پرش به محتوا

هنر انتزاعی: تفاوت میان نسخه‌ها

۵٬۸۶۰ بایت اضافه‌شده ،  ۱۳ روز پیش
بدون خلاصۀ ویرایش
(تغییرمسیر به انتزاعی، هنر حذف شد)
برچسب: تغییرمسیر حذف شد
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
هنر انتزاعی
هنر انتزاعی (abstract art)
 
هنر غیربازنما<ref>nonrepresentational</ref> یا تجریدی. شیوه‌ای در هنر تجسمی که هدفش بازنمایی یا شبیه‌سازی نیست؛ بلکه در آن فرم و رنگ فی‌نفسه حائز اهمیت‌اند. هنر تزئینی، فارغ از شکل‌نما<ref>figurative</ref>یی، در بسیاری از فرهنگ‌ها وجود داشته است، اما جنبش انتزاع‌گرایی مدرن<ref>modern abstract</ref>، از اوایل دهۀ 1920م، در اروپا و امریکا ظهور کرد و هنوز هم مورد توجه بسیاری از نقاشان و مجسمه‌سازان جهان است. در هنر انتزاعی، دو سبک متفاوت از یکدیگر وجود دارند که از دو رهیافت مختلف ناشی می‌شوند: در رهیافت نخست، تصاویر تا آن‌جا از طبیعت «منتزع<ref>abstracted</ref>» می‌شوند که دیگر واقعیت متعارف در آن‌ها قابل تشخیص نیست. در رهیافت دوم، فرم‌های هنری غیرعینی یا «نابی» پدید می‌آیند که به‌کل مجرد از طبیعت‌اند. پیشینۀ هنر انتزاعی به جنبش‌های پیشتاز<ref>avant-garde</ref> اواخر قرن 19، همچون امپرسیونیسم<ref>Impressionism</ref>، نئو امپرسیونیسم<ref>Neo-Impressionism</ref> و پست ‌امپرسیونیسم<ref>post-Impressionism</ref>، بازمی‌گردد، که در آن‌ها، بازنمایی و توصیف دقیق واقعیت‌های عینی، به‌‌منزلۀ هدف اصلی نقاشی، اهمیت خود را از دست می‌دهد؛ و درعوض بر فرآیند خلاقِ نَفْسِ نقاشی‌کردن تأکید می‌شود. برخی از نقاشان اروپایی، در نخستین دهۀ قرن 20، به‌تدریج از سنّت ریشه‌دار نقاشی غربی، یعنی تقلید از طبیعت و روایتگری، فاصله گرفتند و قالب و گویش‌ هنری نوینی را پروراندند. واسیلی کاندینسکی<ref>Wassily Kandinsky</ref> را عموماً نخستین نقاش انتزاع‌گرا می‌دانند؛ او از 1910 تا 1914م در دو مجموعۀ نقاشی‌اش با نام‌های بداهه‌نگاری‌ها<ref>Improvisations</ref> و ترکیب‌بندی‌ها<ref>Compositions</ref>، به تدریج به انتزاع کامل رسید. نقاشی‌های سرشار از رنگ و تحرّک او، در بسیاری از نقاشان جوان اروپایی تأثیر نهاد. پابلو پیکاسو<ref>Pablo Picasso</ref> و ژرژ براک<ref>Georges Braque</ref>، نقاشان کوبیست<ref>cubist</ref>، حوالی 1907م در فرانسه سبکی نیمه‌انتزاعی<ref>semi-abstract</ref> پدید آوردند. تابلوهای این دو، که در برخی از آن‌ها از شیوۀ کلاژ<ref>collage</ref> (تکه‌چسبانی) نیز استفاده شد، بیشتر از بریده‌های تصاویر طبیعی شکل گرفت. روبر دلونه<ref>Robert Delaunay</ref> در 1912 در فرانسه، کوبیسم را تا انتزاع کامل پیش‌ برد. از آن پس گونه‌های متنوعی از هنر انتزاعی در اروپا و روسیه پدید آمدند که آثار پیت موندریان<ref>Piet Mondrian</ref>، کازیمیر مالِویچ<ref>Kasimir Malevich</ref>، فتوریست‌ها<ref>Futurists</ref>، وُرتی‌سیست‌ها<ref>Vorticists</ref> و دادائیست‌ها<ref>Dadaists</ref> از آن جمله‌اند. مجسمه‌سازان نیز از این آزادی نوظهور در قالب و محتوا، بی‌نصیب نماندند. گونه‌های متعدد بوسه<ref>The Kiss</ref> (1907ـ1912) اثر کنستانتن برانکوزی<ref>Constantin Brancusi</ref> درشمار نخستین مجسمه‌های نیمه‌انتزاعی‌اند. مجسمه‌سازان متأثر از کوبیسم، از‌جمله ریمون دوشان ـ ویّون<ref>Raymond Duchamp-Villon</ref> و ژاک ‌لیپ‌شیتس<ref>Jacques Lipchitz</ref>، و نیز هانس آرپ<ref>Hans Arp</ref> دادائیست، آثار انتزاعی‌تری آفریدند. دو نمایشگاه از آثار هنرمندان اروپایی، نمایشگاه زرادخانه<ref>Armory Show</ref> در نیویورک (1913م) و نمایشگاه سان‌فرانسیسکو<ref>San Francisco</ref> (1917م)، راه را برای ورود انتزاع به هنر امریکایی گشودند. نقاشان بسیاری، از‌جمله نقاش جوان امریکایی جورجیا اوکیف<ref>Georgia O’Keeffe</ref>، با سبک‌های جدید طبع‌آزمایی کردند. مورگان راسل<ref>Morgan Russell</ref> و استَنتون مک‌دونالد ـ رایت<ref>Stanton Macdonald-Wright</ref> شیوۀ انتزاعی خاص خود، سنکرومیسم<ref>Synchromism</ref>، را در رقابت با اورفیسمِ<ref>Orphism</ref> روبر دلونه ابداع کردند. هر دو حرکت، بر رنگ بیش از فرم تأکید ورزیدند. هنر انتزاعی از 1920م، بر هنر غرب تسلط یافته، و همچنان شکل‌های متنوعی پدید آورده است. این سبک در دهۀ 1940م، در آثار اکسپرسیونیست‌های انتزاعی<ref>abstract expressionists</ref> جان تازه‌ای یافت، و در 1950، هنر مینیمال (کمینه‌گرا)<ref>Minimal art</ref>، چونان سبک انتزاعیِ غیرشخصی‌تر‌ و ساده‌‌شده‌‌تری، گسترش یافت.
سرویراستار، ویراستار
۳۶٬۰۵۶

ویرایش