پرش به محتوا

اپرا: تفاوت میان نسخه‌ها

۴ بایت اضافه‌شده ،  ۲ روز پیش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۴: خط ۴:
اثری موسیقایی نمایشی که در آن آوازخواندن جای گفتار را می‌گیرد. در اپرا موسیقی همراهی‌کنندۀ نمایش اهمیتی فوق‌العاده دارد، البته رقص و جلوه‌های نمایشی نیز می‌توانند در جای خود نقش داشته باشند. خاستگاه اپرا، [[فلورانس]]<ref>Florence</ref> اواخر قرن ۱۶ است، یعنی هنگامی‌‌که دکلمۀ موسیقایی، تک‌گویی‌های تغزلی، و همسرایی‌های برگرفته از نمایش کلاسیک یونان به‌شکل‌های امروزی خود بازسازی شدند.
اثری موسیقایی نمایشی که در آن آوازخواندن جای گفتار را می‌گیرد. در اپرا موسیقی همراهی‌کنندۀ نمایش اهمیتی فوق‌العاده دارد، البته رقص و جلوه‌های نمایشی نیز می‌توانند در جای خود نقش داشته باشند. خاستگاه اپرا، [[فلورانس]]<ref>Florence</ref> اواخر قرن ۱۶ است، یعنی هنگامی‌‌که دکلمۀ موسیقایی، تک‌گویی‌های تغزلی، و همسرایی‌های برگرفته از نمایش کلاسیک یونان به‌شکل‌های امروزی خود بازسازی شدند.


'''شکل‌گیری نخستین'''. از نخستین آهنگ‌سازان اپرا [[پری، یاکوپو (۱۵۶۱ـ۱۶۳۳)|یاکوپو پری]]<ref>Jacopo Peri</ref> نام داشت، که اپرای ''ائورودیکه‌''<ref>''Euridice''</ref>اش نخستین استاد بزرگ فرم اپرایی، [[مونته وردی ، کلاودیو جووانی (۱۵۶۷ـ۱۶۴۳)|کلاودیو مونته‌وردی]]<ref>Claudio Monteverdi</ref>، را تحت تأثیر قرار داد. اپرا که در آغاز فقط یک سرگرمی درباری بود، خیلی زود مورد توجه همگان قرار گرفت، و در ۱۶۳۷ نخستین سالن اپرای عمومی در ونیز گشایش یافت. این امر به سایر شهرهای [[ایتالیا]]، [[پاریس، شهر|پاریس]] (ح ۱۶۴۵)، [[وین]]، و [[آلمان]] نیز سرایت کرد، و در دربار آلمان همچنان ایتالیایی باقی ماند، اما از حدود ۱۶۸۰ در هامبورگ تا حدی شکل آلمانی به خود گرفت. در اواخر قرن ۱۷ آریا به‌شکل قراردادی و بسیار قانون‌مند و پرتفصیل خود، که به قصد به‌نمایش‌درآوردن مهارت اجرایی خواننده طراحی شده بود، برترین جایگاه را در این هنر پیدا کرد و بر عنصر نمایشی سایه افکند. آهنگ‌سازان این نوع اپرا عبارت‌اند از پیِر کاوالی<ref>Pier Cavalli</ref>، پیترو آنتونیو چستی<ref>Pietro Antonio Cesti</ref> (۱۶۲۳ـ۱۶۶۹)، و [[اسکارلاتی، آلساندرو (۱۶۶۰ـ۱۷۲۵)|آلساندرو اسکارلاتی]]<ref>Alessandro Scarlatti</ref>. اپرا را در فرانسه [[لولی، ژان ـ باپتیست (۱۶۳۲ـ۱۶۸۷)|ژان‌ـ‌باپتیست لولی]]<ref>Jean-Baptiste Lully</ref> و [[رامو، ژان فیلیپ (۱۶۸۳ـ۱۷۶۴)|ژان‌ـ‌فیلیپ رامو]]<ref>Jean-Philippe Rameau</ref>، و در [[انگلستان]]، [[پرسل ، هنری (ح ۱۶۵۹ـ۱۶۹۵)|هنری پرسل]]<ref>Henry Purcell</ref> تکامل دادند، اما سبک ایتالیایی همچنان منبع و سرمشق آن باقی ماند، که نمونه‌اش را در آثار [[هندل، گیورگ فریدریش (۱۶۸۵ـ۱۷۵۹)|گئورگ فریدریش هندل]]<ref>Georg Friedrich Handel</ref> می‌بینیم. اُپرا کمیک<ref>comic opera</ref> (اپرا بوفا) در ایتالیا را آهنگ‌سازانی همچون [[پرگولزی، جووانی باتیستا (۱۷۱۰ـ۱۷۳۶)|جووانی باتیستا پرگولزی]]<ref>Giovanni Battista Pergolesi</ref> (۱۷۱۰ـ۱۷۳۶) پرورش دادند، ضمن این‌که در انگلستان نیز ''اپرای گدایان''<ref>The Beggar’s Opera</ref> (۱۷۲۸) اثر جان گِی<ref>John Gay</ref> سرآغاز گرایش بالاد ـ اپرا یا اپرای حماسی شد، که در آن از نغمه‌های مردمی و گفتار استفاده می‌شد. زینگشپیل معادل آلمانی آن بود (البته برای آن موسیقی را تمام و کمال می‌ساختند). کریستوف ویلیبالد فون گلوک<ref>Christoph Willibald von Gluck</ref> کاستن جنبه‌های تصنعی اپرا را آغاز کرد و روی برتری عنصر نمایشی بر عنصر آوازی خالص تأکید ورزید. [[موتسارت، ولفگانگ آمادیوس (۱۷۵۶ـ۱۷۹۱)|ولفگانگ موتسارت]]<ref>Wolfgang Mozart</ref> در ساخت اپراهای جدی (اپرا سریا)<ref>serious opera</ref> از گلوک بسیار آموخت اما در ساخت اپرا بوفای ایتالیایی استاد بود. در آثاری همچون ''فلوت سحرآمیز''<ref>''The Magic Flute''</ref> با مبنا قراردادن [[زینگشپیل]]، بنیادهای یک اپرای آلمانی خالص را بنا کرد. این مسیر را [[بتهوون، لودویگ وان (۱۷۷۰ـ۱۸۲۷)|لودویگ وان بتهوون]]<ref>Ludwig van Beethoven</ref> در اپرای ''فیدلیو''<ref>Fidelio</ref> و با آثار [[وبر، کارل ماریا (۱۷۸۶ـ۱۸۲۶)|کارل وبر]]<ref>Carl Weber</ref> دنبال کرد، که برای نخستین‌بار سبک رمانتیک را وارد اپرا کرد. پیشرفت‌های موجود در قرن ۱۹ سنت ایتالیایی، که بیشترین تأکید را بر جلوه‌گری آوازی و نرمی و شیرینی ملودی (بل کانتو) قرار می‌داد، در قرن ۱۹ بدون کوچک‌ترین خدشه‌‌ای در اپراهای [[روسینی، جوآکینو (۱۷۹۲ ـ ۱۸۶۸)|جوآکّینو روسّینی]]<ref>Gioacchino Rossini</ref>، [[دونیتستی، گایتانو (۱۷۹۷ـ۱۸۴۸)|گائتانو دونیتسِتی]]<ref>Gaetano Donizetti</ref>، و [[بلینی، وینچنتسو (۱۸۰۱ـ۱۸۳۵)|وینچِنتسو بِلّینی]]<ref>Vincenzo Bellini</ref> به حیات خود ادامه داد. اما اپراهای رمانتیک وبر و [[مایربر، جاکومو (۱۷۹۱ـ۱۸۶۴)|جاکومو مایربر]]<ref>Giacomo Meyerbeer</ref>، پایه‌های اپرای واگنری را پدید آوردند. واگنر که در دوران خود فرمانروای صحنۀ اپرا بود، کوشید تا در «نمایش‌های موسیقایی» خود قالب هنری تازه‌ای بیافریند، و با این کار مفهوم قرن ۱۹ اپرا را به تمامی دگرگون ساخت. در ایتالیا [[وردی، جوزپه (۱۸۱۳ـ۱۹۰۱)|جوزپّه وردی]]<ref>Giuseppe Verdi</ref> در آثار دوران پختگی خود دست به عملی مشابه زد و بسیاری از تکنیک‌های واگنری را به‌کار گرفت، بی‌آن‌که امتیازهای ایتالیایی اپرا یعنی شفافیت آوازی و ملودی را قربانی کند. این سنت را جاکومو پوچینی پی‌گیری کرد. در عرصۀ اپرای فرانسوی میانۀ قرن ۱۹، با نمایندگانی همچون [[دلیب، لیو (۱۸۳۶ـ۱۸۹۱)|لئو دلیب]]<ref>Léo Delibes</ref>، [[گونو، شارل (۱۸۱۸ـ۱۸۹۳)|شارل گونو]]<ref>Charles Gounod</ref>، [[سن ـ سانس ، کامی (۱۸۳۵ـ۱۹۲۱)|کامی سن‌ـ‌سانس]]<ref>Camille Saint-Saëns</ref>، و [[ماسنه ، ژول امیل (۱۸۴۲ـ۱۹۱۲)|ژول ماسنه]]<ref>Jules Massenet</ref>، عنصر نمایش در خدمت موسیقی قرار داشت. اپرا کمیک، که در آثار آندره گرری<ref>André Gréry</ref> (۱۷۴۱ـ۱۸۱۳) و بعدها [[اوبر، دانیل (۱۷۸۲ـ۱۸۷۱)|دانیل اوبر]]<ref>Daniel Auber</ref> نمود داشت، در پاریس طرفدار یافت. آرمان‌های هنری جدی‌تر را [[برلیوز، هکتور (۱۸۰۳ـ۱۸۶۹)|هکتور برلیوز]]<ref>Hector Berlioz</ref> در ''تروایی‌ها''<ref>''The Trojans''</ref> شکل عملی به آن‌ها داد، اما بسیاری از جنبه‌های ممتاز کار او در زمان خودش ناشناخته باقی ماندند. ''کارمن''<ref>''Carmen''</ref> اثر [[بیزه، ژرژ (۱۸۳۸ـ۱۸۷۵)|ژرژ بیزه]]<ref>Georges Bizet</ref> سرآغاز گرایشی به سوی واقع‌گرایی در اپرا بود؛ سرمشق او در ایتالیا را [[ماسکانی ، پیترو (۱۸۶۳ـ۱۹۴۵)|پیِترو ماسکانی]]<ref>Pietro Mascagni</ref>، [[لیونکاوالو، روجرو (۱۸۵۸ـ۱۹۱۹)|روجرو لئونکاوالو]]<ref>Ruggero Leoncavallo</ref>، و [[پوچینی ، جاکومو (۱۸۵۸ـ۱۹۲۴)|پوچینی]] دنبال کردند. ''پلئاس و ملیزاند''<ref>''Pelléas et Melisande''</ref> اثر [[دبوسی، کلود (۱۸۶۲ـ۱۹۱۸)|کلود دبوسی]]<ref>Claude Debussy</ref> واکنشی در مقابل تأکید بیش از حد اپرای واگنری بر احساساتی‌گری بود. در روسیه [[گلینکا، میخاییل (۱۸۰۴ـ۱۸۵۷)|میخائیل گلینکا]]<ref>Mikhail Glinka</ref>، [[ریمسکی کورساکوف، نیکلای (۱۸۴۴ـ۱۹۰۸)|نیکلای ریمسکی ـ کورساکوف]]<ref>Nikolai Rimsky-Korsakov</ref>، [[موسورگسکی ، مودست (۱۸۳۹ـ۱۸۸۱)|مودست موسورگسکی]]<ref>Modest Mussorgsky</ref>، [[بورودین، الکساندر (۱۸۳۳ـ۱۸۷۷)|اَلکساندر بورودین]]<ref>Alexander Borodin</ref> و تا اندازه‌ای [[چایکوفسکی، پیوتر ایلیچ (۱۸۴۰ـ۱۸۹۳)|پیوتر ایلیچ چایکوفسکی]]<ref>Pyotr Ilyich Tchaikovsky</ref> سبک‌های ملی اپرا را پدید آوردند و در بوهم (چک)، [[اسمتانا، بدرژیچ (۱۸۲۴ـ۱۸۸۴)|بدرژیچ اسمتانا]]<ref>Bedrich Smetana</ref> و بعدها [[دوورژاک، آنتونین (۱۸۴۱ـ۱۹۰۴)|آنتونین دوورژاک]]<ref>Antonin Dvorák</ref> و [[یاناچک، لیوش (۱۸۵۴ـ۱۹۲۸)|یاناچک]]<ref>Janácek</ref> دست به عملی مشابه زدند. در قرن ۲۰ مکتب وینی<ref>Viennese school</ref> با ''وتسِک''<ref>''Wozzeck''</ref> ساختۀ [[برگ، آلبان (۱۸۸۵ـ۱۹۳۵)|آلبان بِرگ]]<ref>Alban Berg</ref>، اپرایی بی‌نظیر پدید آورد و رمانتیسم واگنر را نیز ریشارد اشتراوس در اپرای ''شوالیۀ گل سرخ''<ref>''Der Rosnkavalier''</ref> بازسازی کرد. فرم اپرایی در جهت‌های گوناگون تکامل یافته است، همچون ''اُدیپوس شاه''<ref>''Oedipus Rex''</ref> (۱۹۲۵) اثر [[استراوینسکی، ایگور (۱۸۸۲ـ۱۹۷۱)|ایگور استراوینسکی]]<ref>Igor Stravinsky</ref> که به اوراتوریو نزدیک شده است و در کار آهنگ‌سازانی همچون [[وایل، کورت یولیان|کورت وایل]]<ref>Kurt Weill</ref> که به سوی کاباره و موسیقی‌ـ ‌نمایش رفته است.
'''شکل‌گیری نخستین'''. از نخستین آهنگ‌سازان اپرا [[پری، یاکوپو (۱۵۶۱ـ۱۶۳۳م)|یاکوپو پری]]<ref>Jacopo Peri</ref> نام داشت، که اپرای ''ائورودیکه‌''<ref>''Euridice''</ref>اش نخستین استاد بزرگ فرم اپرایی، [[مونته وردی، کلاودیو جووانی (۱۵۶۷ـ۱۶۴۳م)|کلاودیو مونته‌وردی]]<ref>Claudio Monteverdi</ref>، را تحت تأثیر قرار داد. اپرا که در آغاز فقط یک سرگرمی درباری بود، خیلی زود مورد توجه همگان قرار گرفت، و در ۱۶۳۷ نخستین سالن اپرای عمومی در ونیز گشایش یافت. این امر به سایر شهرهای [[ایتالیا]]، [[پاریس، شهر|پاریس]] (ح ۱۶۴۵)، [[وین]]، و [[آلمان]] نیز سرایت کرد، و در دربار آلمان همچنان ایتالیایی باقی ماند، اما از حدود ۱۶۸۰ در هامبورگ تا حدی شکل آلمانی به خود گرفت. در اواخر قرن ۱۷ آریا به‌شکل قراردادی و بسیار قانون‌مند و پرتفصیل خود، که به قصد به‌نمایش‌درآوردن مهارت اجرایی خواننده طراحی شده بود، برترین جایگاه را در این هنر پیدا کرد و بر عنصر نمایشی سایه افکند. آهنگ‌سازان این نوع اپرا عبارت‌اند از پیِر کاوالی<ref>Pier Cavalli</ref>، پیترو آنتونیو چستی<ref>Pietro Antonio Cesti</ref> (۱۶۲۳ـ۱۶۶۹)، و [[اسکارلاتی، آلساندرو (۱۶۶۰ـ۱۷۲۵)|آلساندرو اسکارلاتی]]<ref>Alessandro Scarlatti</ref>. اپرا را در فرانسه [[لولی، ژان ـ باپتیست (۱۶۳۲ـ۱۶۸۷)|ژان‌ـ‌باپتیست لولی]]<ref>Jean-Baptiste Lully</ref> و [[رامو، ژان فیلیپ (۱۶۸۳ـ۱۷۶۴)|ژان‌ـ‌فیلیپ رامو]]<ref>Jean-Philippe Rameau</ref>، و در [[انگلستان]]، [[پرسل ، هنری (ح ۱۶۵۹ـ۱۶۹۵)|هنری پرسل]]<ref>Henry Purcell</ref> تکامل دادند، اما سبک ایتالیایی همچنان منبع و سرمشق آن باقی ماند، که نمونه‌اش را در آثار [[هندل، گیورگ فریدریش (۱۶۸۵ـ۱۷۵۹)|گئورگ فریدریش هندل]]<ref>Georg Friedrich Handel</ref> می‌بینیم. اُپرا کمیک<ref>comic opera</ref> (اپرا بوفا) در ایتالیا را آهنگ‌سازانی همچون [[پرگولزی، جووانی باتیستا (۱۷۱۰ـ۱۷۳۶)|جووانی باتیستا پرگولزی]]<ref>Giovanni Battista Pergolesi</ref> (۱۷۱۰ـ۱۷۳۶) پرورش دادند، ضمن این‌که در انگلستان نیز ''اپرای گدایان''<ref>The Beggar’s Opera</ref> (۱۷۲۸) اثر جان گِی<ref>John Gay</ref> سرآغاز گرایش بالاد ـ اپرا یا اپرای حماسی شد، که در آن از نغمه‌های مردمی و گفتار استفاده می‌شد. زینگشپیل معادل آلمانی آن بود (البته برای آن موسیقی را تمام و کمال می‌ساختند). کریستوف ویلیبالد فون گلوک<ref>Christoph Willibald von Gluck</ref> کاستن جنبه‌های تصنعی اپرا را آغاز کرد و روی برتری عنصر نمایشی بر عنصر آوازی خالص تأکید ورزید. [[موتسارت، ولفگانگ آمادیوس (۱۷۵۶ـ۱۷۹۱)|ولفگانگ موتسارت]]<ref>Wolfgang Mozart</ref> در ساخت اپراهای جدی (اپرا سریا)<ref>serious opera</ref> از گلوک بسیار آموخت اما در ساخت اپرا بوفای ایتالیایی استاد بود. در آثاری همچون ''فلوت سحرآمیز''<ref>''The Magic Flute''</ref> با مبنا قراردادن [[زینگشپیل]]، بنیادهای یک اپرای آلمانی خالص را بنا کرد. این مسیر را [[بتهوون، لودویگ وان (۱۷۷۰ـ۱۸۲۷)|لودویگ وان بتهوون]]<ref>Ludwig van Beethoven</ref> در اپرای ''فیدلیو''<ref>Fidelio</ref> و با آثار [[وبر، کارل ماریا (۱۷۸۶ـ۱۸۲۶)|کارل وبر]]<ref>Carl Weber</ref> دنبال کرد، که برای نخستین‌بار سبک رمانتیک را وارد اپرا کرد. پیشرفت‌های موجود در قرن ۱۹ سنت ایتالیایی، که بیشترین تأکید را بر جلوه‌گری آوازی و نرمی و شیرینی ملودی (بل کانتو) قرار می‌داد، در قرن ۱۹ بدون کوچک‌ترین خدشه‌‌ای در اپراهای [[روسینی، جوآکینو (۱۷۹۲ ـ ۱۸۶۸)|جوآکّینو روسّینی]]<ref>Gioacchino Rossini</ref>، [[دونیتستی، گایتانو (۱۷۹۷ـ۱۸۴۸)|گائتانو دونیتسِتی]]<ref>Gaetano Donizetti</ref>، و [[بلینی، وینچنتسو (۱۸۰۱ـ۱۸۳۵)|وینچِنتسو بِلّینی]]<ref>Vincenzo Bellini</ref> به حیات خود ادامه داد. اما اپراهای رمانتیک وبر و [[مایربر، جاکومو (۱۷۹۱ـ۱۸۶۴)|جاکومو مایربر]]<ref>Giacomo Meyerbeer</ref>، پایه‌های اپرای واگنری را پدید آوردند. واگنر که در دوران خود فرمانروای صحنۀ اپرا بود، کوشید تا در «نمایش‌های موسیقایی» خود قالب هنری تازه‌ای بیافریند، و با این کار مفهوم قرن ۱۹ اپرا را به تمامی دگرگون ساخت. در ایتالیا [[وردی، جوزپه (۱۸۱۳ـ۱۹۰۱)|جوزپّه وردی]]<ref>Giuseppe Verdi</ref> در آثار دوران پختگی خود دست به عملی مشابه زد و بسیاری از تکنیک‌های واگنری را به‌کار گرفت، بی‌آن‌که امتیازهای ایتالیایی اپرا یعنی شفافیت آوازی و ملودی را قربانی کند. این سنت را جاکومو پوچینی پی‌گیری کرد. در عرصۀ اپرای فرانسوی میانۀ قرن ۱۹، با نمایندگانی همچون [[دلیب، لیو (۱۸۳۶ـ۱۸۹۱)|لئو دلیب]]<ref>Léo Delibes</ref>، [[گونو، شارل (۱۸۱۸ـ۱۸۹۳)|شارل گونو]]<ref>Charles Gounod</ref>، [[سن ـ سانس ، کامی (۱۸۳۵ـ۱۹۲۱)|کامی سن‌ـ‌سانس]]<ref>Camille Saint-Saëns</ref>، و [[ماسنه ، ژول امیل (۱۸۴۲ـ۱۹۱۲)|ژول ماسنه]]<ref>Jules Massenet</ref>، عنصر نمایش در خدمت موسیقی قرار داشت. اپرا کمیک، که در آثار آندره گرری<ref>André Gréry</ref> (۱۷۴۱ـ۱۸۱۳) و بعدها [[اوبر، دانیل (۱۷۸۲ـ۱۸۷۱)|دانیل اوبر]]<ref>Daniel Auber</ref> نمود داشت، در پاریس طرفدار یافت. آرمان‌های هنری جدی‌تر را [[برلیوز، هکتور (۱۸۰۳ـ۱۸۶۹)|هکتور برلیوز]]<ref>Hector Berlioz</ref> در ''تروایی‌ها''<ref>''The Trojans''</ref> شکل عملی به آن‌ها داد، اما بسیاری از جنبه‌های ممتاز کار او در زمان خودش ناشناخته باقی ماندند. ''کارمن''<ref>''Carmen''</ref> اثر [[بیزه، ژرژ (۱۸۳۸ـ۱۸۷۵)|ژرژ بیزه]]<ref>Georges Bizet</ref> سرآغاز گرایشی به سوی واقع‌گرایی در اپرا بود؛ سرمشق او در ایتالیا را [[ماسکانی، پیترو (۱۸۶۳ـ۱۹۴۵م)|پیِترو ماسکانی]]<ref>Pietro Mascagni</ref>، [[لیونکاوالو، روجرو (۱۸۵۸ـ۱۹۱۹)|روجرو لئونکاوالو]]<ref>Ruggero Leoncavallo</ref>، و [[پوچینی ، جاکومو (۱۸۵۸ـ۱۹۲۴)|پوچینی]] دنبال کردند. ''پلئاس و ملیزاند''<ref>''Pelléas et Melisande''</ref> اثر [[دبوسی، کلود (۱۸۶۲ـ۱۹۱۸)|کلود دبوسی]]<ref>Claude Debussy</ref> واکنشی در مقابل تأکید بیش از حد اپرای واگنری بر احساساتی‌گری بود. در روسیه [[گلینکا، میخاییل (۱۸۰۴ـ۱۸۵۷)|میخائیل گلینکا]]<ref>Mikhail Glinka</ref>، [[ریمسکی کورساکوف، نیکلای (۱۸۴۴ـ۱۹۰۸)|نیکلای ریمسکی ـ کورساکوف]]<ref>Nikolai Rimsky-Korsakov</ref>، [[موسورگسکی ، مودست (۱۸۳۹ـ۱۸۸۱)|مودست موسورگسکی]]<ref>Modest Mussorgsky</ref>، [[بورودین، الکساندر (۱۸۳۳ـ۱۸۷۷)|اَلکساندر بورودین]]<ref>Alexander Borodin</ref> و تا اندازه‌ای [[چایکوفسکی، پیوتر ایلیچ (۱۸۴۰ـ۱۸۹۳)|پیوتر ایلیچ چایکوفسکی]]<ref>Pyotr Ilyich Tchaikovsky</ref> سبک‌های ملی اپرا را پدید آوردند و در بوهم (چک)، [[اسمتانا، بدرژیچ (۱۸۲۴ـ۱۸۸۴)|بدرژیچ اسمتانا]]<ref>Bedrich Smetana</ref> و بعدها [[دوورژاک، آنتونین (۱۸۴۱ـ۱۹۰۴)|آنتونین دوورژاک]]<ref>Antonin Dvorák</ref> و [[یاناچک، لیوش (۱۸۵۴ـ۱۹۲۸)|یاناچک]]<ref>Janácek</ref> دست به عملی مشابه زدند. در قرن ۲۰ مکتب وینی<ref>Viennese school</ref> با ''وتسِک''<ref>''Wozzeck''</ref> ساختۀ [[برگ، آلبان (۱۸۸۵ـ۱۹۳۵)|آلبان بِرگ]]<ref>Alban Berg</ref>، اپرایی بی‌نظیر پدید آورد و رمانتیسم واگنر را نیز ریشارد اشتراوس در اپرای ''شوالیۀ گل سرخ''<ref>''Der Rosnkavalier''</ref> بازسازی کرد. فرم اپرایی در جهت‌های گوناگون تکامل یافته است، همچون ''اُدیپوس شاه''<ref>''Oedipus Rex''</ref> (۱۹۲۵) اثر [[استراوینسکی، ایگور (۱۸۸۲ـ۱۹۷۱)|ایگور استراوینسکی]]<ref>Igor Stravinsky</ref> که به اوراتوریو نزدیک شده است و در کار آهنگ‌سازانی همچون [[وایل، کورت یولیان|کورت وایل]]<ref>Kurt Weill</ref> که به سوی کاباره و موسیقی‌ـ ‌نمایش رفته است.




۱٬۳۵۴

ویرایش