رتو
(رتو با فتح اول؛ یا رد با فتح اول و سکون دوم) در اوستا به صورت «رتو» و در پهلوی «رت» آمده؛ به معنی دلیر، دانا، سرور، بزرگ و پیشوا. به احتمال برای کلیۀ کسانی که سِمَت ریاست روحانی داشتهاند استعمال میشده؛ خواه برای ایزدان و خواه پیشوایان دینی و موبدان. «رتونَیَه» به معنای کسیست که مرید «رد» است؛ یا به عبارتی شاگرد، پیرو و «هاوشت» (این کلمه که به معنای امت است در اوستا به شکل هاویشت آمده).
میدانیم که طبقات روحانی زرتشتیان را براساس درجات آنان هیربد، موبد و دستور و پیروان آیین زرتشت را بهدین (بهدینان) میگویند. به این دستهی اخیر «رتونیه» نیز گفتهاند؛ یعنی به امت (پیروانِ) زرتشت. «رتو» خود به معنای داور و قاضی است. چون اشو زرتشت که در روز رستاخیز، داور محکمهی ایزدیست.
در بند ۱ تیریشت، اهورامزدا به اشو زرتشت دستور میدهد که در رسالتش مقام شهریاری جسمانی و روحانی را به صورت تواما حفظ کند.