نگارگری
نِگارگری
(يا مينياتور) نوعی نقاشی خاص مشرقزمین، اغلب ریزنقش، که جنبۀ آرمانی دارد. دقت در آراستن و پیراستن جزئیات از مشخصات نگارگری است. اصطلاح نگارگری مابهازای واژۀ مینیاتور است که نزدیک به یک قرن هنرشناسان غربی این کلمه را در توصیف نگارههای پررمزوراز و دلفریب موجود در نسخههای خطی، مرقعات، و دیگر آثار مصور ایرانی به کار بردهاند. نگارگران خود را مقیّد به تقلید صرف از طبیعت نمیدانستند، بلکه در عالم خیال و تصورات ذهنی به عالمی غیر از جهان ماده توجه داشتهاند. بیشتر نگارههای ایرانی با خوشنویسی درآمیختهاند. نگارگران به هندسۀ مناظر و مرایا (پرسپکتیو) اهمیت نمیدادند؛ نزد ایشان مفهوم کیفی فضا بهسبب پیوند معنی آنان با فضای ملکوت بیش از توجه به عالم ماده اهمیت دارد. نگارگر در خلق آثارش فضایی چندساحتی را تصویر میکرد که هر بخش آن حاوی رویدادی خاص بود. در نگارههای ایرانی فضایی از ترازها از پایین به بالا گسترش مییابند. نگارگر در آثار تصویریاش از رنگهای لعابی تخت بهره میگرفت. کل نگارگری اولیۀ ایرانی تا قرن ۹ق در قالب مصورسازی متون ادبی تجلّی یافتهاند و بههمینسبب برخی درونمایههای تصویری و نگرشهایی ازقبیل قهرمانی، عاشقانه و تغزّلی یا واقعگرایانه میشود. لیکن با آنکه نگارگر ایرانی اشعار شاعران را مصور میساخت، کار او را نمیتوان از نوع نقاشی روایی دانست، زیرا نگارگر از شرح وقایع خودداری میکرد و فقط جوهر و عصارۀ مضمون داستان را تصویر میکرد. از ربع قرن ۱۰ق بیشتر نگارهها، دیگر تصویرسازی متون ادبی نیستند، و بیشتر سلیقۀ شخصی و روحیۀ هنرمند و حامیاش را بازمیتابند. هنرمندان اولیه دورۀ سلجوقی و اوایل قرن ۷ق افسانههای قهرمانی یا عاشقانۀ مشتمل بر دو یا چند پیکره را، تصویر میکردند، و تأکید آنان بر اعمال ساده و مستقیم آدمها بود؛ نسخۀ ورقه و گلشاه نمونۀ درخشانی از هنر این دوره است. در قسمت اعظم دورۀ مغول (اواخر قرن ۷ و اوایل قرن ۸ ق)، نگارگری از سرمشقهای چینی متأثر بود، در آثار این دوره، بهویژه در شاهنامۀ بزرگ مغولی (شاهنامۀ دموت)، آگاهی از فضای اطراف بسیار قویتر از هنر سلف خویش است. (← مکتب_تبریز). در عهد تیموریان (قرن ۹ق) ازجمله در شاهنامۀ بایسنقری، تأکید بر نزاکت و آراستن زندگی کاخنشینی است. لیکن در این دوره هنرمند برجستهای چون کمالالدین بهزاد علاوهبر سبک آراسته و تأکید بر تجهیزات کاخ سلطنتی، لحن واقعگرایانۀ تازهای را به نقاشی وارد کرد؛ برای نخستینبار صحنههای چوپانی، گشتوگذار در طبیعت، کارهای ساختمانی، وقایع داخل حمام، و غیره به نگارگری ایران راه یافت. این تحول در سراسر نیمۀ نخست قرن ۱۰ در عهد دو پادشاه اول صفوی و دربار شیبانی در بخارا تداوم یافت؛ شاهنامۀ طهماسبی (۹۳۴ـ۹۴۵ق) و خمسۀ نظامی (۹۴۶ـ۹۵۰ق) تجلی این نوع نقاشیاند. (← مکتب_هرات). در میانۀ قرن ۱۰ق مضامین، اغلب تکپیکره بهشیوۀ خطی ظریف و با اشارهای مختصر به جو پیرامون تصویر شدند. (← مکتب_اصفهان). مراحل نهایی تکامل نگارگری ایرانی از دلبستگی به موضوعات غریب حکایت دارد؛ گوژپشت کوچکاندام، معتادی در جامهای ژنده، و یا اسبی رنجور، و غیره ازجملۀ این مضامیناند. با طرحهای غریب اواسط قرن ۱۱ق به پایان نگارگری قدیم ایران میرسیم.