ضحاک

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

ضَحّاک

نقاشي تخيلي اساطير ايران، ژاپن

شخصیتی اهریمنی در اسطوره‌های ایرانی. نامش محرّف آژی‌دهاک و لقبش بیوَرسپ (دارندۀ هزار اسب) است. در اوستا عفریتی است سه‌پوزه، سه‌کلّه، و شش‌چشم و سیه کار. در شاهنامه پسر مرداس تازی و در بُندَهِش پسر اروندسپ است. به روایت شاهنامه بر جمشید جم که فر ایزدی از او گسسته بود، پیروز شد و او را بکشت. ابلیس ضحاک را بفریفت تا پدر خویش را به چاه اندازد، سپس بر کتف‌هایش به نیرنگ بوسه زد و دو مار از جای بوسه‌ها رویید که خوراکشان مغز آدمیان بود، هزار سال پادشاهی کرد و سرانجام مردم که از ستمکاری‌های او به‌جان آمده بودند، به رهبری کاوۀ آهنگر قیام کردند، فریدون را بر تخت نشاندند و ضحاک در کوه دماوند تا ابد به بند کشیده شد.