برف و خون (کتاب)

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۳۵ توسط Reza rouzbahani (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

عنوان رمانی کوتاه (داستان بلند) از محمود کیانوش. رمان نخستین بار در سال 1356 به عنوان ترجمه‌ی کتابی از نویسنده‌ای پرویی به نام دیگنو ده آلابانتزا (به مثابه اسم مستعار خود کیانوش) توسط نشر آگاه چاپ و منتشر شده است. زمان داستان اواسط قرن بیستم و مکانش روستایی در کشور پرو است. رمان از زاویه دید دانای کل روایت شده است. این کتاب که در زمان پهلوی هم با سانسور مواجه شده، گویا هرگز تجدید چاپ نشده است.

محمود کیانوش
محمود کیانوش

شخصیت‌های مهم: ماریانا (دختر جوان روستایی)؛ فرناندو (پدر ماریانا)؛ خُوان (ارباب ده)


پیرنگ

ماریانا، دختر جوان روستایی، دوسال پیش پدر خود فرناندو را که روستاییِ زحمتکش و آگاهی بوده از دست داده است. فرناندو در دوران جوانی همراه گروهی از مردم در قیام‌هایی بر ضد خُوان (ارباب ده) شرکت داشته و پسر نوجوان او را نیروهای دولتی کشته‌اند. این قیام نافرجام همیشه مایه‌ی سرخوردگی و آزار روحی پدر بوده است و وی از این که به خاطر زنش که آن روزها آبستن ماریانا بوده نتوانسته تا پای جان مقاومت کند، در خود احساس سرافکندگی و شرم می‌کند. با این همه از دوره‌ی کودکی دخترش با او از ظلم ارباب گفته و او را از روحیه‌ی فرمانبرداری و نیز خرافات و جهلی که بر ساکنان روستا مستولی است دور نگه داشته. ارباب پیر هرچندسال یک‌بار دختر زیبا و جوانی از اهالی ده را انتخاب می‌کند و او را به خانه می‌برد. حالا پس از مرگ فرناندو چشم طمع به ماریانا دوخته و با همراهی لاپونسیا (مادر دختر) که خدمتکار خانه‌ی اوست، می‌خواهد وی را به خانه‌ی خود ببرد. نهایتا ماریانا رضایت می‌دهد که به خانه‌ی ارباب برود. اما شبی که قرار است با او تنها باشد، خوان را می‌کشد و از خانه‌اش فرار می‌کند. آدم‌های خوان او را پیدا کرده و تحویل آلوازر ژاندارم می‌دهند.


تفسیر مختصر داستان

در نگاه اول «برف و خون» می‌تواند نمایشی باشد از رابطه‌ی ظالمانه‌ی ارباب-رعیتی در یکی از روستاهای پرو که در عین حال نمونه‌ای‌ست از آنچه در بسیاری از روستاهای دنیا که این شکل طبقه‌بندی اجتماعی بر آنها حاکم است، می‌گذرد. در همان حال که می‌توان این رابطه را در مقیاسی وسیع‌تر، در کلیه‌ی جوامعی که در آنها عده‌ای با گرد آوردن حاصل دسترنج مردم، به ثروت و نهایتا قدرت می‌رسند، نیز دید. علاوه بر این‌همه، نویسنده از طریق تداعی صحنه‌هایی از کتاب مقدس، در ذهن شخصیت اصلی داستان (ماریانا) و دادن تصویرهایی تمثیلی از آنها، به این رابطه علاوه بر بعد جغرافیایی، بعدی تاریخی نیز می‌دهد. تا آنجا که می‌توان در آنچه در دهکده‌ی داستان می‌گذرد، کل روابط حاکم بر جامعه‌ی بشری را در طول تاریخ دید.