پرش به محتوا

استانلی چستر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه زندگینامه
{{جعبه زندگینامه
|عنوان =استانلی چستر (Stanley Schachter)
|عنوان =استانلی چستر  
|نام =  
|نام =Stanley Schachter
|نام دیگر=
|نام دیگر=
|نام اصلی=
|نام اصلی=
خط ۲۷: خط ۲۷:
|باشگاه =
|باشگاه =
|گروه مقاله =روانشناسی و روانپزشکی
|گروه مقاله =روانشناسی و روانپزشکی
}}[[پرونده:Stanley Schachter.jpg|بندانگشتی|استنالی چستر|جایگزین=]]استانلی چستر (1922 -1997) (Stanley Schachter)   
}}[[پرونده:Stanley Schachter.jpg|بندانگشتی|استنالی چستر|جایگزین=]]استانلی چستر (1922-1997م) (Stanley Schachter)   


روان‌شناس اجتماعی اهل [[امریکا، ایالات متحده|ایالات متحده امریکا]] که شاید بیشتر برای توسعۀ نظریۀ دو عاملی هیجان<ref>two factor theory of emotion</ref> در 1962 به همراه جروم سینگر<ref>Jerome Singer</ref> معروف است. او در نظریه اش اظهار کرد كه احساسات دو عنصر دارند و بر اساس دو عامل بنا شده‌اند: برانگیختگی فیزیولوژیکی<ref>physiological arousal</ref> و برچسب شناختی<ref>cognitive label</ref>. تجربۀ شخص از احساسات، ناشی از آگاهی ذهنیِ برانگیختگی جسمیِ بدن و توضیحی است که فرد به این برانگیختگی می‌دهد. هيجان وقتی رخ می‌دهد كه به برانگیختگی فيزيولوژيكی، برچسب خاصی زده شود. به فرض اگر در خيابانی تاريک و خلوت در حال قدم زدن باشید و یکباره فردی از پشت سر به شانۀ شما بزند و کلمه‌ای بگويد، صرف‌نظر از آن که آن فرد چه کسی است، با اين كارش سبب برانگیختگی فيزيولوژيکی در شما می‌شود (تند شدن [[ضربان قلب]]، عرق كردن و نظایر آن). اگر آن فرد غريبه باشد، به اين برانگیختگی برچسب ترس و اگر دوست صميمی شما باشد، برچسب تعجب يا خوشحالی می‌زنید. بنا به گفتۀ استانلی چستر، تغییرات احشایی کمابیش در همۀ هیجان‌ها یکسان‌ هستند، اما کیفیت احساسات- از جمله ترس، شادی، وجد، و امثال این‌ها - بستگی به ارزیابی ادراکی و شناختی فرد از شرایط تازه، آشوب‌ها، و تناقضات محیط دارد. چستر تعداد زیادی اثر در زمینۀ چاقی، پویایی گروه<ref>group dynamics</ref>، ترتیب تولد<ref>birth order</ref> و سیگار کشیدن مطالعه و منتشر کرده است. طبق گزارش منتشر شده در مجلۀ علمی انجمن روان‌شناسی امریکا<ref>American Psychological Association</ref> در سال 2002، او در رتبۀ 7 مطرح‌ترین روان‌شناسان قرن بیستم قرار گرفته است.   
روان‌شناس اجتماعی اهل [[امریکا، ایالات متحده|ایالات متحده امریکا]] که شاید بیشتر برای توسعۀ نظریۀ دو عاملی هیجان<ref>two factor theory of emotion</ref> در 1962 به همراه جروم سینگر<ref>Jerome Singer</ref> معروف است. او در نظریه اش اظهار کرد كه احساسات دو عنصر دارند و بر اساس دو عامل بنا شده‌اند: برانگیختگی فیزیولوژیکی<ref>physiological arousal</ref> و برچسب شناختی<ref>cognitive label</ref>. تجربۀ شخص از احساسات، ناشی از آگاهی ذهنیِ برانگیختگی جسمیِ بدن و توضیحی است که فرد به این برانگیختگی می‌دهد. هيجان وقتی رخ می‌دهد كه به برانگیختگی فيزيولوژيكی، برچسب خاصی زده شود. به فرض اگر در خيابانی تاريک و خلوت در حال قدم زدن باشید و یکباره فردی از پشت سر به شانۀ شما بزند و کلمه‌ای بگويد، صرف‌نظر از آن که آن فرد چه کسی است، با اين كارش سبب برانگیختگی فيزيولوژيکی در شما می‌شود (تند شدن [[ضربان قلب]]، عرق كردن و نظایر آن). اگر آن فرد غريبه باشد، به اين برانگیختگی برچسب ترس و اگر دوست صميمی شما باشد، برچسب تعجب يا خوشحالی می‌زنید. بنا به گفتۀ استانلی چستر، تغییرات احشایی کمابیش در همۀ هیجان‌ها یکسان‌ هستند، اما کیفیت احساسات - از جمله ترس، شادی، وجد، و امثال این‌ها - بستگی به ارزیابی ادراکی و شناختی فرد از شرایط تازه، آشوب‌ها، و تناقضات محیط دارد. چستر تعداد زیادی اثر در زمینۀ چاقی، پویایی گروه<ref>group dynamics</ref>، ترتیب تولد<ref>birth order</ref> و سیگار کشیدن مطالعه و منتشر کرده است. طبق گزارش منتشر شده در مجلۀ علمی انجمن روان‌شناسی امریکا<ref>American Psychological Association</ref> در سال 2002، او در رتبۀ 7 مطرح‌ترین روان‌شناسان قرن بیستم قرار گرفته است.   


چستر در فلاشینگ<ref>Flushing</ref>، [[نیویورک]]<ref>New York</ref>، متولد شد. پدر و مادرش هر دو از یهودیان رومانی بودند. او در جوانی ابتدا به تحصیل [[هنر، تاریخ|تاریخ هنر]] در [[دانشگاه ییل]]<ref>Yale University</ref> پرداخت. لیسانس خود را در 1942 گرفت، و تحصیلات خود را در رشتۀ روان‌شناسی در ییل ادامه داد و آن‌جا تحت تأثیر [[کلارک هال]]<ref>Clark Hull</ref> بود. پس از دریافت مدرک کارشناسی ارشد در 1944، به نیروهای مسلح ایالات متحده<ref>United States Armed Forces</ref> پیوست و تا 1946 آن‌جا خدمت کرد. طی دو سال حضورش در نیروهای مسلح، در بخش بیوفیزیک آزمایشگاه هوایی پزشکی<ref>Biophysics Division of the Aero-Medical Laboratory </ref> رایت فیلد<ref>Wright Field</ref> در [[ریورساید]]<ref>Riverside</ref>، [[اوهایو، ایالت|اوهایو]]<ref>Ohio</ref> مشغول به کار بود، و مشکلاتِ دید<ref>visual problems </ref> را که خلبانان در پرواز تجربه می‌کردند، مطالعه می‌کرد. در 1946، و پس از دورۀ حضورش در نیروهای مسلح، برای کار با روان‌شناس اجتماعی آلمانی [[کورت لوین]]<ref>Kurt Lewin</ref>، به [[موسسه فناوری ماساچوست]]<ref>(Massachusetts Institute of Technology (MIT</ref> رفت تا در مرکز تحقیقاتی گروه [[دینامیک]]<ref>Research Center for Group Dynamics </ref>، به مطالعه مسائل اجتماعی بپردازد. اما متأسفانه لوین در 1947 و اندکی پس از ورود چستر به [[کیمبریج]]<ref>Cambridge</ref>، ماساچوست<ref>Massachusetts</ref>، درگذشت. [[لئون فستینگر]]<ref>Leon Festinger</ref> که دانشجوی ارشد دکترا بود، سرپرستی چستر را بر عهده گرفت، و این دو به دوستان بسیار نزدیک و مادام العمر تبدیل شدند.  
چستر در فلاشینگ<ref>Flushing</ref>، [[نیویورک]]<ref>New York</ref>، متولد شد. پدر و مادرش هر دو از یهودیان رومانی بودند. او در جوانی ابتدا به تحصیل [[هنر، تاریخ|تاریخ هنر]] در [[دانشگاه ییل]]<ref>Yale University</ref> پرداخت. لیسانس خود را در 1942 گرفت، و تحصیلات خود را در رشتۀ روان‌شناسی در ییل ادامه داد و آن‌جا تحت تأثیر [[کلارک هال]]<ref>Clark Hull</ref> بود. پس از دریافت مدرک کارشناسی ارشد در 1944، به نیروهای مسلح ایالات متحده<ref>United States Armed Forces</ref> پیوست و تا 1946 آن‌جا خدمت کرد. طی دو سال حضورش در نیروهای مسلح، در بخش بیوفیزیک آزمایشگاه هوایی پزشکی<ref>Biophysics Division of the Aero-Medical Laboratory </ref> رایت فیلد<ref>Wright Field</ref> در [[ریورساید]]<ref>Riverside</ref>، [[اوهایو، ایالت|اوهایو]]<ref>Ohio</ref> مشغول به کار بود، و مشکلاتِ دید<ref>visual problems </ref> را که خلبانان در پرواز تجربه می‌کردند، مطالعه می‌کرد. در 1946، و پس از دورۀ حضورش در نیروهای مسلح، برای کار با روان‌شناس اجتماعی آلمانی [[کورت لوین]]<ref>Kurt Lewin</ref>، به [[موسسه فناوری ماساچوست]]<ref>(Massachusetts Institute of Technology (MIT</ref> رفت تا در مرکز تحقیقاتی گروه [[دینامیک]]<ref>Research Center for Group Dynamics </ref>، به مطالعه مسائل اجتماعی بپردازد. اما متأسفانه لوین در 1947 و اندکی پس از ورود چستر به [[کیمبریج]]<ref>Cambridge</ref>، ماساچوست<ref>Massachusetts</ref>، درگذشت. [[لئون فستینگر]]<ref>Leon Festinger</ref> که دانشجوی ارشد دکترا بود، سرپرستی چستر را بر عهده گرفت، و این دو به دوستان بسیار نزدیک و مادام العمر تبدیل شدند.  
سرویراستار، ویراستار
۳۶٬۰۱۲

ویرایش