسم دینی آنها (مانند تطهیر و بستن کُستی) است.