تشبیه و تنزیه
تَشبیه و تَنْزیه
از بحثهای مهم در الهیات اسلامی، بهمعنی چگونگی توصیف خداوند. پارهای از فرقههای اسلامی با توجه به آیاتی نظیر «لیس کمثله شیء» (شوری: ۱۱) و «لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفواً احد» (اخلاص: ۳ـ۴) هرگونه مشابهتی میان خالق و مخلوق را نفی کردهاند. از این گروه در تاریخ فِرَق اسلامی به «مُعطَّله» بهمعنای تعطیلکنندگان مطلق توصیف خداوند یاد کردهاند. از سوی دیگر، در قرآن آیاتی وجود دارد که ظاهراً امری جسمانی یا وصفی از اوصاف مخلوقات را به خداوند نسبت داده است، نظیر «یدالله فوق ایدیهم» (فتح: ۱۰). چنین تعابیری در احادیث اسلامی نیز یافت میشود. بر این اساس پارهای از گروههای اسلامی از قرن ۲ق، خداوند را از جهاتی شبیه مخلوقات و یا بهطور خاص شبیه انسان دانستهاند و این شباهت را موجب دلالت آنها بر خداوند دانستهاند. به این گروه «مُشبّهه» یا اهل تشبیه نام دادهاند. هر یک از گروههای اشاعره و شیعه یکدیگر را به طرفداری از چنین رأیی متهم کردهاند. اشاعره کوشیدند حد وسط طرق مختلف را برگزینند. آنها تشبیه را رد کردند و صفات معنوی را برای خدا به اثبات رساندند. دربارۀ تفسیر آیات دال بر تشبیه، اشاعره به این آیات ایمان دارند ولی از کیفیت آن بحث نمیکنند. دربرابر گروههای اهل تشبیه، معتزلیان که توحید را علم و اقرار به یگانگی خدا از هر جهتی میدانستند، به نفی هرگونه تشبیهی میان خدا و مخلوقات او معتقد شدند و براساس این مبنا به تفسیر و تأویل آیات تشبیهی قرآن پرداختند و در زمرۀ طرفداران «تنزیه» قرار گرفتند. شیعیان اثنی عشری براساس تعالیم ائمه علیهمالسلام به اثبات توحید بدون تشبیه پرداختند. در مجموع میتوان گفت آرای شیعیان در بحث تشبیه و تنزیه به آرای معتزلیان گرایش بیشتری دارد. (نیز ← تعطیل)