برگ برنده (فیلم)
فیلم بلند سینمایی به کارگردانی سیروس الوند، تولید سال 1382ش. برگ برنده در بیست و دومین دوره جشنواره فیلم فجر در بخشهای بهترین فیلم و بهترین طراحی صحنه و لباس (ایرج رامینفر) نامزد دریافت جایزه بوده است. نقشهای اصلی فیلم را فریبرز عربنیا و باران کوثری بازی کردهاند. در برگ برنده، سعی شده با نزول دادن قشر پایینتر قصه به محلههای بیغولهای، و حضور آن در كنار خانه و هتلِ مجللِ قشرِ مرفه، موضوع برخورد دو آدم و دو قشر با لحنی ترحمبرانگیزتر فریاد زده شود، که البته ناموفق بوده است. سادهانگاری در ایجاد عشق میان دو آدمی كه از زمین تا آسمان فرق دارند بیشتر برای خوشامد مخاطب در نظر گرفته شده تا بر اساس منطق. فیلم بهرغم طراحیهای اساسی و پردردسر برای ساخت بیغولهها، به فقر نگاهی عمیق ندارد و این خود نكتۀ مهم و نقص آشكار چنین فیلم هایی است؛ چرا كه از آنها چنین تلقی میشود كه با تغییر لباس، تمام مشكلات و فاصلۀ فرهنگی دو قشر مختلف اجتماع نیز رفع میشود و البته حلال اینها هم عشق است.
زمان فیلم: 105 دقیقه
خلاصۀ داستان
آرمان سیرتی، مدیر یک آژانس مسافرتی، در پی یک کلاهبرداری کلان قصد خروج از کشور را دارد، اما تصادف ناگهانی او با یک دختر گلفروش، برنامههایش را به هم میریزد. آرمان، دختر را به بیمارستان میرساند و خودش بازداشت میشود. روز بعد در حالی که به نظر میرسد دختر حافظهاش را از دست داده به هوش میآید و آرمان به قید وثیقه در حالی آزاد میشود که تا نگرفتن رضایت دختر حق خروج از کشور را هم ندارد. آسیه، خواهر آرمان، دختر را به خانۀ خودش میبرد و با چاپ عکس دختر در روزنامهها میکوشند هویت او را بفهمند. فردی که آگهی را دیده با آرمان تماس میگیرد و اعلام میکند که قبلاً با همین دختر تصادف کرده و مشخص میشود که تصادف رخ داده یکی از شگردهای دختر و همدستش، مردی به نام کمال، برای سرکیسه کردن آدمهاست. آرمان که متوجه شده فراموشی دختر نیز نقشه است، تلاش میکند با پرداخت مبلغ اندکی رضایت او را بگیرد. اما دخترک که برکت نام دارد و در این مدت پی به شرایط آرمان برده، تقاضای پنج میلیون تومان میکند. آرمان که تمام سرمایهاش را به خارج از کشور منتقل کرده، زیر فشار قرار میگیرد که با برکت ازدواج کند و پس از خروج از کشور، در دوبی مبلغ مورد نظر را به عنوان مهریه به او بپردازد. کمال نیز که خود دلباختۀ برکت است و احساس میکند که دختر به او نارو زده، مبلغی را با تهدید از آرمان میگیرد و کاری میکند تا برکت به عنوان همسر آرمان دستگیر شود. آرمان هم که در این فاصله به برکت علاقمند شده، برای نجات او از زندان، خودش را معرفی میکند.