نذر
نَذر
اصطلاحی در فقه، آن است که کسی، کاری مقدور و مشروع را به قصد قربت به خدا، بر خود واجب گرداند و همینطور است ترک فعلی را؛ مانند آنکه بگوید اگر مریض من شفا یابد، بر من است که برای خدای متعال حج بهجا آورم. مشهور آن است که باید صیغۀ نذر به نطق درآید و مجرد گذراندن آن بر دل کافی نیست. عملی که بر آن نذر شده است بر ناذر واجب میشود و مخالفت نذر کفاره دارد. در کفاره نذر اختلاف است. بیشتر گویند که مانند کفارۀ یمین است (← کفاره). نذر نابالغ، دیوانه و نیز نذر زن بدون اجازه شوهر و یا برده بدون اجازه مالک، صحیح نیست. نذر کافر نیز به جهت آنکه نمیتواند قصد قربت به خدای متعال کند، صحیح نیست. نذر بدون قصد مانند نذر فرد مست نیز صحیح نیست. انواع نذر عبارتاند از نذر معلّق، مانند آنکه بگوید اگر مسافرم برگردد بر من است که برای خدا چنان کنم. در برابر این، نذر تبرع قرار دارد که در آن هیچ شرطی گنجانده نمیشود. برخی فقیهان در صحت نذر تبرع تردید کردهاند. نذر استدفاع، نذری است که برای دفع بلا منعقد میشود؛ مانند آنکه اگر مریضم شفا یابد برای خدا چنان کنم. نذر شکر، مانند آنکه اگر بچهدار شوم بر من است که برای خدا چنان کنم. نذر زجر، آن است که گوید اگر فلان کار زیانآور مانند سیگار کشیدن را انجام دادم بر من است که برای خدا فیالمثل ده رکعت نماز گزارم. به مالی که بابت نذر میپردازند «نذیرة» گویند.