مابعدالطبیعه
مابَعدالطّبیعه (کتاب)(Meta Physika)
(یا: متافیزیک) مجموعۀ رسالاتی فلسفی، از ارسطو، به یونانی. این اثر شامل چهارده رساله است که تقریباً تشکیلدهندۀ دانش ارسطویی در زمینۀ فلسفۀ اولی است. بعضی از رسالات مابعدالطبیعه را برخی شاگردان ارسطو و به کمک دیگر آثار او گردآوری، تنظیم و تحریر کردهاند. ترتیب آوردن یا نوشتن رسالهها در این اثر نظمی ندارد، مثلاً کتاب یکم در این اثر رسالۀ اول نیست. در رسالۀ اول، ارسطو به تعریف درجات مختلف شناخت پرداخته است. رسالۀ دوم که آن را یادداشتهای پاسیکلس رودسی از درسهای ارسطو دانستهاند، بررسی امکان دستیابی به حقیقت علتهای نخستین از طریق شناخت فلسفی است. رسالۀ سوم به مسائل مختلفی اختصاص دارد که فیلسوفان بایستی قبلاً بررسی کنند. در رسالۀ چهارم، ارسطو متعلق حقیقی شناخت فلسفی را نه تنها موجود بماهو موجود، بلکه علوم متعارفۀ اثباتناپذیر میداند که مبنای هر روند استدلالی است و همه به اصل عدم تناقض بازمیگرد. ارسطو در رسالۀ پنجم رشتهای از تعاریف دربارۀ مسئلۀ موجود بهدست داده است؛ مبدأ یا اصل، علت، موجود، عین، غیر، و جز آنها. رسالۀ ششم دربارۀ مسئلۀ مابعدالطبیعی بهمعنی اخص کلمه است. رسالههای هفتم و هشتم در بررسی مفهوم جوهر است که ارسطو آن را جدا از مقولات دیگر و بهعنوان اصل صورتبخش و علت همۀ مقولات و شرط خاص ترکیب آنها میداند. رسالۀ نهم در تعریف مفهوم قوه است که از آن مفهوم فعلیت، یعنی انرژی، ناشی میشود. رسالۀ دهم دربارۀ واحد و کثیر است که انواع مختلف تقابل به آنها بازمیگردد. رسالۀ یازدهم تکرار اجمالی رسالههای پیشین است و رسالۀ دوازدهم بحث دربارۀ مسئلۀ اصلیِ محرک اول است. ارسطو در رسالههای سیزدهم و چهاردهم به بحث دربارۀ مُثُل و اعداد پرداخته است. مابعدالطبیعۀ ارسطو تأثیری شگرف در اندیشههای فلسفیِ پس از خود داشته است. اگرچه قدرت دیالکتیکی و اقناعی آن مانند سبک و ساختارش یکسان نیست، یک وحدت درونی اساسی در آن به چشم میخورد که هدفش غلبه بر تعالی خاص مکتب افلاطونی است. درباره اصطلاح مابعدالطبیعه در فلسفه ← متافیزیک