امام حسین
اِمام حسین (ع) (مدینه ۴ـ کربلا ۶۱ق)
(ملقّب به سیدالشهدا و مکنی به ابوعبدالله) امام سوم از امامان دوازده گانۀ شیعیان، پنجمین معصوم از چهارده معصوم، و قهرمان اسطورهای واقعۀ عاشورا. فرزند دوم امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) بود. رسول اکرم (ص) پس از تولد او را حسین نام نهاد؛ حسین نیز مانند حسن نامی بود که تا آن زمان در بین اعراب سابقه نداشت. امام حسین (ع) شش سال از دورۀ کودکی خود را در زمان جدش حضرت رسول گذراند. پیامبر اکرم (ص)، حسین را پسر و پارۀ تن خود و سَیّد جوانان اهل بهشت میخواند. امام حسین (ع) پس از پیامبر اعظم (ص)، در حوادث مهم دورۀ خلافت پدرش حضوری فعال داشت. در جنگ جمل فرماندهی جناح چپ سپاه امام علی (ع) بهعهدۀ وی بود. در جنگ صفین، افزون بر پیکار، با سخنرانی خود مشوّقِ یاران امام علی (ع) برای شرکت در جنگ بود، و در جریان حَکمیّت نیز بهعنوان یکی از شهود از طرف حضرت علی (ع) حضور داشت. پس از شهادت امیر مؤمنان، دَه سال در صحنۀ سیاسی و اجتماعی در کنار برادر بزرگ خود حسن بن علی (ع) بود و همواره از حق وی دفاع میکرد. وی پس از شهادت برادرش امام حسن (ع) در ۵۰ق به امر خدا و طبق وصیت برادر به امامت رسید. تا زمانیکه معاویه زنده بود، در ظاهر با معاویه مخالفت نکرد؛ زیرا در ماجرای صلح برادرش امام حسن، بنابر مصلحت با معاویه بیعت کرده بود. امام حسین نقض این بیعت را به صلاح امت نمیدانست و چون برخی از فرصتطلبان پس از صلح امام حسن نزد وی رفتند و اظهار اطاعت و بیعت کردند، نپذیرفت و فرمود: برادرم حسن امام و رهبر ماست. دَه سال امامتِ امام حسین (ع) به استثنای شش ماه آخر آن در زمان خلافت معاویه بود. پس از مرگ معاویه در ۶۰ق، پسرش یزید بن معاویه تصمیم گرفت که از امام حسین، عبدالله بن زبیر، و عبدالله بن عمر، که هر سه تن در نظر مردم شایستۀ خلافت بودند، برای خلافت خود بیعت بگیرد. او به حاکم مدینه فرمان داد تا به زور از امام حسین (ع) بیعت گیرد و در صورت مخالفت سَرش را به شام بفرستد. ولید از عهدۀ این کار برنیامد و امام با خاندان خود، بهجز محمد حنفیّه، شبانه از مدینه بیرون رفت و به مکه پناه برد. این واقعه در اواخر رجب و اوایل شعبان ۶۰ق هجری اتفاق افتاد. در روز سوم شعبان همان سال امام وارد مکه شد و تقریباً چهار ماه در مکه ماند و این خبر رفتهرفته در سراسر بلاد اسلامی منتشر شد. در این مدت بسیاری از مردم که از بیدادگریهای دورۀ معاویه بهتنگ آمده بودند، با آن حضرت مراوده داشتند و اظهار همدردی کردند. از سوی دیگر، جماعتی از شیعیان و هواخواهان امام علی (ع) در کوفه پس از شنیدن خبر مرگ معاویه، در منزل سلیمان بن صرد خزاعی گرد آمدند و نامهای به امام حسین (ع) نوشتند و او را برای رهبری به آنجا دعوت کردند. پس از این نامه، نامههای بسیاری از عراق بهویژه شهر کوفه به مکه فرستاده شد که امام را به حرکت بهسوی کوفه ترغیب میکردند. بهدنبال این دعوتها بود که امام، مسلم بن عقیل پسرعموی خود را برای آگاهی از وضعیت کوفه و گرفتن بیعت، به آنجا فرستاد. مسلم به کوفه رفت و چون با استقبال و بیعت بسیاری از مردم روبهرو شد، برای امام پیام فرستاد که هرچه زودتر به سوی کوفه حرکت کند. تعداد بیعتکنندگان با مسلم را ۱۲هزار تن گفتهاند. یزید به عبیدالله بن زیاد که والی بصره بود، نامهای نوشت و او را مأمور کوفه نیز کرد و دستور داد که مسلم را از شهر بیرون کند یا به قتلش برساند. عبیدالله بن زیاد بیدرنگ روانۀ کوفه شد و زمام حکومت را بهدست گرفت و مردم را با وعده و وعید به خود جلب کرد. مسلم به امید یاری مردمان کوفه ایستادگی کرد، اما سرانجام تنها ماند و به شهادت رسید. چون خبر شهادت مسلم و دیگر فرستادگان در راه کوفه به امام رسید، به همراهان خود فرمود تا هرکه میخواهد برگردد و او ایشان را از میثاقی که با او بسته بودند آزاد میکند. روایت است، بسیاری از همراهان امام پراکنده شدند و فقط یاران و اهل بیت او که از مکه با او همراه بودند، باقی ماندند. از سوی دیگر عبیدالله بن زیاد، حرّ بن یزید ریاحی را فرستاد تا از بازگشت امام حسین (ع) جلوگیری کند. او با هزار نیروی جنگی در سرزمین کربلا با امام برخورد کرد و گفت مأمور است تا او را بدون جنگ و خونریزی نزد عبیدالله بن زیاد ببرد. امام پاسخ حرّ را با تندی داد و در سخنانی خود را بشناساندو نامههای کوفیان و غدر و نفاق ایشان را یادآور شد. همچنین تأکید کرد که یزید و اتباع او از شیطان اطاعت میکنند و حرام خدا را حلال و حلال او را حرام کردهاند، و قیام او و آمدنش از مکه بدین سبب است. در این حین، چهار تن از کوفه رسیدند و خبر آوردند که اشراف کوفه با گرفتن پول و رشوه به مخالفت با امام و موافقت با یزید برخاستهاند و مردم دیگر اگرچه دلهایشان با امام حسین (ع) است، ولی شمشیرهایشان علیه او است. نیز خبر آمد که قیس بن مسهر، فرستادۀ امام، بهقتل رسیده است. بدین ترتیب، امام از رفتن به کوفه منصرف شد و خواست به مدینه باز گردد، اما حر مانع او شد. در این گیرودار قاصد ابن زیاد به حر دستور داد که امام حسین را در تنگنا بگذارد و او را در فضایی باز که پناهگاه و آب نداشته باشد، فرود آورد تا فرمان بعدی او برسد. حضرت بهناچار روز دوم ماه محرم ۶۱ق، در کربلا خیمههای خود را بر پا کرد. امام بارها برای دشمنان خطبه خواند و ضمن معرفی خویش، آنان را نصیحت و حجت را بر آنان تمام کرد. ابن زیاد سپس عمر بن سعد را با ۴هزار جنگجو به سوی امام حسین (ع) فرستاد تا برای یزید بیعت بگیرد، اما امام نپذیرفت و خواست که راه را برای او باز بگذارند تا به مدینه بازگردد یا جای دیگر برود. عمر بن سعد پیغام امام را به ابن زیاد رساند و او خواست که بپذیرد، ولی شمر بن ذیالجوشن مانع شد و گفت: اگر حسین را رها کنند نیرو خواهد گرفت و گرفتن بیعت از او ممکن نخواهد بود. ابن زیاد پس از شنیدن سخنان شمر، نامهای به عمر بن سعد نوشت و گفت: حسین یا باید تسلیم یا کشته شود. امام سر تسلیم فرو نیاورد. او با یاران خود هشت روز در کربلا بودند و هر روز حلقۀ محاصره بر آنان تنگتر و سپاه دشمن افزونتر میشد. سپاه ابن سعد آب را بر روی امام و یاران او بستند، اما یاران آن حضرت چندین نوبت با شکافتن حلقۀ محاصرۀ دشمن، آب به خیمهها رساندند. در این چند روز امام به تحکیم موضع خود پرداخت، و با سخنانی بیعت خود را از دوش یارانش برداشت تا هر کس که میخواهد او را ترک کند چراکه راه او جز مرگ و شهادت نصیبی نداشت، ولی یاران و خویشان او اعلام حمایت و وفاداری کردند. در واپسین لحظات روز نهم محرم، آخرین تکلیف (یا بیعت یا جنگ) از سوی دشمن به امام رسید. حضرت شب را برای عبادت مهلت گرفت. سرانجام در روز دهم محرم ۶۱ق، که روز عاشورا خوانده میشود، جنگ بین یاران حسین و لشکر اموی درگرفت و امام با یارانش بعد از نماز ظهر در حالیکه تشنهکام و شکیبا بودند، شهید شدند و حماسهای جاوید در تاریخ آفریدند. سپس سَرِ امام حسین (ع) و یارانش را از بدن جدا کردند و همراه با زنان و کودکان آن حضرت به دمشق فرستادند. اعراب بنی اسد، سه روز پس از پایان جنگ کربلا، تنهای بیسر شهدا را دفن کردند. دربارۀ مدفن سَرِ امام بهیقین نمیتوان اظهار عقیده کرد. در دمشق، مصر و کربلا مَشاهدی به نام «رأسالحسین» وجود دارد. بارگاه مطهر امام حسین (ع) در کربلا زیارتگاه شیعیان جهان است. ذکر مصیبتها و گریه بر مظلومیت او احیاکنندۀ روحِ ستیز با ظلم و ستم است. فرزندان امام حسین (ع) را شش پسر و سه دختر نوشتهاند: علیاکبر، که در کربلا بهشهادت رسید، علی اوسط؛ علیاصغر زینالعابدین؛ محمد؛ جعفر؛ عبدالله (معروف به علیاصغر شیرخوار) که در روز عاشورا در دامان پدر خود شهید شد؛ سکینه؛ فاطمه؛ و زینب. در سیرۀ امام حسین نوشته اند که به نماز و نیایش با پروردگار، خواندن قرآن، و دعا و استغفار بسیار علاقه داشت. گاهی در شبانهروز صدها رکعت نماز میخواند و حتی در آخرین شب زندگی از دشمنان مهلت خواست تا با خدای خویش بهخلوت بنشیند. او بارها پیاده به خانۀ خدا شتافت و مراسم حج بهجای آورد. دعای او در صحرای عرفات، معروف به دعای عرفه، حاوی مضامین بلند اخلاقی و عرفانی، و از شهرت بسیاری برخوردار است. امام حسین (ع) در تاریخ اسلام و حتی در نظر بسیاری از غیرمسلمانان نمونه و الگوی ظلمستیزی، جانبازی، و اسطورۀ بزرگمنشی و خداخواهی است.
امام حسین و واقعۀ عاشورا در هنر
زندگی امام حسین و واقعۀ کربلا از همان سدههای آغازین تاکنون در هنر و ادبیات اعراب و ایرانیان تاثیر و نمود بارزی داشته؛ اگرچه در آغاز شاعران شیعی با تقیه در مذهب خود به این مساله پرداختهاند. نخستین مرثیهسرایان حسین خانوادۀ او بودهاند. خوارزمی در مقتل الحسین، اولین سرودههای عاشورایی عربی پس از واقعه را به «عقبه بن عمروالسهمی» شاعر سدۀ اول هجری، نسبت میدهد. پس از او شاعران عربی چون کمیت بن زید اسدی، ابوهاشم اسماعیل بن محمد (معروف به سید حمیری)، دعبل خزاعی و ذوالحسین ابوالحسن محمد بن ابی احمد حسین بن موسی (معروف به شریف رضی) مراثی معروفی در سوگ امام حسین گفتهاند. در شعر فارسی نخستین بار کسایی مروزی و در سدههای بعد تا زمان حکومت شیعی صفویه شاعران شیعی و سنی بسیاری یا به صورت مستقل یا اشارهوار به این واقعه پرداختهاند. از جمله کسانی چون ناصرخسرو، عمعق بخارایی، فلکی شروانی، جمالالدین محمد اصفهانی، ظهیرالدین فاریابی، عطار نیشابوری، مولوی، سیف فرغانی، خواجوی کرمانی، سلمان ساوجی و بابافغانی شیرازی. در دورۀ صفویه، همزمان با رسمیت یافتن مذهب شیعه، ترکیببند دوازدهبندی محتشم کاشانی با مطلع «باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است؟/ باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟» تاثیر شگرفی بر شعر آیینی سدههای بعد گذاشت.
بروز این واقعه در نگارگری نیز از دورۀ صفویه و زندیه و خاصه قاجار به دو شکل نقاشی- پرده و کتابآرایی آغاز شده و بعدتر در مینیاتور، نقاشی قهوهخانهای، دیوارنگاری و نقاشی مدرن ایران نیز رونق گرفته است. از میان نقاشان قهوهخانهای دو سدۀ اخیر (چند هنرمند با اسم) قوللر آغاسی، محمد مدبّر و کاظم چلیپا، در میان نقاشان مینیاتوریست محمود فرشچیان و از نقاشان مدرن حبیبالله صادقی آثار شگرفی با این مضمون ساختهاند.
در هنرهای نمایشی حماسۀ عاشورا و وقایع مرتبط با آن نخستین بار در دورۀ صفویه و به احتمال بیشتر در اواخر این دوره به صورت تغزیه نمود پیدا کرد. تعزیه در دورههای بعد و خاصه در زمان قاجار به تدریج با حرکت به سمت هنریتر شدن تکامل یافت و در زمان شاهان قاجار تکایایی برای این شکل نمایش تعبیه شد. مهمترین تکیهای که در دورۀ قاجاریه در آن نمایش تعزیه اجرا میشد، تکیه دولت بود که در سال 1248ش به دستور ناصرالدین شاه با گنجایش 20 هزار نفر ساخته شد. بعد از ناصرالدین شاه تکیه دولت و تعزیهخوانی تا زمان پهلوی دوم گاه توسط علمای دینی و فقها و گاه توسط حاکمان ممنوع شد. با رونق گرفتن سینما و تلویزیون نیز به دلایلی که مهمترین آن مخالفت علمای دینی با تصویر کردن چهرۀ معصومان و گاه خانوادۀ آنها بوده هنرمندان همواره با موانع و چالشهای جدیای در کارشان همراه بودهاند. با اینهمه معدود آثاری که در سینما و تلویزیون حول محور عاشورا و زندگی امام حسین ساخته شدهاند را میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد: الف) آثار تاریخی که شرح بخش یا اتفاقی مرتبط با خود عاشورا هستند. ب) آثاری که سعی داشتهاند برای عاشورا مابهازایی در جهان امروز بیافرینند و به اصل واقعه نقبی استعاری بزنند. از جملۀ آثار سینمایی و مجموعههای تلویزیونی موفق که همگی در سالهای پس از انقلاب اسلامی ساخته شدهاند و به صورت مستقیم به قیام عاشورا یا حوادث مرتبط به آن پرداختهاند به این موارد میتوان اشاره کرد: سفیر (فیلم سینمایی- 1361)؛ روایت عشق (مجموعه تلویزیونی- 1364)؛ روز واقعه (فیلم سینمایی- 1373)؛ معصومیت از دست رفته (مجموعه تلویزیونی- 1382)؛ مختارنامه (مجموعه تلویزیونی- 1382)؛ طفلان مسلم (مجموعه تلویزیونی- 1387)؛ رستاخیز (فیلم سینمایی- 1391).
بروز و ظهور عاشورا را در موسیقی باید در آیینها و مناسکی چون شبیهخوانی (تعزیه)، مرثیهخوانی، سینهزنی و بعدتر زنجیرزنی ریشهیابی کرد. شکلگیری موسیقی عاشورایی را باید همزمان با قدرت گرفتن حکومت شیعی آل بویه و صدور مجوز از طرف حاکمان آنها برای سوگواری شهیدان کربلا دانست. بعدتر این هنر آیینی که آمیخته به شکل نمایشی نیز بوده از زمان صفویه تاکنون شکل و تکامل یافته است. از زمان صفویه شعرهایی به عنوان نوحه برای این مراسم نوشته شد. در ابتدا از سنگزنی و بعدتر چوب برای ایجاد ریتم استفاده شد. در دورههای بعد برخی سازهای کوبهای و بادی به صورت اختصاصی برای موسیقی عاشورایی متداول شد. سازهایی چون سنج، طبل، نی، نقاره، انواع شیپور، کرنا و.... در 50 سال اخیر آثار فاخری در موسیقی سنتی ایران، موسیقی کلاسیک و موسیقیهای مدرن و پاپ ساخته شدهاند که از معروفترین آنها میتوان «نینوا»ی حسین علیزاده و «سمفونی عاشورا»ی لوریس چکناواریان را ذکر کرد. اگرچه علیزاده با انتساب این اثر خود به واقعۀ عاشورا مخالفت کرده است. همچنین خوانندگان متعددی نیز آثاری با این مضمون خلق کردهاند که در میان خوانندگان سنتی علیرضا افتخاری و در میان پاپها افرادی چون علیرضا عصار، رضا صادقی و محمد اصفهانی آثار معروفی دارند.
نیز ← عاشورا