پرش به محتوا

واکن، کریستوفر: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۰۸۶ بایت اضافه‌شده ،  ۱۳ روز پیش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
کریستوفر واکن (نیویورک 31 مارس 1943م- )  Christopher Walken
کریستوفر واکن (نیویورک 31 مارس 1943م- )  Christopher Walken


(نام زمان تولد: رونالد واکن<ref>Ronald Walken</ref>) بازیگر امریکایی. از برجسته‌ترین بازیگران نقش‌های منفی هالیوود در دهه‌های 1970 - 1990م. واکن بازیگری است که به لحاظ حالت سردِ بی‌روح و سنگی چهره‌اش بدون نیاز به حرکت‌های اغراق‌آمیز صورت، به عنوان یکی از بزرگ‌ترین و در عین حال غیرمتعارف‌ترین خبیث‌های سینمای امروز آمریکا شناخته شده است. شاخص سبک بازیگری او در ایفای نقش‌های درونی را می‌توان حضور او در نقش رئیس گنگسترهای فیلم ''پادشاه نیویورک''<ref>''King of New York''</ref> دانست. به مدد این سبک خاص بود که عکس‌العمل‌های این شخصیت تا پیش از وقوع، کاملاً غیر قابل پیش‌بینی و به همین لحاظ بسیار تکان‌دهنده و غیرقراردادی از کار درآمده بود. او در این فیلم کمالی از هنر بازیگری را به معرض نمایش گذاشت که پس از آن نه تنها دیگران، بلکه حتی خود او در ''داستان عاشقانۀ واقعی''<ref>''True Romance''</ref> در بازآفرینی آن ناموفق ماندند. توان بازیگری او در این زمینه به حدی است که موفق می‌شود شخصیت‌های منفی را از قالب‌های کلیشه‌ای خارج کرده و گاه به این شخصیت‌های زمینی به عنوان تجسمی از شر و پلیدی بعدی متافیزیکی ببخشد. حضور او در فیلم‌هایی مثل ''آسایش بیگانگان''<ref>''The Comfort of Strangers''</ref> و در ''آخرین لحظه''<ref>''Nick of Time''</ref> بهترین گواه بر این مدعاست.   
(نام زمان تولد: رونالد واکن<ref>Ronald Walken</ref>) بازیگر امریکایی. از برجسته‌ترین بازیگران نقش‌های منفی هالیوود در دهه‌های 1970م تاکنون. واکن بازیگری است که به لحاظ حالت سردِ بی‌روح و سنگی چهره‌اش بدون نیاز به حرکت‌های اغراق‌آمیز صورت، به عنوان یکی از بزرگ‌ترین و در عین حال غیرمتعارف‌ترین خبیث‌های سینمای امروز آمریکا شناخته شده است. شاخص سبک بازیگری او در ایفای نقش‌های درونی را می‌توان حضور او در نقش رئیس گنگسترهای فیلم ''پادشاه نیویورک''<ref>''King of New York''</ref> دانست. به مدد این سبک خاص بود که عکس‌العمل‌های این شخصیت تا پیش از وقوع، کاملاً غیر قابل پیش‌بینی و به همین لحاظ بسیار تکان‌دهنده و غیرقراردادی از کار درآمده بود. او در این فیلم کمالی از هنر بازیگری را به معرض نمایش گذاشت که پس از آن نه تنها دیگران، بلکه حتی خود او در ''داستان عاشقانۀ واقعی''<ref>''True Romance''</ref> در بازآفرینی آن ناموفق ماندند. توان بازیگری او در این زمینه به حدی است که موفق می‌شود شخصیت‌های منفی را از قالب‌های کلیشه‌ای خارج کرده و گاه به این شخصیت‌های زمینی به عنوان تجسمی از شر و پلیدی بعدی متافیزیکی ببخشد. حضور او در فیلم‌هایی مثل ''آسایش بیگانگان''<ref>''The Comfort of Strangers''</ref> و در ''آخرین لحظه''<ref>''Nick of Time''</ref> بهترین گواه بر این مدعاست.   
 
پدرش آلمانی و نانوا بود. برای نخستین بار با نام رانی واکن در 16سالگی در اقتباس [[الیا کازان]] از نمایشنامۀ ''جی. بی.''<ref>''J.B.''</ref> نوشتۀ [[مک لیش، آرچیبالد (۱۸۹۲ـ۱۹۸۲)|آرچیبالد مک لیش]] در برادوی<ref>Broadway Theatre</ref> روی صحنه رفت. پس از رها کردن تحصیلاتش در دانشگاه هوفسترا<ref>Hofstra University</ref> به صحنۀ تئاترهای نیویورک بازگشت. این بار با نام رونالد واکن در نمایش‌های موزیکالی مثل ''ارواح اشرافی''<ref>''High Spirits''</ref> (۱۹۶۴م) و ''خیابان بیکر''<ref>''Baker Street''</ref> (۱۹۶۵) ظاهر شد. سپس نامش را به کریستوفر تغییر داد و آرام آرام به عنوان یک بازیگر دراماتیک شهرتی به دست آورد. از جمله نقش‌های مهم این دوره‌اش نقش [[فیلیپ (ح ۱۶۳۹ـ۱۶۷۶)|فیلیپ]]، شاه فرانسه، در نمایش ''شیر در زمستان''<ref>''The Lion in Winter''</ref> است. پس از چند سال به عنوان یک بازیگر متبحر نقش‌های [[شکسپیر، ویلیام (۱۵۶۴ـ ۱۶۱۶)|شکسپیر]]<nowiki/>ی قابلیت‌هایش را بیشتر نشان داد. از جمله در سال ۱۹۶۸م در نقش «رومئو» در نمایش‌هایی در استرانفورد<ref>Stratford</ref> و [[اونتاریو]] ظاهر شد. با این که در سال‌های بعد جذب کار بازیگری سینما شد، ولی هیچ‌گاه تئاتر را به‌طور کامل رها نکرد. در نقش کوتاهی در فیلم ''نوارهای آندرسون''<ref>''The Anderson Tapes''</ref> کنار بازیگرانی مثل [[کانری، شون (۱۹۳۰)|شان کانری]] و رالف میکر<ref>Ralph Meeker</ref> خوش درخشید، ولی موفقیت بزرگ این دورۀ بازیگری‌اش با ''آنی هال''<ref>''Annie Hall''</ref> حاصل شد. در همین سال در فیلم ''رزلند''<ref>''Roseland''</ref> در نقش یک ژیگولو ظاهر شد؛ اما بزرگ‌ترین موفقیت دوران بازیگری‌اش را در سال بعد به دست آورد: کسب اسکار بهترین بازیگر نقش دوم برای ایفای نقش «نیک» در ''شکارچی گوزنِ''<ref>''The Deer Hunter''</ref> [[چیمینو، مایکل (۱۹۴۳)|مایکل چیمینو]]. او در این فیلم نقش یک فلزکار ساده‌دل پنسیلوانیایی را برعهده داشت که بر اثر فشارهای روحی حاصل از شرکت در [[جنگ ویتنام]] بدل به یک بازیکن حرفه‌ای رولت روسی<ref>Russian roulette</ref> می‌شود. در ۱۹۷۹م در نقش یکی از کارگزاران [[سیا|سازمان سیا]] در ''آخرین آغوش''<ref>''Last Embrace''</ref> حضوری کوتاه ولی مؤثر داشت. در ۱۹۸۰م در فیلم دیگری از مایکل چیمینو، یکی از بزرگ‌ترین  شکست‌های تجاری تاریخ سینما، ظاهر شد، ''دروازۀ بهشت''<ref>''Heaven's Gate''</ref>. او در این وسترن غیرمتعارف نقش یک آدمکش حرفه‌ای را برعهده داشت؛ اما فیلمنامۀ مغشوش فیلم تأثیر حضور او را در این نقش کمرنگ می‌ساخت. در ''منطقۀ مرده'' نقش مردی را برعهده گرفت که بر اثر حادثه‌ای دارای قدرت روحی فوق‌العاده‌ای شده و این توانایی را یافته که ناظر وقایع در گذشته و آینده باشد. او در این راستا مثل دیگر شخصیت‌های آثار [[کراننبرگ، دیوید (۱۹۴۳)|دیوید کراننبرگ]] یک فرآیند مسخ تدریجی را طی می‌کند. سال‌های میانی دهۀ ۱۹۸۰م، با نقش‌هایی مثل پدر یاغی و روان‌پریش [[پن، شان (۱۹۶۰)|شان پن]] در ''از فاصله نزدیک''<ref>''At Close Range''</ref>، فرماندۀ دیگرآزار ماتیو برودریک<ref>Matthew Broderick</ref> در ''بیلاکسی بلوز''<ref>''Biloxi Blues''</ref> و همچنین شیاد خرده‌پایی که بوکسور جوانی با بازی میکی رورک<ref>Mickey Rourke</ref> را به سوی جنایت و تباهی سوق می‌دهد در ''هوم‌بوی''<ref>''Homeboy'' </ref>، سال‌های تثبیت موقعیت او به عنوان یکی از بزرگ‌ترین ایفاگران نقش‌های منفی در سینمای آمریکای دهه‌های آخر قرن 20م بود. با چنین زمینه‌ای طبیعی بود که در قالب یکی از شخصیت‌های منفی فیلم‌های جیمز باندی در ''نمایی به یک قتل''<ref>''A View to a Kill''</ref> حضور یابد. به عقیدۀ بسیاری حضور او در این نقش یکی از نقطه‌های قوت اصلی فیلم بود. در ۱۹۹۲م در قالب یک شخصیت منفی سرمایه‌دار خبیثی به نام مکس شرک<ref>Max Shreck</ref> در ''بازگشت'' ''بتمن''<ref>''Batman Returns''</ref> بازی کرد. نام این شخصیت از بازیگر آلمانی ایفاگر نقش ''نوسفراتو''<ref>''Nosferatu''</ref>ی [[مورنایو، فریدریش ویلهلم (۱۸۸۹ـ۱۹۳۱)|فریدریش ویلهلم مورنائو]] به امانت گرفته شده بود.   
 
'''برخی دیگر از آثار سینمایی''' 
 
* [[داستان عامه پسند|داستان عامه‌پسند]] (۱۹۹۴)
* ''سمت وحشی''<ref>''Wild Side''</ref> (۱۹۹۵)
* لمس<ref>''Touch''</ref> (۱۹۹۷)
* ''هتل جدید رز''<ref>''New Rose Hotel''</ref> (۱۹۹۸)
* اسلیپی هالو<ref>''Sleepy Hollow''</ref> (۱۹۹۹)
* خوره‌های بیلیارد<ref>''Poolhall Junkies''</ref> (۲۰۰۲)
* اگه می‌تونی منو بگیر<ref>''Catch Me if You Can''</ref> (۲۰۰۲)
* مردی در آتش<ref>''Man on Fire''</ref> (۲۰۰۴)
* همسران استپفورد<ref>''The Stepford Wives''</ref> (۲۰۰۴)
* کشتن مرد ایرلندی<ref>''Kill the Irishman''</ref> (۲۰۱۱)
* یک کوارتت دیرهنگام<ref>''A Late Quartet''</ref> (۲۰۱۲)
* رفتار بد خدایان<ref>''Gods Behaving Badly''</ref> (۲۰۱۳)
* خانوادۀ فانگ<ref>''The Family Fang''</ref> (۲۰۱۵)
* ''جیزس می‌غلتاند''<ref>''The Jesus Rolls''</ref> (۲۰۱9)
* پرسی<ref>''Percy''</ref> (۲۰۲۰)


پدرش آلمانی و نانوا بود. برای نخستین بار با نام رانی واکن در 16سالگی در اقتباس [[الیا کازان]] از نمایشنامۀ ''جی. بی.''<ref>''J.B.''</ref> نوشتۀ [[مک لیش، آرچیبالد (۱۸۹۲ـ۱۹۸۲)|آرچیبالد مک لیش]] در برادوی<ref>Broadway Theatre</ref> روی صحنه رفت. پس از رها کردن تحصیلاتش در دانشگاه هوفسترا<ref>Hofstra University</ref> به صحنۀ تئاترهای نیویورک بازگشت. این بار با نام رونالد واکن در نمایش‌های موزیکالی مثل ''ارواح اشرافی''<ref>''High Spirits''</ref> (۱۹۶۴م) و ''خیابان بیکر''<ref>''Baker Street''</ref> (۱۹۶۵) ظاهر شد. سپس نامش را به کریستوفر تغییر داد و آرام آرام به عنوان یک بازیگر دراماتیک شهرتی به دست آورد. از جمله نقش‌های مهم این دوره‌اش نقش [[فیلیپ (ح ۱۶۳۹ـ۱۶۷۶)|فیلیپ]]، شاه فرانسه، در نمایش ''شیر در زمستان''<ref>''The Lion in Winter''</ref> است. پس از چند سال به عنوان یک بازیگر متبحر نقش‌های [[شکسپیر، ویلیام (۱۵۶۴ـ ۱۶۱۶)|شکسپیر]]<nowiki/>ی قابلیت‌هایش را بیشتر نشان داد. از جمله در سال ۱۹۶۸م در نقش «رومئو» در نمایش‌هایی در استرانفورد<ref>Stratford</ref> و [[اونتاریو]] ظاهر شد. با این که در سال‌های بعد جذب کار بازیگری سینما شد، ولی هیچ‌گاه تئاتر را به‌طور کامل رها نکرد. در نقش کوتاهی در فیلم ''نوارهای آندرسون''<ref>''The Anderson Tapes''</ref> کنار بازیگرانی مثل [[کانری، شون (۱۹۳۰)|شان کانری]] و رالف میکر<ref>Ralph Meeker</ref> خوش درخشید، ولی موفقیت بزرگ این دورۀ بازیگری‌اش با ''آنی هال''<ref>''Annie Hall''</ref> حاصل شد. در همین سال در فیلم ''رزلند''<ref>''Roseland''</ref> در نقش یک ژیگولو ظاهر شد؛ اما بزرگ‌ترین موفقیت دوران بازیگری‌اش را در سال بعد به دست آورد: کسب اسکار بهترین بازیگر نقش دوم برای ایفای نقش «نیک» در ''شکارچی گوزنِ''<ref>''The Deer Hunter''</ref> [[چیمینو، مایکل (۱۹۴۳)|مایکل چیمینو]]. او در این فیلم نقش یک فلزکار ساده‌دل پنسیلوانیایی را برعهده داشت که بر اثر فشارهای روحی حاصل از شرکت در [[جنگ ویتنام]] بدل به یک بازیکن حرفه‌ای رولت روسی<ref>Russian roulette</ref> می‌شود. در ۱۹۷۹م در نقش یکی از کارگزاران [[سیا|سازمان سیا]] در ''آخرین آغوش''<ref>''Last Embrace''</ref> حضوری کوتاه ولی مؤثر داشت. در ۱۹۸۰م در فیلم دیگری از مایکل چیمینو، یکی از بزرگ‌ترین  شکست‌های تجاری تاریخ سینما، ظاهر شد، ''دروازۀ بهشت''<ref>''Heaven's Gate''</ref>. او در این وسترن غیرمتعارف نقش یک آدمکش حرفه‌ای را برعهده داشت؛ اما فیلمنامۀ مغشوش فیلم تأثیر حضور او را در این نقش کمرنگ می‌ساخت. در ''منطقۀ مرده'' نقش مردی را برعهده گرفت که بر اثر حادثه‌ای دارای قدرت روحی فوق‌العاده‌ای شده و این توانایی را یافته که ناظر وقایع در گذشته و آینده باشد. او در این راستا مثل دیگر شخصیت‌های آثار [[کراننبرگ، دیوید (۱۹۴۳)|دیوید کراننبرگ]] یک فرآیند مسخ تدریجی را طی می‌کند. سال‌های میانی دهۀ ۱۹۸۰م، با نقش‌هایی مثل پدر یاغی و روان‌پریش [[پن، شان (۱۹۶۰)|شان پن]] در ''از فاصله نزدیک''<ref>''At Close Range''</ref>، فرماندۀ دیگرآزار ماتیو برودریک<ref>Matthew Broderick</ref> در ''بیلاکسی بلوز''<ref>''Biloxi Blues''</ref> و همچنین شیاد خرده‌پایی که بوکسور جوانی با بازی میکی رورک<ref>Mickey Rourke</ref> را به سوی جنایت و تباهی سوق می‌دهد در ''هوم‌بوی''<ref>''Homeboy'' </ref>، سال‌های تثبیت موقعیت او به عنوان یکی از بزرگ‌ترین ایفاگران نقش‌های منفی در سینمای آمریکای دهه‌های آخر قرن 20م بود. با چنین زمینه‌ای طبیعی بود که در قالب یکی از شخصیت‌های منفی فیلم‌های جیمز باندی در ''نمایی به یک قتل''<ref>''A View to a Kill''</ref> حضور یابد. به عقیدۀ بسیاری حضور او در این نقش یکی از نقطه‌های قوت اصلی فیلم بود. در ۱۹۹۲م در قالب یک شخصیت منفی سرمایه‌دار خبیثی به نام مکس شرک<ref>Max Shreck</ref> در ''بازگشت'' ''بتمن''<ref>''Batman Returns''</ref> بازی کرد. نام این شخصیت از بازیگر آلمانی ایفاگر نقش ''نوسفراتو''<ref>''Nosferatu''</ref>ی [[مورنایو، فریدریش ویلهلم (۱۸۸۹ـ۱۹۳۱)|فریدریش ویلهلم مورنائو]] به امانت گرفته شده بود. 
----
----
<references />
<references />
[[رده:سینما]]
[[رده:سینما]]
[[رده:اشخاص جهان]]
[[رده:اشخاص جهان]]
moderation، Moderators، سرویراستار، ویراستار
۵۱٬۲۳۷

ویرایش