استدلال
استدلال
(یا: حجّت؛ احتجاج؛ دلیلآوری؛ در لغت بهمعنی دلیلجستن و حجتآوردن) در اصطلاح منطق، کشف قضیههای معلوم بهواسطۀ قضیههای مجهول. مثلاً بهوسیلۀ این دو قضیۀ معلوم که «جهان دگرگونشونده است و هر دگرگونشونده حادث است»، به کشف این قضیه برسند که «جهان حادث است». استدلال یا حجت سه گونه است: قیاس، استقرا، تمثیل. ۱. قیاس یا استدلال قیاسی، استدلالی است که بهواسطۀ آن از حکمی کلی به نتیجهای جزئی میرسند، چنانکه از حکم کلی «هر انسانی فانی است» به نتیجۀ جزئی «سقراط فانی است» میرسند؛ ۲. استقرا یا استدلال استقرایی، استدلالی است که بر طبق آن از بررسی احوال جزئیات به نتیجهای کلی دست مییابند. (← استقرا) ۳. تمثیل، که دلیلآوردن از امری جزئی یا وجه شبه مشترک است برای رسیدن به حکم واحد. چنانکه از حرامبودن شراب، بدینسبب که خاصۀ سکرآوری (مستکردن) در هر دو هست، حکم به حرامبودن آبجو دادهاند. استدلال تمثیلی در فقه، قیاس نامیده میشود.