ازدواج در ایران باستان

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی


ازدواج‌ در ایران‌ باستان

به سبب‌ گوناگونی‌ نوع‌ ازدواج‌ در ایران‌ باستان‌، هنوز میان‌ پردازندگان‌ به‌ تاریخ‌ اجتماعی‌ ایران‌ و به‌ویژه‌ خود زردشتیان‌، که‌ پیش‌ از اسلام‌ بیشترین‌ مردم‌ ایران‌ را تشکیل‌ می‌دادند، اختلاف‌ نظر وجود دارد. از قرینه‌ها پیداست که‌ برای‌ ازدواج‌، نخست‌ از پدر دختر خواستگاری‌ می‌شد، اما شرط‌ ازدواج‌ رضایت‌ دختر بود. یسنای‌ ۵۳ در گات‌ها، که‌ به‌ یسنای‌ ازدواج‌ معروف‌ است‌، تأکیدی‌ است‌ بر این‌ حق‌ دختر. چون‌ دختر به‌ محض‌ ازدواج‌ از ارث‌ پدر محروم‌ می‌شد، حتی‌المقدور جهاز خوبی‌ به‌ خانه‌ شوهر می‌برد. علاوه‌ بر این‌ مهریه‌ای‌ نیز با رضایت‌ او و توافق‌ داماد برایش‌ تعیین‌ می‌شد. به‌ گزارش‌ استرابون‌ ازدواج‌ در اعتدال‌ بهاری‌ شب‌ و روز (نوروز) انجام‌ می‌گرفت‌ و مرد در روز عروسی‌ تنها حق‌ خوردن‌ یک‌ سیب‌ یا مغز یک‌ شتر را داشته‌ است‌. هرودوت‌ سن‌ ازدواج‌ را برای‌ مردان‌ ۲۰سالگی‌ می‌داند و وندیداد سن‌ ازدواج‌ دختران‌ را ۱۵سالگی‌ می‌آورد. ظاهراً مراسم‌ نامزدی‌ در خردسالی‌ و معمولاً به‌ وسیله‌ یک‌ واسطه‌ انجام‌ می‌پذیرفت‌. تردیدی‌ نیست‌ که‌ در ایران‌ باستان‌ داشتن‌ بیش‌ از یک‌ زن‌، دست‌ کم‌ در مورد توانمندان‌ امری‌ معمول‌ بوده‌ است‌. اما چون‌ داشتن‌ بیش‌ از یک‌ زن‌ با میزان‌ دارایی‌ در ارتباط‌ مستقیم‌ بود، قاعدتاً مردان‌ عادی‌ نمی‌توانسته‌اند بیش‌ از یک‌ همسر داشته‌ باشند. پلوتارخ‌ تعداد زنان‌ فرعی‌ اردشیر را ۳۶۰ می‌نویسد. طبری‌ تعداد زنان‌ و کنیزان‌ خسروپرویز را با رقم‌ اغراق‌آمیز ۱۲۰۰۰ آورده‌ است‌. برای‌ ایران‌ باستان‌ از پنج‌ نوع‌ همسر زن‌ سخن‌ می‌رود: ۱) شاه‌زن‌ (پادشاه‌زن‌): همسر قانونیِ ناشی‌ از ازدواجی‌ عادی‌ با دوشیزه‌ای‌ که‌ به‌ سن‌ بلوغ‌ رسیده‌ و برای‌ نخستین‌ بار شوهر کرده‌ است‌؛ ۲) یوگان‌زن‌ یا اَیوَک‌ زن‌: وقتی‌ که‌ پدر دختری‌ دارای‌ فرزند پسر نبود، دختر با این‌ شرط‌ به‌ ازدواج‌ مردی‌ درمی‌آمد، که‌ نخستین‌ پسر آن‌ها، پسر پدر خود تلقی‌ نشود، بلکه‌ پسر و وارث‌ پدر یا برادرِ بدونِ فرزندِ پسرِ مادرش‌ باشد؛ ۳) سَتَر زن‌: مانند یوگان‌ زن‌ بود، با این‌ تفاوت‌ که‌ به‌ جای‌ پدر یا برادر زن‌، یکی‌ از خویشان‌ و یا هر مرد دیگری‌، البته‌ در قبال‌ پرداخت‌ مبلغی‌ معین‌، پدر نخستین‌ فرزند پسر تلقی‌ می‌شود؛ ۴) چَکَرزن‌: به‌ بیوه‌ای‌ گفته‌ می‌شد که‌ پس‌ از درگذشت‌ شوهر خود با مرد دیگری‌ ازدواج‌ می‌کرد؛ ۵) خودرأی‌زن‌ یا خودسرزن‌: دختری‌ که‌ به‌رغم‌ مخالفت‌ پدر و مادرخود، به‌سبب‌ دلبستگی‌ عمیق‌ به‌ مردی‌، با او ازدواج‌ می‌کرد. خودرأی‌زن‌ از ارث‌ پدر و مادر محروم‌ بود، مگر این‌که‌ خود آنان‌ تمایل‌ خود را به‌ دادن‌ ارث‌ اعلام‌ می‌کردند. در نامه‌ تنسر به‌ ازدواج‌ دیگری‌ در حقوق ساسانی‌ به‌ نام‌ «ازدواج‌ ابدال‌» اشاره‌ شده‌ است‌. معمولاً، برای‌ پرهیز از آمیختگی‌، ازدواج‌ درون‌ قومی‌ و درون‌ خانوادگی‌ بود. ازدواج‌ برخی‌ از شاهان‌ و بلندپایگان‌ با محارم‌ در ایران‌ باستان‌ مقوله‌ای‌ است‌، که‌ هنوز مطرح‌ است‌. به‌ ویژه‌ این‌که‌، بر خلاف‌ اوستا، در متن‌های‌ پهلوی‌ نیز کم‌ و بیش‌ رد پایی‌ از آن‌ دیده‌ می‌شود. با این‌ همه‌، این‌که‌ خْوِذوَگدَس‌ در ادب‌ اوستایی‌ و پهلوی‌ به‌ ازدواج‌ با محارم‌ تعبیر شده‌ است‌، هنوز دقیق‌ نیست‌. گفته‌ شده‌ که‌ این‌ گونه‌ ازدواج‌ نه‌ تنها مستحب‌، بلکه‌ واجب‌ و پر صواب‌ بوده‌ است‌. بنا بر این‌ وقتی‌ در شایست‌ ناشایست‌ می‌خوانیم‌، که‌ خویدودَس‌ گناهان‌ بزرگ‌ را از میان‌ می‌برد، یا در گزیده‌های‌ زادسپرم‌ می‌بینیم‌، که‌ خویدوده‌ (خویدودس‌) برای‌ ادامه‌ نسل‌ پاک‌، بهترین‌ کارهای‌ زندگان‌ است‌ و عامل‌ نیک‌ زایی‌ فرزندان‌، باید در معنی‌ آن‌ تأمل‌ بیشتری‌ بکنیم‌. در میان‌ شاهان‌، کمبوجیه‌ نخستین‌ شاهی‌ است‌ که‌ برخلاف‌ عرف‌ ایرانیان‌، با خواهرانش‌ مِروئِه‌ و آتوسا ازدواج‌ کرد. به‌ ظن‌ قوی‌ ازدواج‌ کمبوجیه‌ با خوهرانش‌ تقلیدی‌ بوده‌ است‌ از مصریان‌ که‌ نزدشان‌ ازدواج‌ با محارم‌ معمول‌ بوده‌ است‌. سرچشمه‌ این‌ رسم‌ را باید در میان‌ جوامعی‌ جست‌ که‌ پیشینه‌ مادرسالاری‌ داشته‌اند. مثلاً در ایلام‌ شهبانویی‌ با دو برادر خود ازدواج‌ کرده‌ بود.