شازده احتجاب (فیلم سینمایی): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «دومین فیلم بلند سینمایی بهمن فرمانآرا در مقام کارگردان، تولید سال 1353ش. فرمانآرا این اثر را بر اساس رمانی از هوشنگ گلشیری با همین نام ساخت. فیلم با استقبال منتقدین روبهرو شد و توانست جایزۀ بهترین فیلم را در سومین دوره...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
دومین فیلم بلند سینمایی [[بهمن فرمان آرا|بهمن فرمانآرا]] در مقام کارگردان، تولید سال 1353ش. فرمانآرا این اثر را بر اساس رمانی از [[هوشنگ گلشیری]] با همین نام ساخت. فیلم با استقبال منتقدین روبهرو شد و توانست جایزۀ بهترین فیلم را در سومین دوره جشنواره جهانی فیلم تهران از آن خود کند. بیشتر منتقدان سینمایی این فیلم را از بهترین نمونههای اقتباس سینمایی از متون ادبی فارسی میدانند. ''شازده احتجاب'' طی سالهای بعد در جشنوارۀ بینالمللی فیلم سه قاره نانت و [[جشنواره فیلم کن|جشنواره فیلم کنِ]] 1975 نیز به نمایش درآمده است. در تولید این فیلم تعدادی از متخصصین برجستۀ شاخههای گوناگون سینمای ایران (موسیقی، فیلمبرداری، تدوین، صدا و طراحی صحنه و لباس) با فرمانآرا همکاری کردهاند. همچنین گلشیری در | دومین فیلم بلند سینمایی [[بهمن فرمان آرا|بهمن فرمانآرا]] در مقام کارگردان، تولید سال 1353ش. فرمانآرا این اثر را بر اساس رمانی از [[هوشنگ گلشیری]] با همین نام ساخت. فیلم با استقبال منتقدین روبهرو شد و توانست جایزۀ بهترین فیلم را در سومین دوره جشنواره جهانی فیلم تهران از آن خود کند. بیشتر منتقدان سینمایی این فیلم را از بهترین نمونههای اقتباس سینمایی از متون ادبی فارسی میدانند. ''شازده احتجاب'' طی سالهای بعد در جشنوارۀ بینالمللی فیلم سه قاره نانت و [[جشنواره فیلم کن|جشنواره فیلم کنِ]] 1975 نیز به نمایش درآمده است. در تولید این فیلم تعدادی از متخصصین برجستۀ شاخههای گوناگون سینمای ایران (موسیقی، فیلمبرداری، تدوین، صدا و طراحی صحنه و لباس) با فرمانآرا همکاری کردهاند. همچنین گلشیری در نگارش فیلمنامۀ فیلم با وی همکاری مستقیم داشته است. | ||
مدت فیلم: 93 دقیقه | مدت فیلم: 93 دقیقه | ||
'''خلاصۀ داستان''' | |||
شازده احتجاب (با بازی [[جمشید مشایخی]])، آخرین بازماندۀ خاندان قاجار، به سل موروثی مبتلا است. مراد ([[حسین کسبیان (تهران ۱۳۱۲ـ۱۳۸۵ش)|حسین كسبیان]])، پیشكار سابق شازده، و همسرش هر از گاهی نزد شازده میروند و مراد خبر مرگ افراد خانواده و خویشانش را به او میدهد. شبی شازده، مراد را در كوچه میبیند و وقتی درمییابد كه او فقط برای گرفتن پول نیامده، گمان میكند كه خبر مرگ خودش را آورده است. شازده، در آخرین شب زندگی خود، خاطرات خانوادگی را مرور میكند، و آنچه را كه اجداد خونریز او و خودش بر سر رعایا و نزدیكانشان آوردهاند از نظر میگذراند: ماجرای كشته شدن مادربزرگ ([[پروین سلیمانی]]) به دست جد بزرگ ([[ولی الله شیراندامی|ولی شیراندامی]])، به گلوله بستن تعدادی از رعایا كه به دادخواهی برخاستهاند، و زجركش كردن همسرش فخرالنساء (نوری كسرایی). وقتی شب به پایان میرسد، مراد سوار بر صندلی چرخدار، به كمك همسرش حسنی نزد شازده احتجاب میرود و خبر مرگ خود شازده را به او میدهد. |