مولویه
مولویّه
یکی از چهارده فرقۀ منشعب از سلسلۀ معروفیه منسوب به جلالالدین محمّد مولوی که او را در میان صوفیان، در شناخت انسان و اطوار و شئونش بینظیر دانستهاند. کرسینامۀ این سلسله، که در نقطۀ آغاز، شروع انشعاب این فرقه را نیز نشان میدهد، چنین است: ۱. مولوی؛ ۲. شمس تبریزی ۳. رکنالدین سجاسی؛ ۴. ابوالنجیب سهروردی؛ ۵. احمد غزالی؛ ۶. ابوبکر نسّاج؛ ۷. ابوالقاسم گرکانی؛ ۸. ابوعثمان مغربی؛ ۹. ابوعلی کاتب؛ ۱۰. ابوعلی رودباری؛ ۱۱. جنید بغدادی؛ ۱۲. سری سقطی؛ ۱۳. معروف کرخی. در مشایخ نامهای دیگر، شمس را خلیفۀ باباکمال خجندی و او را خلیفۀ نجمالدین کبری و او را خلیفۀ عماربن یاسر بدلیسی و او را مرید ابوالنجیب سهروردی دانستهاند. این سلسله، پس از سهروردی با سلسلۀ پیشین یکسان است. پس از مولوی نیز، صلاحالدین زرکوب، حسامالدین چلبی، بهاءالدین ولد، جلالالدین چلبی و شمسالدین چلبی در شمار مشایخ این سلسله قرار گرفتند. اگرچه این فرقه خود به فرق دیگری، همچون بنیقاپو و بهاریّه تقسیم شد، مقام جانشینی مولوی، همواره در خاندان او باقی ماند و تمام منسوبان به این فرقه، قطبیت او را پذیرفتهاند. آخرین شیخ رسمی این سلسله، عبدالباقی نام داشت که در جریان انقلاب ترکهای جوان، از سِمت خود عزل و مولویخانهها (که در این سلسله، حکم خانقاه دارد) نیز برای همیشه تعطیل شد. مرکز این سلسله از قدیم شهر قونیه بوده است و خلفای مولویه به چلبی مولا (← چلبی)، عزیز افندی، حضرت پیر، و ملاخونکار موسوماند. مولویان قبایی ساده میپوشیدند و کلاهی نمدین و بدون درز بر سر میگذاشتند و در مجلس سماع، لباسی با دامن فراخ، که آن را تنوره گویند، بر تن میکنند، مشایخ ایشان بر کلاه خود دستاری نیز میپیچیدند. اینان برای ورود به فرقه، با آیینی خاص، هزار و یکروز به خدمت در مولویخانه میپرداختند و آنگاه با غسل توبه، رسماً وارد فرقه میشدند. شاید فراوانیِ حلقههای ذکر جلی و مجلس سماع، بارزترین مشخصّههای اینان دربرابر دیگر فرق صوفیه باشد. مولویان در سوریه، مصر، عراق و بهویژه در ترکیه حضور داشتند، و در این ناحیۀ اخیر، بزرگترینِ جریان فکری بهشمار میآمدند. در این چند قرن اخیر، این سلسله، روبه ضعف نهاده بود، و از اینرو مشایخ آنان هیچ اثر عارفانۀ شاخصی پدید نیاوردند.