سرخ پوستان، هنر
سرخپوستان، هنر (American Indian art)
هنر مردمان بومی امریکای شمالی. با هجوم اروپاییان و پیشرویِ آنان در قارۀ امریکا، بیشتر جوامع بومی این قاره یا به کل ازمیان رفتند، و یا تا حد زیادی دگرگون شدند، و تنها برخی گروهها توانستند سنّتهای قومی خود را حفظ کنند. این مردمان در گروههای کوچک قبیلهای میزیستند، و هر یک زبان، فرهنگ، و شیوۀ خاص زندگی خود را داشتند. این گوناگونی، در هنرشان نیز بازتاب یافته است؛ اما در مجموع هنر ایشان تزیین اشیای روزمره همچون ابزار، سلاح، وسایل خانگی، جامگان، و صنایع دستی، همچون بافندگی و تزیینات با مهره و پر، را دربر میگرفت. در برخی نواحی، نقاشی و مجسمهسازی پیشرفت کرد، که اغلب در خدمت مراسم آیینی بود. نخستین تمدنهای نواحی امریکایی قطب شمال، حدود ۱۲هزار سال پیش شکل گرفتند. بقایایی از این تمدنهای پیشاتاریخی کشف شده است، لیکن ساختههای مرغوبتری که از سرخپوستان امریکای شمالی برجا ماندهاند، به ۲هزار سال اخیر تعلق دارند. این آثار، به مقتضای عواملی همچون مواد و مصالح موجود در هر اقلیم، سبک و سیاق زندگی، و عقاید و باورهای دینی شکل میگرفت. دستساختههای اقوام دورهگردی که محل سکونت ثابتی نداشتند، کوچک و حملکردنی بود، مثل جامهها و خیمههای ظریفی که سرخپوستان دورهگرد ساکن دشتها از پوست گاو و گوزن میساختند و آنها را با پَر تزیین میکردند. در مقابل، هنر قبیلههایی که در مکانی ثابت مستقر بودند، توسعۀ بیشتری مییافت. بیشتر قبایل سرخپوستی از آیین شَمَنی[۱] پیروی میکردند، که بر وجود دو عالم ـ عالم مادی و عالم روحی ـ مبتنی بود؛ ایشان باور داشتند که ارواح خیر و شرِّ ساکن عالَم ارواح، فقط زیر نفوذ یا اختیار شَمَنها یا افراد «طبیب ـ جادوگر» قبیله قرار دارند. اینوئیت[۲] (اسکیموها)، شاخهای از سرخپوستان ساکن شمالگان[۳]، بر روی عاج فیل دریایی[۴] کندهکاریهای درخور توجهی پدید میآوردند. سرخپوستان ساکن شمال غربی امریکا، دیرکهای توتمی[۵]، زورقها، جغجغههای آیینی، انواع سوت، و صورتک میساختند. نقشمایههای چکیدهنما[۶]ی حیوانات، که اشیای چوبی و بافتنی را مزیّن میساخت، بسیار توجهبرانگیزند. گروههای سرخپوستان ساکن ساحل جنوب غربی، فرهنگ ثابتتری داشتند که این ویژگی در هنرشان نیز بازتاب یافته است. مجتمعهای خانۀ صخرهای آغازینِ[۷] ایشان، در اوایل قرن ۱۴م جای خود را به زندگی موسوم به پوئبلو[۸] (دهکده) داد. سفالینههای میمبر[۹] و دیوارنگاره[۱۰]های سردابهای آیینی[۱۱]، موارد شاخص فرهنگ دهکدهنشینی پوئبلو است. این مردمان نقشونگارهای چکیدهنمایی را بر روی شن، و یا در بافتنیها پدید میآوردند، که محتوایی نمادین[۱۲]، و طرحهایی درهمتنیده و اغلب هندسی داشت. صورتکها و عروسکهای کاچینا[۱۳] که معرِّف موجودات فوقطبیعیاند، در میان مجموعهداران مغربزمین طالبان بسیار دارند. در جنگلهای شرقی امریکا، فرهنگ آدِنا[۱۴] چیرگی داشت؛ و پس از آن نوبت به فرهنگ هوپوِل[۱۵] رسید. هر دو قبیله پشتههای خاکی[۱۶] عظیم میساختهاند، ازجمله تپۀ ماری[۱۷] در اوهایو[۱۸]، که محل مراسم آیینی و موسمی بود. نیز با نقشاندازی روی مس یا برشدادن ورقهای فلزی، زیورآلات میساختند.