بتهوون، لودویگ وان (۱۷۷۰ـ۱۸۲۷)
لودویگ وان بتهوون Ludwig van Beethoven | |
---|---|
زادروز |
۱۷۷۰ م |
درگذشت | ۱۸۲۷ م |
ملیت | آلمانی |
شغل و تخصص اصلی | آهنگ ساز |
آثار | اپرای فیدلیو (۱۸۰۵؛ بازنگری در ۱۸۰۶ و ۱۸۱۴)؛ سونات پیانو؛ ازجمله سونات های توفان؛ مهتاب (۱۸۰۱) و آپاسیونات (۱۸۰۴ـ۱۸۰۵) |
گروه مقاله | موسیقی |
بِتهووِن، لودویگ وان (۱۷۷۰ـ۱۸۲۷)(Beethoven, Ludwig van)
آهنگساز آلمانی و نوازندۀ پیانو. استادی و تواناییاش در بیان موسیقی در همه فرمها، او را به چهرۀ پرنفوذ حاکم بر موسیقی قرن ۱۹ بدل کرد. آثار او عبارتاند از اپرای فیدلیو[۱] (۱۸۰۵، بازنگری در ۱۸۰۶ و ۱۸۱۴)، پنج کنسرتوی پیانو و یک کنسرتو ویولن، ۳۲ سونات[۲] پیانو، ازجمله سوناتهای توفان[۳]، مهتاب[۴] (۱۸۰۱) وآپاسیونات[۵] (۱۸۰۴ـ۱۸۰۵)، هفده کوارتت زهی[۶]، مس در رِ (میسا سولِمنیس[۷]، ۱۸۱۹ـ۱۸۲۲)، و نُه سمفونی. معمولاً قطعههای پیانوییاش را خود اجرا میکرد و آثار ارکستریاش را تا ۱۸۰۱ که ناشنوایی او را از این کار بازداشت نیز خود رهبری میکرد؛ با اینحال به آهنگسازی ادامه داد. بتهوون در بُن[۸] بهدنیا آمد، پدر و پدربزرگش نوازندگانی در خدمت برگزینندۀ کُلن[۹] در بن بودند، و خودش نیز پیش از ۱۲سالگی بهمقام نوازندۀ ارگ دربار الکتور کلن رسید؛ بعدها از هایدن[۱۰] و شاید موتسارت تعلیم گرفت، که نفوذشان بر آثار اولیۀ او مشخص است. فعالیت حرفهای بتهوون پلِ گذر از کلاسیسیسم به رُمانتیسم محسوب میشد. از مشکلاتی که موسیقیاش برای شنوندگان و اجراکنندگان به یکاندازه ایجاد میکرد (بخشی از موومان آهستۀ سمفونی کُرال بهناچار در نخستین اجرای آن حذف شد)، خبر داشت، اما بااینکه شنوندگان معاصرش موسیقی بلندپروازانۀ اواخر کار او را دشوار مییافتند، شهرت بتهوون در اروپا کاملاً تثبیت شده بود. معروفترین سمفونیهای او عبارتاند از سمفونی سوم (اِروئیکا[۱۱]، ۱۸۰۳)، سمفونی پنجم (۱۸۰۷ـ۱۸۰۸)، سمفونی ششم (پاستورال[۱۲]، ۱۸۰۸)، و سمفونی نهم (کُرال[۱۳]، ۱۸۱۷ـ۱۸۲۴)، که شامل فرازی از شعر «چکامۀ شادی[۱۴]» اثر شیلر[۱۵] است که در حکم سرود ملّی اروپا برگزیده شد. با نوازندگی و تدریس گذران میکرد، و بعدها درآمد او با چاپ و نشر آثارش نیز افزایش یافت. مجموعهای شامل شش کوارتت زهی، اپوس ۱۸ (۱۷۹۸ـ۱۸۰۰)، با وجود فرم کلاسیکش محتوایی بهشدت عاطفی داشت: موومان[۱۶] آهستۀ کوارتت اول به گفتۀ بتهوون تصویرگر صحنۀ گورستان دررومئو و ژولیت[۱۷] است. سمفونی اول (۱۸۰۰)، در متن آثار اخیر هایدن و موتسارت بهراحتی قابلفهم بود. ناشنواییاش که از حدود ۱۷۹۵ آغاز شده بود، شدّت یافت و یأس و نومیدی او در ۱۸۰۲ به نوشتن «وصیتنامۀ هایلیگِناشتات[۱۸]» و تمایل آهنگساز به خودکشی منجر شد؛ واکنش موسیقایی بتهوون، پدیدآوردن اثر درخشان و آرام سمفونی دوم بود. سمفونی سوم خود، اروئیکا را به ناپلئون تقدیم کرد، اما وقتی ناپلئون خود را امپراتور خواند، بتهوون صفحه نخست سمفونی که نام بناپارت بر آن بود را پاره کرد و سمفونی رااروئیکا یا قهرمانی نامید. در ۱۸۱۸، سونات هامِر کلاویِر[۱۹] (پیانوی چکشی) آغازگرِ آفرینش پنج اثر بزرگ آخر او برای پیانو (چهار سونات و واریاسیونهای دیابِلّی) شد؛ این آثار، فنّ نوازندگی ساز را به مرزهای نوینی راندند و درعینحال عمق اندیشمندی را با قدرت بیانگری در قالب شیوهای منحصربهفرد تلفیق کردند که هیچ آهنگسازی به آن دست نیافته بود. در ۱۸۱۹ بتهوون دیگر بهکلّی ناشنوا شده بود، و فقط بهصورت نوشتاری میشد با او رابطه برقرار کرد. در ۱۸۲۶ به عفونتی لاعلاج مبتلا شد، و علّت مرگ او را در سال بعد، بیماری استسقا اعلام کردند.