عباس صفوی اول
عبّاس صفوی اول (هرات ۹۷۸ـ اشرف مازندران ۱۰۳۸ق)
(معروف به: شاه عباس کبیر) پنجمین پادشاه (حک: ۹۹۶ـ۱۰۳۸ق) از سلسلۀ صفویه، پسر محمد صفوی. تا ۱۸سالگی بر خراسان، به حاکمنشینی هرات، حکم میراند. پس از عزل پدرش، در قزوین تاجگذاری کرد. ابتدا مرشد قلیخان استاجلو و دیگر امرای قدرتطلب قزلباش را کشت. در ۹۹۸ق بنابر معاهدۀ اول استانبول، غرب آذربایجان، شیروان، بنادر خزر، کردستان و لرستان را به عثمانی سپرد. در ۱۰۰۰ق ضمن انتقال پایتخت به اصفهان، خان احمد گیلانی را که با حمایت روسها در گیلان شورش کرده بود، سرکوب کرد. همچنین ازبکان را شکست داد و برای رفع تهدیدات آنان قبایل کُرد را به خراسان کوچاند (۱۰۰۶ق). سال بعد با کمک آنتونی شرلی و رابرت شرلی، ردۀ تفنگچیان و توپچیان را از غلامان گرجی تشکیل داد. همچنین آنتونی شرلی و حسینعلی بیک بیات را برای جلب اتحاد اروپاییان بر ضد عثمانی، به آن خطه اعزام کرد. در ۱۰۱۰ق بحرین و سال بعد، طی فرصتی مناسب ولایات متصرفی ایران چون تبریز، قراباغ، گنجه، تفلیس، ایروان، شیروان، بادکوبه و دربند را از عثمانیها بازپس گرفت. شورش طهمورث خان گرجی و الحاق گرجستان به عثمانی در ۱۰۲۴ق، به سلسله جنگهایی انجامید که به صلح ایروان منجر شد. او از رقابت دول اروپایی در بنادر جنوب ایران، برای خروج پرتغالیها از بندرعباس (۱۰۲۳ق) و هرمز (۱۰۳۱ق) بهره برد. پس از پیروزی و اخراج پرتغالیان از خلیج فارس، قندهار را نیز از سلطۀ جهانگیرشاه گورکانی خارج کرد. شاه عباس توانست با حمایت از هلندیها، نفوذ تجاری و سیاسی انگلیس در خلیج فارس را پس از پرتغالیها، ازبین ببرد (۱۰۳۲ق). او همچنین بین ۱۰۳۳ـ ۱۰۳۸ق به فتح عراق مشغول بود. شاهعباس چنان به تجارت توجه میکرد که علاوهبر تأمین رفاه و امنیت راهها، برای تقویت صنایع ابریشم ایران و انحصار آن به دربار صفوی و ابداع سیاست تبدیل املاک ولایات به املاک خالصه، قراردادهای متعدد تجاری با انگلیس، هلند، اسپانیا و... منعقد کرد. علاوهبر این در اصفهان، به خدمات عامالمنفعه همچون بنای کاروانسراها، بازارها، پلها و مسجد پرداخت و دو شهر فرحآباد (۱۰۲۱ق) و شهر اشرف (بهشهر کنونی) (۱۰۲۲ق) را در مازندران بنا کرد. وی از نظر مذهبی خود را «کلب آستان علی» و «بندۀ شاه ولایت عباس» مینامید و تا حدی صوفیان را دربرابر علمای بزرگ شیعی چون شیخ بهاءالدین عاملی (شیخ بهایی)، میرداماد و میرفندرسکی، تضعیف کرد اما در مجموع حکومت صفوی را از شکل دینسالارانۀ خود جدا کرد و بنابر مناسبتهای سیاسی، نسبت به فرقههای مختلف مسیحی و ارامنه طریق تسامح پیش گرفت. شاهعباس از نظر اخلاقی، شاهی باتدبیر، عملگرا، ناظر در تمامی امور مملکت و بیرحم بود. دوران سلطنت وی را، که محدودۀ آن مناطق میان رود دجله تا رود سند بود، دوران عظمت و شکوه عصر صفوی میدانند.