می دمد صبح و کله بست سحاب

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
دیوان حافظ
دیوان حافظ

مصرع آغازین یکی از غزل‌های حافظ، با مطلع می‌دمد صبح و کِلّه بست سحاب/ الصبوح الصبوح یا اصحاب. این غزل در نسخه‌ی تصحیح علامه قزوینی، غنی مشتمل بر 8بیت است و در بحر خفیف مسدس مخبون (فعلاتن مفاعلن فعلن) سروده شده است.

حافظ این غزلِ ملمع را به استقبال غزلی از خواجوی کرمانی با مطلع «طَلَع الصُّبح مِن وَراءِ حِجاب/ عَجِّلو بِالرحین یا اَصحاب» سروده است. حافظ در این غزل، خلاف موضوع شعر خواجو که به مساله‌ی فراق پرداخته، با بهانه کردن رسیدن بهار و پرداختن غزلی بهاریه، موضوع بسته شدن در میخانه‌ها توسط شاه شجاع را با تکرار و اصرار طرح کرده است. تکرار کلماتی در مصرع دوم ابیات ابتدایی و شکل انفجاری و تمام‌کننده‌ی حرف رویّ (ب) در قافیه (از حیث آواشناسی) عصبانیت و شجاعت حافظ را در مواجه با تصمیم شاه شجاع نشان می‌دهد. علاوه بر این‌همه وی خلاف منع حاکم، در بیش‌تر ابیات یاران و مخاطبانش را به می‌خواری فرامی‌خواند. غزل را خلاف غالب شعرهای حافظ می‌توان با فراغ بال از نگرانیِ چندلایه بودن و تفاسیر استعاری یا کنایی (به استثنای بیت ششم) خواند و از زیبایی‌های هنری- زبانی‌اش لذت برد.

کِلّه به معنای سایبان و خیمه است و کله بستن سایبان بستن و خیمه زدن را گویند.


متن غزل[۱]

می‌دمد صبح و کله بست سحاب

الصبوح الصبوح یا اصحاب

می‌چکد ژاله بر رخ لاله

المدام المدام یا احباب

می‌وزد از چمن نسیم بهشت

هان بنوشید دم‌به‌دم می ناب

تخت زمرد زده است گل به چمن

راح چون لعل آتشین دریاب

در میخانه بسته‌اند دگر

افتتح یا مفتح‌الابواب

لب و دندانت را حقوق نمک

هست بر جان و سینه‌های کباب

این‌چنین موسمی عجب باشد

که ببندند میکده به شتاب

بر رخ ساقی پری‌پیکر

همچو حافظ بنوش باده‌ی ناب




  1. مطابق با نسخه‌ی محمد قزوینی، قاسم غنی