رنه (کتاب)
(به فرانسوی: René) عنوان رمانی از فرانسوا رنه دو شاتوبریان، به فرانسوی. این رمان که مشهورترین اثر و شاهکار شاتوبریان است، نخستین بار در سال 1802م به صورت مستقل و چندین سال بعد در مجموعۀ آثارش به چاپ رسید (1925). رنه در واقع شکل روایی زندگینامۀ خود اوست. این اثر ابتدا در سال 1316ش توسط «کتابفروشی علمی» به ترجمۀ فارسی شجاعالدین شفا و بعدتر با شرح حال و مقدمهای که مترجم بر کتاب افزوده بود توسط «کانون معرفت» در تهران منتشر شد و جز تجدید چاپ مکرر این ترجمه در سالهای پیش از انقلاب، پس از آن چند مرتبۀ دیگر همراه آتالا[۱] یا در مجموعۀ آثار شاتوبریان توسط افراد دیگر به فارسی برگردانده و منتشر شده است. از جمله: آتالا و رنه (ترجمۀ میرجلالالدین کزازی- نشر مرکز، 1367)، رنه و آتلا (ترجمۀ عنایتالله شکیباپور- انتشارات فرخی، 1363)، رنه همراه با آتالا و خاطرات پس از مرگ (مترجمان شجاعالدین شفا، نادر تسلیمیان، فتحالله دولتشاهی- سالهای مختلف).
در میان آثار شاتوبریان آتالا و رنه پیوندی محکم با هم دارند و پنداری دو خوان جداشده از خوانهای اثر مهم دیگر او ناچزها[۲] به حساب میآیند. خوانندۀ آتالا مطلع است که رنه در امریکا به سر میبرد و از قبیلۀ ناچزها دختری به زنی گرفته است. وی در غمزدگی، دور از مردمان در جنگلی زندگی میکند. سرانجام، راز غم خویش را با دو دوست در میان مینهد. وی برای توصیف بیماری اخلاقیاش نقل داستان زندگی خود را از سالهای خردسالی آغاز میکند. این داستان همچنان که پیشتر ذکر شد، تا حدی از روی سرگذشت ایام طفولیت خود شاتوبریان نوشته شده است. رنه به محض انتشار، بهویژه در میان نسل جوان، با شور و شوق مورد اقبال قرار گرفت و آن را از آتالا بهتر شمردند. علت این اقبال را هم جز مسألۀ بهروز بودن رنه، باید در این دید که این رمان فاقد جسارتنماییهای مشمئزکنندۀ آتالاست. اما شاتوبریان عملاً برای درد غمزدگی دارویی پیشنهاد نکرد؛ به جای درمان بیماری عصر خویش، آن را روزپسند کرد. رنه بلافاصله پس از انتشار بر آثار معاصر و پس از خود و خاصه بر آثار نویسندگان بزرگ مکتب رمانتیسم تأثیر ژرف و شگرفی گذاشت؛ از جمله بر آثار کسانی چون موسه، وینیی، هوگو، الکساندر دومای پدر و استندال. رنه برخلاف آتالا اثری مرکب از بخشبندیهای متقارن و همزمان نیست، بلکه داستان روایی پیوستهای است.
پیرنگ
رنه هنگام تولد، مادرش را از دست میدهد و در نوجوانی نیز پدرش بر اثر بیماری فوت میکند. او پس از مرگ پدر با دلی افسرده و نومید به سیر و سیاحت پرداخته و مناظر باشکوه طبیعت و مخروبههای باستانی رم و یونان را تماشا میکند. سیر و سیاحت، آلام روحی او را تسکین میدهد، اگرچه به او هیچ چیزی نمیآموزد. هنگامی که به پاریس برمیگردد، نامهای به خواهرش، امیلی، مینویسد و اندیشههای خود را برایش شرح میدهد. امیلی به دیدار برادر میآید و آن دو روزگاری را با هم در حالات و تخیلات شاعرانه میگذرانند. بعد از مدتی امیلی ناگهان برادر خود را ترک کرده و به صومعه و زندگی پارسایی روی میآورد. رنه نیز با دلی پریشان به سرزمین آمریکا رهسپار میشود و وقتی به آنجا میرسد، راه بیابان در پیش گرفته و در بیغولهها ساکن میشود.