حروف قافیه

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

حرف اصلی قافیه و حروف پیش و پس از آن در کلمۀ قافیه.


تعداد حروف قافیه 9 تا و به شرح زیر است:

  • رَوی (بر وزن قوی، گرفته شده از رواء به معنی ریسمانی که با آن بار شتر را می‌بندند.) آخرین حرف اصلی قافیه است که در قالب‌های شعر سنتی فارسی در همۀ بیت‌ها تکرار می‌شود. مانند حرف «ن» در دو کلمۀ دامان و سامان و حرف «م» در دو کلمۀ شبنم و کم. اگر حرف آخر کلمه، حرف اصلی نباشد، نمی‌توان آن را روی قرار داد. در فن قافيه مبحث مفصلی به انواع حروف غیراصلی که به حرف روی ملحق می‌شود، اختصاص دارد. رعایت همسانی حرف‌های بعد از رَوی (حرف اصلی قافیه) لازم است. حرف‌های بعد از روی پیوسته و متصل به روی هستند و اگر کلمه‌ای با معنی مستقل تشکیل دهند، ردیف محسوب می‌شوند.
  • تأسيس (به معنی بنیاد کردن) الف (مصوت بلندِ ا) است که با فاصلۀ یک حرف متحرک، پیش از حرف روی می‌آید. مانند حرف الف در کلمه‌های روایت و شکایت. تكرار الف تأسیس در شعر عربی لازم است، اما در شعر فارسی لزومی ندارد. بدین معنی که مثلاَ در شعر عربی کلمۀ روایت را حتماً باید با کلماتی نظیر عنایت و شکایت قافیه کرد، در حالی که در شعر فارسی، مثلاً روایت با محبت و رعیت نیز قافیه می‌شود و اگر شاعری الف تأسیس را در شعر رعایت کند، آن را اعنات می‌نامند که یکی از صنایع لفظی بدیع محسوب می‌شود. قافیه‌ای را که در آن الف تأسيس رعایت شده باشد، «قافیه مؤسسه» می‌نامند.
  • دخیل (به معنی داخل شده) حرف متحرکی (حرف صامت + مصوت کوتاه) است که بین الف تأسیس و حرف روی می‌آید. مانند حروف «د» و «غ» در دو کلمۀ مادر و لاغر. در شعر عربی، رعایت حرف دخیل نیز مانند الف تأسیس لازم است. اما در شعر فارسی چنین نیست و رعایت آن نیز اعنات شمرده می‌شود. به طور کلی رعایت الف تأسیس و همسانی حرف دخیل در شعر، به علت تكرار صامت‌ها و مصوت‌ها و ایجاد هماهنگی بیش‌تر در بین آنها، به موسیقی کلام می‌افزاید.