وایکینگ ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۵:۲۳ توسط Nazanin (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

وایْکینْگ‌ها (Viking)

تصويري از يک وايکينگ
تصويري از يک وايکينگ

ساکنان اسکاندیناوی از ۸۰۰ تا ۱۱۰۰م که با وجود روابط تجاری با بخش اعظم اروپا بر آن تاختند و عموماً در آن‌جا ساکن شدند. آنان سوار بر کشتی‌های باریک و دراز و کم‌ارتفاع خود، که قدرت مانور زیادی داشتند، با پیمودن رودها تا اعماق خشکی‌ها پیش می‌رفتند و سرزمین‌ها را درپی تصاحب طلا و زمین غارت می‌کردند؛ قومی پرتکاپو بودند، چه در مقام مهاجر، که از شمال افریقا تا قلب روسیه کوچ‌نشین ساختند و چه در مقام بازرگان، که عمدۀ مراکز تجاری‌شان عبارت بودند از بیرکا[۱] (نزدیک استکهلم) و هِدِبی[۲] (نزدیک اشلسویگ[۳]). وایکینگ‌ها دارای ادبیاتی غنی و سرشار از حماسه‌ها و کتیبه‌های رونی[۴] (الفبای قدیم اسکاندیناوی) بودند و نظام حکومتی‌شان نظامی سازمان‌یافته و مبتنی بر شورا (تینگ)[۵] بود. شاهان و بزرگانشان را به همراه کشتی‌ها و دارایی‌های آنان به خاک می‌سپردند. در فرانسه نورماندی[۶] به آنان واگذار شد. در زمان حکومت اسوئین اول[۷]، انگلستان را (که در آن‌جا به آن‌ها «دانمارکی[۸]» می‌گفتند) در ۱۰۱۳م فتح کردند و پسر وی، کانوت[۹]، علاوه بر دانمارک و نروژ بر انگلستان نیز سلطنت می‌کرد. در مشرق نخستین ایالت روسیه را ایجاد کرده نووگورود[۱۰] را بنیان نهادند. در جنوب به امپراتوری بیزانس[۱۱] رسیدند و از جانب غرب تا ایرلند و ایسلند را با کشتی پیمودند. اریکِ سرخ[۱۲] گرینلند را کشف کرد و پسرش، لیِف اریکسون[۱۳]، امریکای شمالی را که آن را «وینلند[۱۴]» نامید. در ۱۰۶۶م برای دومین‌بار بر انگلستان ظفر یافتند و در آن‌جا «نورمان[۱۵]» نامیده شدند. دلایل گسترش ناگهانی حوزۀ عمل مردم اسکاندیناوی، مانند منشأ کلمۀ «وایکینگ»، محل اختلاف است، هرچند تأثیر عواملی نظیر رشد بیش ‌از حد جمعیت آنان، ضعف کشورهای همسایه و شرایط مطلوب تجاری را نمی‌توان نادیده گرفت. گرچه بسیاری از اهالی اسکاندیناوی در این دوره در امر تجارت و تاخت‌وتاز فعال بودند، موفقیت وایکینگ‌ها مرهون برتری کشتی‌هایشان و مهارتشان در دریانوردی بود. نمونه‌هایی از کشتی وایکینگ‌ها در اوسلو[۱۶] و راسکیلده[۱۷] دانمارک نگهداری می‌شوند. وایکینگ‌ها هرچند عموماً به دریازنی شهره‌اند، در سازماندهی نهادهای سیاسی نیز تبحر داشتند. آنان دارای نظام قانونی و تشکیلات اجتماعی مستحکم و فرهنگ شاعرانه غنی بودند و رفته‌رفته که یکجانشینی پیشه کردند بسیاری از رسوم مناطق محل سکونتشان را پذیرفتند، که نمونۀ آن گرویدن به مسیحیت و متعاقباً ترویج آن در اسکاندیناوی است. سرآغاز تهاجمات وایکینگ‌ها به جزایر بریتانیا غارت دیر لیندیسفارن[۱۸] در ۷۹۳م بود. دیری نپایید که وایکینگ‌ها بر جزایر اورکنی[۱۹]، شتلند[۲۰]، هبریدز[۲۱] و بخش‌هایی از شمال و غرب اسکاتلند و بخش‌هایی از ایرلند تسلط یافتند؛ پیشروی‌شان در انگلستان روزافزون بود و اختیار بخش اعظم ممالک آنگلوساکسونی[۲۲] را به‌دست گرفتند و آن نواحی را دینلاو[۲۳] نامیدند. اما ایالت وسکس[۲۴] به زعامت آلفرد کبیر[۲۵] به‌شدت مقاومت کرد و در ۸۹۹م پیروز شد. ضرورت مقاومت سازمان‌یافته به رشد نظام فئودالیته[۲۶] شتاب بخشید. در قرن ۱۰م ساکنان اسکاندیناویایی انگلستان براثر جنگ داخلیِ اسکاندیناوی ضعیف شدند، اما در اواخر این قرن تهاجم وایکینگ‌های دانمارک شدت یافت و اسوئین اول و کانوت به انگلستان حمله و آن را اشغال کردند. آنان در برخی از نقاط انگلستان، مثل یورک[۲۷]، ماندگار شدند و تأثیر فراوانی بر تحول زبان انگلیسی گذاشتند. در ایرلند، وایکینگ‌ها شهرهایی بنا کردند، چون دوبلین[۲۸] (۸۴۱م)، کورک[۲۹] و لیمِریک[۳۰]، اما به‌سبب شکست در نبرد کلانتارف[۳۱] در ۱۰۱۴م اقداماتشان ناتمام ماند. امپراتوری کارولنژیان[۳۲] در دورۀ حاکمیت شارلمانی[۳۳] و جانشینش، لوئی پرهیزگار[۳۴]، در برابر وایکینگ‌ها مقتدرانه ایستاد، اما پس از مرگ لوئی در ۸۴۰م آنان پیاپی بر نواحی اطراف سن[۳۵] و لوآر[۳۶] تاختند و در ۸۴۵ پاریس را تاراج کردند. ولی در آن‌جا نیز مانند انگلستان حاضر شدند در ازای دینگلد[۳۷] یا دریافت خراج از حمله به شهرها و مناطق دست بردارند. در ۹۱۲م حاکم وقت فرانسه زمین‌هایی را به رولو[۳۸]، سرکردۀ وایکینگ‌ها، بخشید که بعدها به دوک‌نشین نورماندی تبدیل شد. در اسپانیا و مدیترانه، وایکینگ‌ها با مقاومت قاطع مسلمانان مواجه شدند و درنتیجه فقط چند حملۀ پراکنده انجام دادند. وایکینگ‌ها قبل از پایان قرن ۹م در جزایر فِرو[۳۹] و ایسلند ساکن شده بودند. اریکِ سرخ حدود ۹۸۶م قومش را در گرینلند سکنا داد و پسرش، لیِف اریکسون، در ۱۰۰۰م «وینلند» را در امریکای شمالی (احتمالاً مطابق نیوفندلند[۴۰] کنونی) کشف کرد، هرچند ظاهراً مهاجرنشین‌های وایکینگ ایجادشده در آن‌جا چندان دوام نیاوردند. در شرق، وایکینگ‌ها که در آن‌جا به «روس[۴۱]» معروف بودند با پیمودن رودهای دنیپر[۴۲] و ولگا[۴۳] به سمت جنوب به دادوستد پرداختند و در نووگورود و کیِف[۴۴] مراکز تجاری ایجاد کردند؛ در کیِف سلسله‌ای نیز بنا نهادند. وایکینگ‌ها در یگان پاسداران امپراتوری بیزانس نیز خدمت می‌کردند و در آن‌جا به وارانگیان[۴۵] معروف بودند. مثلا در ۸۶۲م برای رفع اختلاف سران قبایل اسلاو[۴۶] در روسیه، وارانگیان‌های سوئدی را فراخواندند.

 


  1. Birka
  2. Hedeby
  3. Schleswig
  4. runic
  5. thing
  6. Normandy
  7. Sweyn I
  8. Danes
  9. Canute
  10. Novgorod
  11. Byzantine Empire
  12. Eric the Red
  13. Leif Ericsson
  14. Vinland
  15. Norman
  16. Oslo
  17. Roskilde
  18. Lindisfarne
  19. Orkneys
  20. Shetlands
  21. Hebrides
  22. Anglo-Saxon
  23. Danelaw
  24. Wessex
  25. Alfred the Great
  26. feudal system
  27. York
  28. Dublin
  29. Cork
  30. Limerick
  31. Clontarf
  32. Carolingian
  33. Charlemagne
  34. Louis the Pious
  35. Seine
  36. Loire
  37. Danegeld
  38. Rollo
  39. Faeroes
  40. Newfoundland
  41. Rus
  42. Dniepper
  43. Volga
  44. Kiev
  45. Varangian
  46. Slav