فلسفه تاریخ (کتاب 1763)

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
نسخهٔ تاریخ ‏۵ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۴۳ توسط Reza rouzbahani (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
روی جلد یکی از چاپ‌های کتاب
روی جلد یکی از چاپ‌های کتاب

(به فرانسوی: Philosophie de l'histoire) اثری از ولتر. بدون نام مؤلف منتشر شد. نویسنده خود را در پس نقاب شخصیتی موهوم به نام آبه بازن[۱]، که ادعا می‌کند پسر خواهر وی بوده، پنهان کرده است. کتاب در سال 1763، در ژنو، به هزینۀ مؤلف و همراه با این اهدانامه انتشار یافت: «تقدیم به علیاحضرت کاترین دوم، امپراتریس سراسر روسیه، حامی علم و ادب و شایستۀ داوری دربارۀ ملت‌های کهن، همچنان‌که شایستۀ حکومت بر ملت خویش.» ملت‌های کهنی که در سراسر کتاب از آنان سخن رفته است، ملت‌هایی هستند که، از دورۀ باستان تا تشکیل امپراتوری روم، آن‌چیزی را که ولتر «تاریخ روحیۀ بشر» می‌نامد شکل بخشیده‌اند.


گزارش محتوا

در پنجاه فصل نخستین، که بسیار کوتاه است (هیچ یک از این فصول از پنج تا شش صفحه فراتر نمی‌رود)، نویسنده دیدگاه خود را دربارۀ نژادهای مختلف وصف کرده و به گونه‌ای ضمنی تاریخ سیاسی و مذهبی سرزمین‌های گوناگون، مانند بابل و کلده و فنیقیه و چین و هند و مصر و یونان و عربستان و فلسطین، را بیان داشته است و از نام مستعار خود بهره گرفته تا بر همۀ ادیان و مذاهبی که به عقیدۀ او جزمی‌گری آنها موجب پیدایش تعصب و خرافات و عدم تساهل مذهبی شده است یورش برد. اما، با وجود نقابی که بر چهره کشیده، نتوانسته است شخصیت واقعی خود را پنهان دارد. از این روست که در حاشیۀ صفحۀ مربوط به کلدانیان چنین می‌خوانیم: «آیین مقدس ما، آیینی که از هر جهت برتر از دانش ماست، می‌گوید که دنیا بنا بر آنچه در ولگات[۲] آمده ۶۰۰۰ سال پیش، و بنا بر آنچه در سپتانت[۳] آمده ۷۰۰۰ سال پیش پدیدار شده است.  مفسران این آیین مقدس و وصف‌ناشدنی می‌گویند که آدم ابوالبشر دارای علم لدنی بوده و همهٔ علوم و هنرها از دورۀ آدم تا دورۀ نوح وجود داشته است. اگر به راستی کلیسا بر این باور است، ما نیز آن را با ایمانی استوار می‌پذیریم و همۀ آنچه را می‌نویسیم در معرض داوری این آیین وصف‌ناشدنی و مقدس قرار می‌دهیم. خلاصه، به خوانندگان اعلام می‌داریم که ما به هیچ روی از مسائل مذهبی سخن نمی‌گوییم و در برابر هرگونه تفسیر نادرست و نتیجۀ ناروایی که بخواهند از سخنان ما برگیرند اعتراض می‌کنیم.» با این‌همه، ولتر در پنجاه فصل بعد، بی‌آن‌که بیم و تردیدی به خود راه دهد، از این «مسائل مذهبی» سخن می‌گوید و با تحقیر و نیشخندی آشکار به گفت‌وگو دربارۀ معجزات و خرافات و پیش‌داوری‌های عامیانه می‌پردازد. اما، به هنگام سخن از امپراتوری روم ناگهان رشتۀ کلام را رها می‌کند، در اوج بحث و انتقاد، با این عبارت خشک و آمرانه نوشتۀ خود را به پایان می‌برد: «بقیۀ کتاب به دست نیامد. ناشر نیز یارای آن نداشت که بر نوشته‌های آبه بازن چیزی بیفزاید. هرگاه دنبالۀ دستنوشته را بیابد، علاقمندان تاریخ را آگاه خواهد کرد.»


  1. abbé Bazin
  2. Vulgate
  3. Septante