قلندریه
قَلَندریّه
جماعتی از صوفیان اهل ملامت (← ملامتیه). قلندران، شماری از صوفیاناند که براساس اندیشۀ خاصّشان، از رتبۀ ملامتی گذشته و در جرگۀ قلندری پا نهادهاند. اینان صوفیه را عابدانِ فارغ از خلق، و ملامتیه را عارفانِ پوشانندۀ عبادات و خود را واصلانِ بنیانکنِ عادات میدانند. قلندران که تفکّر خود را در تمامی فرقههای صوفیه پراکندند و از همۀ فرق، یارانی یافتند، در همۀ جوامع، هم عادات اجتماعی و هم حتّی قوانینِ سلوکی را ترک کردند. از اینرو، گاه قلندری مفهومی مشابهِ آزادی و آزادگی قلمداد شده است (ازجمله در شعر حافظ). مهمترین اصل در نظر اینان، فراغ خاطر از تمامی بندهای گونهگونِ هستی است، چه با وجودِ این بندها، خود را از سلوک بهسوی مقصود ناتوان میدانستند. از اینرو، نهتنها اینان به سنن صوفیانه سخت میتاختند بلکه صوفیان نیز اینان را دشمنان طریقت و مخرّبان تصوّف مینامیدند و با نفوذ آنان به سلسلههای خود، سخت مخالفت میکردند. براساس همان اندیشۀ فراغت از قیود، قلندران هیچگاه ازدواج نمیکردند و منزلی برای خود فراهم نمیآوردند و اساساً جمعگریز بودند و بیشتر کوهگرد و بیابانینشین تا خانقاهی (← خانقاه) و اجتماعی. در قرون اخیر، در حوزۀ ایران، اصطلاح قلندر، در میان بعضی از فرقهها بهمعنی مرید نیز بهکار رفته است. این اصطلاح در این کاربرد، در مقابل پیر و مرشد قرار دارد.