صلح (فقه)
صلح (فقه)
در اصطلاح فقه عقدی است که بهموجب آن کسی با دیگری توافق میکند که مقداری از مال یا منافع خود را ملک وی کند، یا از طلب و حق خود بگذرد، و بهازای آن دیگری هم چنین کند. صلح از نظر فقهای امامیه عقدی مستقل است و در مواردی است که برای طرفین مقدار دِین یا عین مورد منازعه مجهول باشد. در حقوق نیز، یکی از عقود معیّن است و مفهومی با دو معنی جداگانه (← عقد) که برای رفع منازعۀ موجود، یا محتمل، یا در مقام انجام معامله منعقد میشود. مادۀ ۵۷۲ قانون مدنی دربارۀ عقد صلح میگوید «صلح ممکن است یا در مورد رفع تنازع موجود یا جلوگیری از تنازع احتمالی، یا در مورد معامله و غیر آن واقع شود». صلح در مقام رفع منازعه را سازش گویند. صلح در مقام معامله آن است که طرفین توافق کنند معاملۀ مورد نظر را در قالب عقد صلح انجام دهند، بدون اینکه احکام و شرایط مخصوص آن معامله جاری شود. بههمین لحاظ عقد صلح را سیّدالعقود گفتهاند، زیرا بهکمک آن میتوان هر عقد یا معاملهای را انجام داد. مادۀ ۷۵۸ در مورد صلح در مقام معامله میگوید «صلح در مقام معاملات، هرچند نتیجۀ معامله را که بهجای آن واقع شده است میدهد، لیکن شرایط و احکام خاصۀ آن معامله را ندارد. بنابراین اگر مورد صلح عین باشد دربرابر عوض، نتیجۀ آن همان بیع خواهد بود، بدون اینکه شرایط و احکام خاصۀ بیع در آن مُجری شود». از اینرو، اگر عقد صلح برای انجام خریدوفروش (بیع) واقع شود، اثر آن، یعنی تملیک، حاصل میشود، لکن مثلاً حق شفعه که مخصوص عقد بیع است در صلح جاری نمیشود: «در صلح، حق شفعه نیست ولو در مقام بیع باشد» (مادۀ ۷۵۹). صلح، از عقود لازم است و هیچیک از طرفین نمیتوانند آن را برهم زنند، مگر در مورد فسخ بهعلت یکی از خیارات قانونی یا اقاله (مادۀ ۷۶۰). صلح ممکن است معوّض باشد که هریک از طرفین مال یا حقی را دربرابر مال یا حق دیگری به طرف دیگر صلح میکند (مانند صلح یک باب خانه در مقابل مبلغی پول یا یک باغ)، یا ممکن است بلاعوض باشد، مانند صلح اتومبیل دربرابر مبلغ ناچیزی که عرفاً ارزش اقتصادی آن محسوب نمیشود. صلح بلاعوض را صلح محاباتی نیز میگویند. صلحکننده را مصالح، طرف مقابل را متصالح و عوض را مالالصلح نامند. صلح در تعریفی سَلبی بهمعنای نبود جنگ و دشمنی است. صلحخواهی در بسیاری از اعتقادات ازجمله جینیسم و آیین بودا، جایگاه مهم و اساسی داشته است. مفهوم آهیسما یا احترام به همۀ موجودات زنده در جینیسم از مفاهیمی بود که بر گاندی تأثیر فراوان گذاشت. از دید مسلمانان و یهودیان صلح هم نوعی وضعیت کمال مطلوب از نظر رفاه و بهزیستی اجتماعی است و هم جنبهای از الوهیت. واژههای «سلام» و «شالوم» در این دو دین که بهمعنی صلح است برای خوشامدگویی مؤمنان به یکدیگر بهکار میرود.