هندی، هنر
هِندی، هُنر (Indian art)
هنرهاي شبهقارّۀ هند (امروزه شامل هند، پاكستان، و بنگلادش). قدمت هنر هند به تمدّن درۀ سِند[۱] باستاني (ح ۳۰۰۰ تا ۱۵۰۰پم) بازميگردد، كه در شهرهاي هاراپا[۲] و موهنجو دارو[۳] متمركز بوده است. بهسبب وضع آبوهوايي هند، از اين دوران فقط دستساختههايي از اجناس مقاوم برجا مانده است؛ همچون مُهرهايي از سنگ صابوني، سفالينهها، و تنديسهايي از گل پخته[۴]، كه نفوذ هنر بينالنهرين[۵] در آنها مشهود است. حدود ۱۸۰۰پم، تهاجمهاي قوم آريايي[۶] به سرزمين هند، دين و هنر هندو را متحوّل ساخت؛ هنر هندو بر ستايش خدايان، قهرمانان، و صحنههايي از دو حماسۀ بزرگِ مهابهاراتا[۷] و رامايانا[۸] مبتني بود. از قرن ۶پم، هنر بودايي با تمركز بر زندگي و روشنگريِ بودا ساكياموني[۹] اشاعه يافت. در قرنهاي ۱۶ و ۱۷م امپراتوري تيموري هند[۱۰]، هنر اسلامي را در اين شبهقاره رواج داد.
هنر بودايي. هنر بوداييِ آغازين با معماري استوپا[۱۱] (معابدي كه آرامگاه بودا و مريدانش بود) تكوين يافت؛ در اين هنر، نمادها، بازنمايي حضور بودا بودند. نخستين تجسّم بودا در هيئت انساني، در مجسمههاي سنّت ماتورا[۱۲] (قرن ۲پم) و گنداره[۱۳]۱۳ (قرن ۶ـ۲پم) ظاهر شد. در سنّت گنداره، كه احتمالاً از مهمترين مكتبهاي مجسمهسازي بودايي بوده، نفوذ هنر يوناني مشهود است، كه همراه با دين بودايي به چين، كُره، و ژاپن نيز راه يافت. نقشبرجستههاي گودِ[۱۴] ماتورا، مجسمهسازي معتدلترِ دورۀ گوپتا[۱۵] (ح قرن ۵م) را در پي داشت. غارهاي آجانتا[۱۶]، نزديك مومباي[۱۷] (بمبئي) كه احداثشان به حدود ۲۰۰پم بازميگردد. از ممتازترين آثار هنريِ دورۀ گوپتا شمرده ميشوند. ديوارنگارههاي متعلق به قرون ۵ تا ۷م در اين غارها، گرچه با اهداف ديني نقاشي شدهاند، بازتابي از جامعۀ آراستۀ دربارياند.
هنر هندو. از قرن ۴م، هنرمندان هندو با تأثير از هنر بودايي مجموعه معابد عظيمي ساختند. هنر هندو بيشتر از پورانهها[۱۸] تأثير داشت، كه نوشتههايي مقدس دربارۀ تاريخ و افسانههاي باستاني قرن ۴م بودند. در معابد اصلي، تالارهاي وسيع با نقاشيها و مجسمههايي تزيين شدهاند كه صحنههايي از پورانهها و خدايان اصلي هندو را نشان ميدهند. شمايلهاي ربّالنّوعها عبارتاند از شيوا[۱۹] (نمايندۀ نابودي و تجديد حيات بعد از آن)، ويشنو[۲۰] (نگهدارندۀ جهان) و مَهادوِي[۲۱] (همسر شيوا). مهادوي به دو شكل تجسّم مييابد؛ كالي[۲۲]، الهۀ مرگ و نابودي، و پاروَتي[۲۳] نيكوخصال. هنرمندان هندو عبادتگاههايي نيز در غارها برپا ساختند، كه معروفترينِشان در اِلِفانتا[۲۴]، نزديك مومباي قرار دارد، و توصيفي يادماني است از سه نيروي آفرينش، دوام، و نابودي، كه در مجسمۀ شيوا با سه سَر متجلّي شده است. اين مجسمه از نخستين آثارِ هنريِ هندو بود كه در غرب بسيار ستوده شد. از هنر متأخر هندو تصاويري جواهرگونه از زندگي كريشنا[۲۵] و راما[۲۶] در نسخههاي خطّيِ روي برگ نخل بهجا مانده است، كه به نقاشي راجپوت[۲۷] معروف است.
هنر گوركانيان هند. از قرن ۱۱م، مسلمانان مساجد و انواع هنرهاي اسلامي را جانشين معابد بودايي و هندو كردند. در قرن ۱۶م، مغولها امپراتوري وسيع را برپا ساختند. نگارگران ايراني به دربارهاي شاهان گوركاني دعوت شدند و به هنرمندان هندو، هنر آموختند. اين آميختگي هنرها بخشي از برنامۀ فرهنگي اكبرشاهِ آزادانديش بود، كه مينياتورهاي گوركاني نظرگيري از دربارهاي جهانگير و شاهجهان، حاصل آن است؛ مضامين اين نگارگريها عبارتاند از صورتنمايي، صحنههاي تاريخي، پرندگان، حيوانات و گُلها.