پرش به محتوا

آشیانه اشراف (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۷: خط ۷:


شالودۀ این رمان، دومین داستان بلند تورگنیف، بسیار ساده است؛ اما فقدان غنا در طرح رمان به هیچ‌عنوان از ارزش این اثر او، که موضوع اصلی آن روال زندگی طبقۀ مرفه و ملاکان [[روسیه]] است نمی‌کاهد. آشیانۀ اشراف مورد استقبال زیادی قرار گرفت و شاید این بزرگ‌ترین موفقیت سراسر دوران ادبی او بود و خلاف رودین<ref>''Rudin''</ref> و [[پدران و پسران]] با هیچ‌گونه مشاجرۀ قلمی روبه‌رو نشد. موفقیت رمان به‌ویژه مدیون تصویر شفافی است که نویسنده از لیزا<ref>Liza</ref> ارائه داده و همانند تاتیانا<ref>Tatiana</ref> در کتاب [[یوگنی آنگین]] (شاهکار [[پوشکین، الکساندر (۱۷۹۹ـ۱۸37)|پوشکین]]) به صورت سیمایی از یک دختر آرمانی روس درآمده است. تورگنیف در آشیانۀ اشراف به توصیف زندگی و دغدغه‌های طبقه‌ای از جامعۀ قرن نوزدهم روسیه پرداخته است که از یک‌سو رو به زوال است و از سوی دیگر همچنان امیدوار به آینده‌ای روشن‌تر. در عین حال، آدم‌های مورد توجه تورگنیف در این اثر، فقط اشراف نیستند، بلکه حال و روز افرادی از طبقات پایین جامعه‌ نیز در این اثر مورد توجه قرار گرفته‌ است.
شالودۀ این رمان، دومین داستان بلند تورگنیف، بسیار ساده است؛ اما فقدان غنا در طرح رمان به هیچ‌عنوان از ارزش این اثر او، که موضوع اصلی آن روال زندگی طبقۀ مرفه و ملاکان [[روسیه]] است نمی‌کاهد. آشیانۀ اشراف مورد استقبال زیادی قرار گرفت و شاید این بزرگ‌ترین موفقیت سراسر دوران ادبی او بود و خلاف رودین<ref>''Rudin''</ref> و [[پدران و پسران]] با هیچ‌گونه مشاجرۀ قلمی روبه‌رو نشد. موفقیت رمان به‌ویژه مدیون تصویر شفافی است که نویسنده از لیزا<ref>Liza</ref> ارائه داده و همانند تاتیانا<ref>Tatiana</ref> در کتاب [[یوگنی آنگین]] (شاهکار [[پوشکین، الکساندر (۱۷۹۹ـ۱۸37)|پوشکین]]) به صورت سیمایی از یک دختر آرمانی روس درآمده است. تورگنیف در آشیانۀ اشراف به توصیف زندگی و دغدغه‌های طبقه‌ای از جامعۀ قرن نوزدهم روسیه پرداخته است که از یک‌سو رو به زوال است و از سوی دیگر همچنان امیدوار به آینده‌ای روشن‌تر. در عین حال، آدم‌های مورد توجه تورگنیف در این اثر، فقط اشراف نیستند، بلکه حال و روز افرادی از طبقات پایین جامعه‌ نیز در این اثر مورد توجه قرار گرفته‌ است.




خط ۱۳: خط ۱۲:


فیودور لاورتسکی<ref>Fedor Lavretski</ref>، اشراف‌زاده‌ای میانسال که به شیوۀ اروپایی تربیت شده، اما قلب و روحش همچنان روس باقی مانده، با شور و هیجان مجذوب اندیشه‌هایی شده است که طرفداران نژاد اسلاو مطرح کرده‌اند. زنش، واروارا پاولوونا<ref>Varvara Pavlovna</ref>، را که موجودی سطحی و فاسد است و به گونه‌ای فضاحت‌بار با مردی فرانسوی روی هم ریخته و به او خیانت کرده، در [[پاریس، شهر|پاریس]] می‌گذارد و به روسیه بازمی‌گردد. وقتش را صرف سر و سامان دادن به املاک خود و بهبود محصولش می‌کند و این کار را نه بر پایۀ طرح‌های بزرگ خیالی، بلکه از طریق کار بر روی زمین شخصی و با خضوع و فروتنی و طبق عاقلانه‌ترین روش‌ها انجام می‌دهد. همین که در املاکش مستقر می‌شود به لیزای جوان برمی‌خورد که با زیبایی ظاهری و کمالات اخلاقی‌اش او را جذب می‌کند. لیزا و لاورتسکی عاشق هم می‌شوند، اما سایۀ زن ناشایست لاورتسکی بر عشق سوزان آن‌ها سنگینی می‌کند. در این بین، مرد از طریق مقالۀ روزنامه مطلع می‌شود که زنش درگذشته، بنابراین بلافاصله با لیزا نامزد می‌شود. اما سعادتشان کوتاه و مستعجل است، زیرا مقالۀ روزنامه اشتباه بوده و واروارا زنده است و از بخت بد این دو عاشق به روسیه بر‌می‌گردد. لیزا از فرط ناامیدی به دیری پناه می‌برد.
فیودور لاورتسکی<ref>Fedor Lavretski</ref>، اشراف‌زاده‌ای میانسال که به شیوۀ اروپایی تربیت شده، اما قلب و روحش همچنان روس باقی مانده، با شور و هیجان مجذوب اندیشه‌هایی شده است که طرفداران نژاد اسلاو مطرح کرده‌اند. زنش، واروارا پاولوونا<ref>Varvara Pavlovna</ref>، را که موجودی سطحی و فاسد است و به گونه‌ای فضاحت‌بار با مردی فرانسوی روی هم ریخته و به او خیانت کرده، در [[پاریس، شهر|پاریس]] می‌گذارد و به روسیه بازمی‌گردد. وقتش را صرف سر و سامان دادن به املاک خود و بهبود محصولش می‌کند و این کار را نه بر پایۀ طرح‌های بزرگ خیالی، بلکه از طریق کار بر روی زمین شخصی و با خضوع و فروتنی و طبق عاقلانه‌ترین روش‌ها انجام می‌دهد. همین که در املاکش مستقر می‌شود به لیزای جوان برمی‌خورد که با زیبایی ظاهری و کمالات اخلاقی‌اش او را جذب می‌کند. لیزا و لاورتسکی عاشق هم می‌شوند، اما سایۀ زن ناشایست لاورتسکی بر عشق سوزان آن‌ها سنگینی می‌کند. در این بین، مرد از طریق مقالۀ روزنامه مطلع می‌شود که زنش درگذشته، بنابراین بلافاصله با لیزا نامزد می‌شود. اما سعادتشان کوتاه و مستعجل است، زیرا مقالۀ روزنامه اشتباه بوده و واروارا زنده است و از بخت بد این دو عاشق به روسیه بر‌می‌گردد. لیزا از فرط ناامیدی به دیری پناه می‌برد.
----




<br />
<br />
----
[[رده:ادبیات غرب]]
[[رده:ادبیات غرب]]
[[رده:سایر گونه های ادبی]]
[[رده:سایر گونه های ادبی]]
<references />
<references />
سرویراستار، ویراستار
۳۶٬۱۰۲

ویرایش