قافیههای فعل جعلی در دیوان کبیر
بررسی یکی از ویژگیهای سبکی غزلهای مولانا. یکی از نوآوریهای مولانا در مواجهه با قافیه، که فارغ از برخورد او با مسالۀ قافیه، از مولفههای خرد زبانی دیوان کبیر هم هست، استفاده از فعلهای جعلی یا اشکال دیگری چون اسم مصدر یا مصدر جعلیست. این کارکرد زبانی با این گستردگی و بسامد، نه پیش از مولانا که تا سدهها بعد از او تا شعرهای طرزی افشار بیسابقه است؛ با این اختلاف بزرگ که طرزی این کار را اغلب آگاهانه و معمولا از روی نوعی سرگرمی یا برای خلق مضامین جدید انجام داده است. اتفاقی که بیشتر به بازی و تفنن و تصنع شباهت دارد؛ بی آنکه در راستای شعور شاعرانگی صورت گرفته باشد. یعنی این اتفاق اگرچه از مولفههای کلان زبانی و سبکی طرزی شده و مهمترینش، اما از ایدۀ زیباییشناختی تئوریزه شدهای نشات نگرفته. حال آن که این اتفاق در دیوان شمس نه این که کنشی تئوریزه شده و آگاهانه باشد، بلکه دقیقا تابع و جلوهای از هستیشناسی و اندیشۀ کلان مولف است؛ دگرگونیای در راستای جنونوارگی کل شعر. برای همین، از جنس جوششهای هنری او شده است. یعنی حاصل لحظات شهودی شاعری که کلامش عین حیات کلمه است. بیجهت نیست که نهایت بروز چنین شکل زبانیای در یک غزل مولانا نهایتا از سه- چهار مورد تجاوز نمیکند. مثلا سوزیدهام، گیجیدهام، خیزیدهام و ریزیدهام در غزلی که 24 بیت (یعنی 25 قافیه) دارد. غزلی با مطلع: «این بار من یکبارگی در عاشقی پیچیدهام/ این بار من یکبارگی از عافیت ببریدهام» با کمی دقت، از همین مطلع غزل میتوان فهمید که این شکستگی زبان در قافیه، در راستای ساختار شعر اتفاق افتاده؛ چرا که در همین ابتدا با بیان حالات «از عافیت ببریدن» و «در عاشقی پیچیدن» تدارک چنان قافیههایی هم دیده شده و بنابراین شاعر اصلا در وضعیت روانی و ذهنیای قرار گرفته - از جنس جنون و آشفتگی – که مثلا «گیجیدهام» به هیچ نحوی نمیتوانسته گیج شدهام باشد (فارغ از مباحث وزن و قافیه). علاوه بر این براساس یکی از قواعد فونتیک، شکل تلفظ یاء مصدری در این گونه افعال به شکلیست که تاکید مضاعفی بر کنشِ منظورِ فعل دارد. در چنین شعری که از ساختار بینقصی برخوردار است، نقش قید «یکبارگی» و تکرارش در هر دو مصرع مطلع برای تشدید این تاکید فعل در جنونمندی شاعر معلوم است. با نگاهی تطبیقی به نمونههای زیر متوجه میشویم که در غزلهای مولانا جز موارد معدودی- آن هم در شکل اسم فاعل یا مصدر جعلی - این کاربرد جعلی کلمات، به همان صورت فعل جعلی، در صیغۀ زمانی حال و در نقطۀ ثقل ابیات (یعنی قافیه) صورت گرفته است. یعنی این که: اولا این افعال در معماری ابیات در جایی قرار میگیرند که تمرکز مفهوم و فرم ابیات در آنجاست؛ بعد این که چون از شکل مصدری به صیغۀ فعل زمان حال صرف شدهاند، بر فاعل فعل و عمل فعل و همچنین زمان انجام فعل، که جاریترین و ممکنترین شکل زمان است، دلالت میکنند؛ بنابراین باعث حرکتی مضاعف در غزلها میشوند. این مسالهایست که در شعر طرزی یا اتفاق نمیافتد یا اگر هم روی میدهد، ازدحام شکل مصدری این افعال، خنثیوارگی را به روند پویای ابیات و کلیت شعر تحمیل میکند. در شعر مولانا به دلایلی که ذکر شد و نیز به خاطر این که این افعال کاملا در ساختار ابیات گنجانده شدهاند، باعث پویایی این ساختار و گستردگی وجه عاطفی زبان میشوند. به نمونههای زیر توجه کنید:
- من خانه تهی کردم کز رخت تو پردازم/ میکاهم تا عشقت افزاید و افزوید (دیوان شمس- غزل 622)
- شکر شیرینی گفتن رها کن/ ولیکن کان قندی چون نقندد (دیوان شمس- غزل 673)
- بس کن و از حرف سوی معنی گریز/ چند معنی را ز حرفی میمزید// این مزیدن طفل بیدندان کند/ گر شما مردید نان را خود گزید (دیوان شمس- غزل 825)
- سرمست و پایکوبان با جمع ماهرویان/ در نور روی آن شه شاهانه میگرازی (دیوان شمس- غزل 2971)
- من باغ و بوستانم سوزیدۀ جهانم/ باغ مرا بخندان کآخر بهار مایی (دیوان شمس- غزل 2965)
- بتان را جمله زو بدرید سربند/ که مادهسگ با یوسف نغنجد (دیوان شمس- غزل 672)
- مینگاهی با من و میالتفاتی با رقیب/ با من یکرنگ ای رعنا دورنگیدن چرا (دیوان طرزی افشار)
- ای که میسهوی دمادم با وجود عقل و هوش/ بادهایدن از برای چیست بنگیدن چرا (دیوان طرزی افشار)
- این چه طرز و طور مندیلیدن است/ این چه وضع و شیوۀ تبدیلیدن است (دیوان طرزی افشار)
- چخ میخوبیدی ای دُر یتیم ار/ نصیحتهای من گوشیده بودی (دیوان طرزی افشار)
- میگمانیدمش وفا دارد/ غافلیدم غلط گمانیدم (دیوان طرزی افشار)
از نکات مهم دیگری که در این مقایسه میتوان ذکر کرد این است که فعلهای جعلی مورد استفادۀ مولانا، آنقدر به شکل طبیعی زبان نزدیکند که ما اغلب متوجهشان نمیشویم و او با تعادلی که در این کار دارد، باعث شده که معمولا نفهمیم این قافیهها در شکل فعلی خارج از دستور صرف یا اشتقاق کلمات پدید آمدهاند. حال آن که اگر به نمونههای بالا توجه کنید متوجه میشوید که طرزی علاوه بر استخدام انواع اسم، از هر شکل دیگر واژهها (مثل صفتهای ترکیبی، اسم مصدر و...) برای این کار استفاده میکند و جز این، ازدحام و تراکم چنین اشکالِ جعلیِ کلمات باعث میشود ظرافت و بداعت برخیهاشان در طول یک شعر مغفول واقع شود. یعنی بیت نابی چون این: با من دل خسته ای دلداده جنگیدن چرا/ تو غزال گلشن حسنی پلنگیدن چرا
منابع و مآخذ
- دیوان طرزی افشار، تصحیح و تدوین: تدین، تهران انتشارات کتابفروشی ادبیه ناصرخسرو، چاپ دوم: 1338.
- کلیات شمس تبریزی، [به انضمام] سیری در دیوان شمس: علی دشتی و شرح حال مولوی: بدیعالزمان فروزانفر، تهران: امیرکبیر، چاپ سوم: 1345.