بقال بازی
بقّالبازی
از نمایشهای سنتی ایرانی. این نمایش دو بازیگر اصلی دارد: یکی بقال پولدار و دیگری مردی بیپول که در هر صحنه با لباسی ظاهر میشود و مدام لهجه عوض میکند. غرض مرد بیپول از این همه تغییر چهره و لحن و لهجه، آن است که هوش از بقال برباید تا بتواند در فرصت مقتضی مقداری ماست از او بدزدد. چون بقال از دزدیده شدن ماست باخبر میشود، در پی او میگردد. به محض اینکه دست بقال به دزد میرسد، دزد باقیماندۀ ماست را به سر و صورت او میپاشد و میگریزد. مبنای اصلی این نمایش که ظاهراً در جشنها برگزار میشده، تقلید است. بدینصورت که شخصیت مثبت نمایش، اعمال ناشایست شخصیت منفی را عیناً تقلید و تکرار میکند تا تماشاگر نمایش را از قبایح اعمال او آگاه کند.
بنابر روایتی، ناصرالدینشاه قاجار در سفری به اصفهان، چون از دفع شرارت الواط و مفسدین دولتی آن سامان درماند، برای تأدیب و روشنگری دستور داد تا بقالبازانی بیابند و نمایشی برپای دارند تا مگر، اشرار از نمایش درس عبرتی بگیرند.
معروفترین بقالبازی که نام او، چون یکی از شخصیتهای نمایشی بهشیوۀ تئاترهای غربی، برجای مانده، کریمشیرهای است که به همراه یکی دو بازیگر دیگر در حضور ناصرالدینشاه نمایشهایی سراسر انتقادی اجرا میکرد. گفتنی است که نمایش بقالبازی کاملاً بداههخوانی بود و براساس متنی اجرا نمیشد. امروزه، روایتهایی مکتوب از بقالبازی بهدست دادهاند و آن را از حالتی انتقادی که در هر برههای از زمان با اوضاع روز به بداهه شکل میگرفت، بیرون کردهاند. دو شخصیت اصلی این روایتهای مکتوب، کریمشیرهای و چوردکی نام دارند.