انسان و انسان برتر

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
هارلی گرانویل بارکر در نقش جان تانر و لیلا مک کارتی در نقش آن وایتفیلد در اولین تولید، تئاتر سلطنتی کورت، لندن، 1905

انسان و انسان برتر (Man and Superman)

نمایش‌نامه‌ای کمیک، در پنج پرده، نوشتۀ جورج برنارد شاو[۱]، به زبان انگلیسی، منتشرشده در ۱۹۰۳. آن وایتفیلد[۲] یتیم، عاشق یکی از دو وصی خود، جان تانر[۳] انقلابی است که مقبول‌افتادن کتابش، رسالۀ مرد انقلابی کامل، خون دیگر وصی آن، رمزدن[۴] پیر و آزادی‌خواه، را به جوش آورده است. تانر، که با اصل ازدواج مخالف است و آن را مانعی در برابر اندیشه‌ورزی می‌داند، از عشق اوکتاو[۵]، جوانی متشخص از خانواده‌ای محترم، به آن باخبر می‌شود و چون از رانندۀ عجیبش می‌شنود که آن هیچ تمایلی به اوکتاو ندارد و عاشق اوست، به اسپانیا می‌گریزد. در اسپانیا، پس از گفت‌وگویی با راهزنی به نام مندوسا[۶]، به خواب می‌رود و خواب دوزخی را می‌بیند که به‌خلاف تصور رایج از دوزخ، سرشار است از لذات دنیایی. آن، که رَدّ تانر را گرفته است، درست در پایان خواب او سرمی‌رسد. پس از مشاجره‌ای میان آن و تانر، سرانجام تانر تسلیم می‌شود و با آن وصلت می‌کند. تأثیر آرای نیچه[۷] و شوپنهاور[۸] در این اثر به‌وضوح دیده می‌شود. تانر، که می‌توان او را دون‌ژوانی از نوع شاو دانست، دغدغۀ آزادی غرایز را فرونهاده و به آیندۀ نوع بشر می‌اندیشد. در برابر این عقیدۀ رایج درباب انسان برتر که ستایش فردگرایی و قدرت شهوانی و فلسفی را در مرکز دریافت‌های خود دارد، قدرت زن، چونان نیروی مولد آیندۀ بشری برجسته و ستوده شده است. انسان و انسان برتر، با صحنه‌های بدیع و خنده‌آوری که ایجاد می‌کند، بورژوازی انگلستان را به باد طعن و ریشخند گرفته است.

 


  1. George Bernard Shaw
  2. Anne Whitefield
  3. John Tanner
  4. Ramsden
  5. Octave
  6. Mendoza
  7. Nietzsche
  8. Schopenhauer