پرش به محتوا

اپرا: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۸ بایت اضافه‌شده ،  ۱ سال پیش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۳: خط ۳:
[[پرونده: 11088900-1.jpg | بندانگشتی|اُپِرا]][[پرونده: 11088900.jpg | بندانگشتی|اُپِرا]]اثری موسیقایی نمایشی که در آن آوازخواندن جای گفتار را می‌گیرد. در اپرا موسیقی همراهی‌کنندۀ نمایش اهمیتی فوق‌العاده دارد، البته رقص و جلوه‌های نمایشی نیز می‌توانند در جای خود نقش داشته باشند. خاستگاه اپرا، فلورانس<ref>Florence</ref> اواخر قرن ۱۶ است، یعنی هنگامی‌‌که دکلمۀ موسیقایی، تک‌گویی‌های تغزلی، و همسرایی‌های برگرفته از نمایش کلاسیک یونان به‌شکل‌های امروزی خود بازسازی شدند.
[[پرونده: 11088900-1.jpg | بندانگشتی|اُپِرا]][[پرونده: 11088900.jpg | بندانگشتی|اُپِرا]]اثری موسیقایی نمایشی که در آن آوازخواندن جای گفتار را می‌گیرد. در اپرا موسیقی همراهی‌کنندۀ نمایش اهمیتی فوق‌العاده دارد، البته رقص و جلوه‌های نمایشی نیز می‌توانند در جای خود نقش داشته باشند. خاستگاه اپرا، فلورانس<ref>Florence</ref> اواخر قرن ۱۶ است، یعنی هنگامی‌‌که دکلمۀ موسیقایی، تک‌گویی‌های تغزلی، و همسرایی‌های برگرفته از نمایش کلاسیک یونان به‌شکل‌های امروزی خود بازسازی شدند.


'''شکل‌گیری نخستین'''. از نخستین آهنگ‌سازان اپرا یاکوپو پری<ref>Jacopo Peri</ref> نام داشت، که اپرای ''ائورودیکه‌''<ref>Euridice</ref>اش نخستین استاد بزرگ فرم اپرایی، کلاودیو مونته‌وردی<ref>Claudio Monteverdi</ref>، را تحت تأثیر قرار داد. اپرا که در آغاز فقط یک سرگرمی درباری بود، خیلی زود مورد توجه همگان قرار گرفت، و در ۱۶۳۷ نخستین سالن اپرای عمومی در ونیز گشایش یافت. این امر به سایر شهرهای ایتالیا، پاریس (ح ۱۶۴۵)، وین، و آلمان نیز سرایت کرد، و در دربار آلمان همچنان ایتالیایی باقی ماند، اما از حدود ۱۶۸۰ در هامبورگ تا حدی شکل آلمانی به خود گرفت. در اواخر قرن ۱۷ آریا به‌شکل قراردادی و بسیار قانون‌مند و پرتفصیل خود، که به قصد به‌نمایش‌درآوردن مهارت اجرایی خواننده طراحی شده بود، برترین جایگاه را در این هنر پیدا کرد و بر عنصر نمایشی سایه افکند. آهنگ‌سازان این نوع اپرا عبارت‌اند از پیِر کاوالی<ref>Pier Cavalli</ref>، پیترو آنتونیو چستی<ref>Pietro Antonio Cesti</ref> (۱۶۲۳ـ۱۶۶۹)، و آلساندرو اسکارلاتی<ref>Alessandro Scarlatti</ref>. اپرا را در فرانسه ژان‌ـ‌باپتیست لولی<ref>Jean-Baptiste Lully</ref> و ژان‌ـ‌فیلیپ رامو<ref>Jean-Philippe Rameau</ref>، و در انگلستان، هنری پرسل<ref>Henry Purcell</ref> تکامل دادند، اما سبک ایتالیایی همچنان منبع و سرمشق آن باقی ماند، که نمونه‌اش را در آثار گئورگ فریدریش هندل<ref>Georg Friedrich Handel</ref> می‌بینیم. اُپرا کمیک<ref>comic opera</ref> (اپرا بوفا) در ایتالیا را آهنگ‌سازانی همچون جووانی باتیستا پرگولزی<ref>Giovanni Battista Pergolesi</ref> (۱۷۱۰ـ۱۷۳۶) پرورش دادند، ضمن این‌که در انگلستان نیز ''اپرای گدایان''<ref>The Beggar’s Opera</ref> (۱۷۲۸) اثر جان گِی<ref>John Gay</ref> سرآغاز گرایش بالاد ـ اپرا یا اپرای حماسی شد، که در آن از نغمه‌های مردمی و گفتار استفاده می‌شد. زینگشپیل معادل آلمانی آن بود (البته برای آن موسیقی را تمام و کمال می‌ساختند). کریستوف ویلیبالد فون گلوک<ref>Christoph Willibald von Gluck</ref> کاستن جنبه‌های تصنعی اپرا را آغاز کرد و روی برتری عنصر نمایشی بر عنصر آوازی خالص تأکید ورزید. ولفگانگ موتسارت<ref>Wolfgang Mozart</ref> در ساخت اپراهای جدی (اپرا سریا)<ref>serious opera</ref> از گلوک بسیار آموخت اما در ساخت اپرا بوفای ایتالیایی استاد بود. در آثاری همچون ''فلوت سحرآمیز''<ref>The Magic Flute</ref> با مبنا قراردادن زینگشپیل، بنیادهای یک اپرای آلمانی خالص را بنا کرد. این مسیر را لودویگ وان بتهوون<ref>Ludwig van Beethoven</ref> در اپرای ''فیدلیو''<ref>Fidelio</ref> و با آثار کارل وبر<ref>Carl Weber</ref> دنبال کرد، که برای نخستین‌بار سبک رمانتیک را وارد اپرا کرد. پیشرفت‌های موجود در قرن ۱۹ سنت ایتالیایی، که بیشترین تأکید را بر جلوه‌گری آوازی و نرمی و شیرینی ملودی (بل کانتو) قرار می‌داد، در قرن ۱۹ بدون کوچک‌ترین خدشه‌‌ای در اپراهای جوآکّینو روسّینی<ref>Gioacchino Rossini</ref>، گائتانو دونیتْسِتی<ref>Gaetano Donizetti</ref>، و وینچِنتسو بِلّینی<ref>Vincenzo Bellini</ref> به حیات خود ادامه داد. اما اپراهای رمانتیک وبر و جاکومو مایربر<ref>Giacomo Meyerbeer</ref>، پایه‌های اپرای واگنری را پدید آوردند. واگنر که در دوران خود فرمانروای صحنۀ اپرا بود، کوشید تا در «نمایش‌های موسیقایی» خود قالب هنری تازه‌ای بیافریند، و با این کار مفهوم قرن ۱۹ اپرا را به تمامی دگرگون ساخت. در ایتالیا جوزپّه وردی<ref>Giuseppe Verdi</ref> در آثار دوران پختگی خود دست به عملی مشابه زد و بسیاری از تکنیک‌های واگنری را به‌کار گرفت، بی‌آن‌که امتیازهای ایتالیایی اپرا یعنی شفافیت آوازی و ملودی را قربانی کند. این سنت را جاکومو پوچینی پی‌گیری کرد. در عرصۀ اپرای فرانسوی میانۀ قرن ۱۹، با نمایندگانی همچون لئو دلیب<ref>Léo Delibes</ref>، شارل گونو<ref>Charles Gounod</ref>، کامی سن‌ـ‌سانس<ref>Camille Saint-Saëns</ref>، و ژول ماسنه<ref>Jules Massenet</ref>، عنصر نمایش در خدمت موسیقی قرار داشت. اپرا کمیک، که در آثار آندره گرری<ref>André Gréry</ref> (۱۷۴۱ـ۱۸۱۳) و بعدها دانیل اوبر<ref>Daniel Auber</ref> نمود داشت، در پاریس طرفدار یافت. آرمان‌های هنری جدی‌تر را هکتور برلیوز<ref>Hector Berlioz</ref> در ''تروایی‌ها''<ref>The Trojans</ref> شکل عملی به آن‌ها داد، اما بسیاری از جنبه‌های ممتاز کار او در زمان خودش ناشناخته باقی ماندند. ''کارمن''<ref>Carmen</ref> اثر ژرژ بیزه<ref>Georges Bizet</ref> سرآغاز گرایشی به سوی واقع‌گرایی در اپرا بود؛ سرمشق او در ایتالیا را پیِترو ماسکانیی<ref>Pietro Mascagni</ref>، روجرو لئونکاوالو<ref>Ruggero Leoncavallo</ref>، و پوچینی دنبال کردند. ''پلئاس و ملیزاند''<ref>Pelléas et Melisande</ref> اثر کلود دبوسی<ref>Claude Debussy</ref> واکنشی در مقابل تأکید بیش از حد اپرای واگنری بر احساساتی‌گری بود. در روسیه میخائیل گلینکا<ref>Mikhail Glinka</ref>، نیکلای ریمسکی ـ کورساکوف<ref>Nikolai Rimsky-Korsakov</ref>، مودست موسورگسکی<ref>Modest Mussorgsky</ref>، اَلکساندر بورودین<ref>Alexander Borodin</ref> و تا اندازه‌ای پیوتر ایلیچ چایکوفسکی<ref>Pyotr Ilyich Tchaikovsky</ref> سبک‌های ملی اپرا را پدید آوردند و در بوهم (چک)، بدرژیچ اسمتانا<ref>Bedrich Smetana</ref> و بعدها آنتونین دوورژاک<ref>Antonin Dvorák</ref> و یاناچک<ref>Janácek</ref> دست به عملی مشابه زدند. در قرن ۲۰ مکتب وینی<ref>Viennese school</ref> با ''وتسِک''<ref>Wozzeck</ref> ساختۀ آلبان بِرگ<ref>Alban Berg</ref>، اپرایی بی‌نظیر پدید آورد و رمانتیسم واگنر را نیز ریشارد اشتراوس در اپرای ''شوالیۀ گل سرخ''<ref>Der Rosnkavalier</ref> بازسازی کرد. فرم اپرایی در جهت‌های گوناگون تکامل یافته است، همچون ''اُدیپوس شاه''<ref>Oedipus Rex</ref> (۱۹۲۵) اثر ایگور استراوینسکی<ref>Igor Stravinsky</ref> که به اوراتوریو نزدیک شده است و در کار آهنگ‌سازانی همچون کورت وایل<ref>Kurt Weill</ref> که به سوی کاباره و موسیقی‌ـ ‌نمایش رفته است.
'''شکل‌گیری نخستین'''. از نخستین آهنگ‌سازان اپرا یاکوپو پری<ref>Jacopo Peri</ref> نام داشت، که اپرای ''ائورودیکه‌''<ref>''Euridice''</ref>اش نخستین استاد بزرگ فرم اپرایی، کلاودیو مونته‌وردی<ref>Claudio Monteverdi</ref>، را تحت تأثیر قرار داد. اپرا که در آغاز فقط یک سرگرمی درباری بود، خیلی زود مورد توجه همگان قرار گرفت، و در ۱۶۳۷ نخستین سالن اپرای عمومی در ونیز گشایش یافت. این امر به سایر شهرهای ایتالیا، پاریس (ح ۱۶۴۵)، وین، و آلمان نیز سرایت کرد، و در دربار آلمان همچنان ایتالیایی باقی ماند، اما از حدود ۱۶۸۰ در هامبورگ تا حدی شکل آلمانی به خود گرفت. در اواخر قرن ۱۷ آریا به‌شکل قراردادی و بسیار قانون‌مند و پرتفصیل خود، که به قصد به‌نمایش‌درآوردن مهارت اجرایی خواننده طراحی شده بود، برترین جایگاه را در این هنر پیدا کرد و بر عنصر نمایشی سایه افکند. آهنگ‌سازان این نوع اپرا عبارت‌اند از پیِر کاوالی<ref>Pier Cavalli</ref>، پیترو آنتونیو چستی<ref>Pietro Antonio Cesti</ref> (۱۶۲۳ـ۱۶۶۹)، و آلساندرو اسکارلاتی<ref>Alessandro Scarlatti</ref>. اپرا را در فرانسه ژان‌ـ‌باپتیست لولی<ref>Jean-Baptiste Lully</ref> و ژان‌ـ‌فیلیپ رامو<ref>Jean-Philippe Rameau</ref>، و در انگلستان، هنری پرسل<ref>Henry Purcell</ref> تکامل دادند، اما سبک ایتالیایی همچنان منبع و سرمشق آن باقی ماند، که نمونه‌اش را در آثار گئورگ فریدریش هندل<ref>Georg Friedrich Handel</ref> می‌بینیم. اُپرا کمیک<ref>comic opera</ref> (اپرا بوفا) در ایتالیا را آهنگ‌سازانی همچون جووانی باتیستا پرگولزی<ref>Giovanni Battista Pergolesi</ref> (۱۷۱۰ـ۱۷۳۶) پرورش دادند، ضمن این‌که در انگلستان نیز ''اپرای گدایان''<ref>The Beggar’s Opera</ref> (۱۷۲۸) اثر جان گِی<ref>John Gay</ref> سرآغاز گرایش بالاد ـ اپرا یا اپرای حماسی شد، که در آن از نغمه‌های مردمی و گفتار استفاده می‌شد. زینگشپیل معادل آلمانی آن بود (البته برای آن موسیقی را تمام و کمال می‌ساختند). کریستوف ویلیبالد فون گلوک<ref>Christoph Willibald von Gluck</ref> کاستن جنبه‌های تصنعی اپرا را آغاز کرد و روی برتری عنصر نمایشی بر عنصر آوازی خالص تأکید ورزید. ولفگانگ موتسارت<ref>Wolfgang Mozart</ref> در ساخت اپراهای جدی (اپرا سریا)<ref>serious opera</ref> از گلوک بسیار آموخت اما در ساخت اپرا بوفای ایتالیایی استاد بود. در آثاری همچون ''فلوت سحرآمیز''<ref>''The Magic Flute''</ref> با مبنا قراردادن زینگشپیل، بنیادهای یک اپرای آلمانی خالص را بنا کرد. این مسیر را لودویگ وان بتهوون<ref>Ludwig van Beethoven</ref> در اپرای ''فیدلیو''<ref>Fidelio</ref> و با آثار کارل وبر<ref>Carl Weber</ref> دنبال کرد، که برای نخستین‌بار سبک رمانتیک را وارد اپرا کرد. پیشرفت‌های موجود در قرن ۱۹ سنت ایتالیایی، که بیشترین تأکید را بر جلوه‌گری آوازی و نرمی و شیرینی ملودی (بل کانتو) قرار می‌داد، در قرن ۱۹ بدون کوچک‌ترین خدشه‌‌ای در اپراهای جوآکّینو روسّینی<ref>Gioacchino Rossini</ref>، گائتانو دونیتْسِتی<ref>Gaetano Donizetti</ref>، و وینچِنتسو بِلّینی<ref>Vincenzo Bellini</ref> به حیات خود ادامه داد. اما اپراهای رمانتیک وبر و جاکومو مایربر<ref>Giacomo Meyerbeer</ref>، پایه‌های اپرای واگنری را پدید آوردند. واگنر که در دوران خود فرمانروای صحنۀ اپرا بود، کوشید تا در «نمایش‌های موسیقایی» خود قالب هنری تازه‌ای بیافریند، و با این کار مفهوم قرن ۱۹ اپرا را به تمامی دگرگون ساخت. در ایتالیا جوزپّه وردی<ref>Giuseppe Verdi</ref> در آثار دوران پختگی خود دست به عملی مشابه زد و بسیاری از تکنیک‌های واگنری را به‌کار گرفت، بی‌آن‌که امتیازهای ایتالیایی اپرا یعنی شفافیت آوازی و ملودی را قربانی کند. این سنت را جاکومو پوچینی پی‌گیری کرد. در عرصۀ اپرای فرانسوی میانۀ قرن ۱۹، با نمایندگانی همچون لئو دلیب<ref>Léo Delibes</ref>، شارل گونو<ref>Charles Gounod</ref>، کامی سن‌ـ‌سانس<ref>Camille Saint-Saëns</ref>، و ژول ماسنه<ref>Jules Massenet</ref>، عنصر نمایش در خدمت موسیقی قرار داشت. اپرا کمیک، که در آثار آندره گرری<ref>André Gréry</ref> (۱۷۴۱ـ۱۸۱۳) و بعدها دانیل اوبر<ref>Daniel Auber</ref> نمود داشت، در پاریس طرفدار یافت. آرمان‌های هنری جدی‌تر را هکتور برلیوز<ref>Hector Berlioz</ref> در ''تروایی‌ها''<ref>''The Trojans''</ref> شکل عملی به آن‌ها داد، اما بسیاری از جنبه‌های ممتاز کار او در زمان خودش ناشناخته باقی ماندند. ''کارمن''<ref>''Carmen''</ref> اثر ژرژ بیزه<ref>Georges Bizet</ref> سرآغاز گرایشی به سوی واقع‌گرایی در اپرا بود؛ سرمشق او در ایتالیا را پیِترو ماسکانیی<ref>Pietro Mascagni</ref>، روجرو لئونکاوالو<ref>Ruggero Leoncavallo</ref>، و پوچینی دنبال کردند. ''پلئاس و ملیزاند''<ref>''Pelléas et Melisande''</ref> اثر کلود دبوسی<ref>Claude Debussy</ref> واکنشی در مقابل تأکید بیش از حد اپرای واگنری بر احساساتی‌گری بود. در روسیه میخائیل گلینکا<ref>Mikhail Glinka</ref>، نیکلای ریمسکی ـ کورساکوف<ref>Nikolai Rimsky-Korsakov</ref>، مودست موسورگسکی<ref>Modest Mussorgsky</ref>، اَلکساندر بورودین<ref>Alexander Borodin</ref> و تا اندازه‌ای پیوتر ایلیچ چایکوفسکی<ref>Pyotr Ilyich Tchaikovsky</ref> سبک‌های ملی اپرا را پدید آوردند و در بوهم (چک)، بدرژیچ اسمتانا<ref>Bedrich Smetana</ref> و بعدها آنتونین دوورژاک<ref>Antonin Dvorák</ref> و یاناچک<ref>Janácek</ref> دست به عملی مشابه زدند. در قرن ۲۰ مکتب وینی<ref>Viennese school</ref> با ''وتسِک''<ref>''Wozzeck''</ref> ساختۀ آلبان بِرگ<ref>Alban Berg</ref>، اپرایی بی‌نظیر پدید آورد و رمانتیسم واگنر را نیز ریشارد اشتراوس در اپرای ''شوالیۀ گل سرخ''<ref>''Der Rosnkavalier''</ref> بازسازی کرد. فرم اپرایی در جهت‌های گوناگون تکامل یافته است، همچون ''اُدیپوس شاه''<ref>''Oedipus Rex''</ref> (۱۹۲۵) اثر ایگور استراوینسکی<ref>Igor Stravinsky</ref> که به اوراتوریو نزدیک شده است و در کار آهنگ‌سازانی همچون کورت وایل<ref>Kurt Weill</ref> که به سوی کاباره و موسیقی‌ـ ‌نمایش رفته است.
<br><!--11088900-->
 
 
----<br><!--11088900-->
[[رده:موسیقی]]
[[رده:موسیقی]]
[[رده:اصطلاحات، تجهیزات و رویدادها]]
[[رده:اصطلاحات، تجهیزات و رویدادها]]
[[رده:موسیقی]]
[[رده:موسیقی]]
[[رده:کلاسیک  جهان]]
[[رده:کلاسیک  جهان]]
سرویراستار، ویراستار
۳۶٬۰۶۶

ویرایش