هنر پیشاتاریخی
هنر پیشاتاریخی (prehistoric art)
هنر مقدّم بر سوابق و مدارک مکتوب. تاریخ هنرهای تجسمي، نقاشی، کندهکاری، و پیکرتراشی، از حدود ۴۰هزار پم در دورۀ پارینهسنگی[۱] آغاز میشود. قدیمیترین کندهکاریهای روی سنگ در استرالیا یافت شدهاند، اما ۳۰هزار سال قبل هنر در همۀ قارهها بهظهور رسید. قدمت کهنترین دستساختهای برجای مانده، تقریباً به ۳۰هزار تا ۱۰هزار پم، یعنی به دورۀ فرهنگهای شکار ـ گردآوری خوراک، میرسد. مجسمههای کوچک عموماً مجسمههای الهۀ مادر[۲] باردارند که با کیش «الهۀ مادر» پیوند دارند. مثلاً، مجسمۀ سنگی «ونوس ویلندورف[۳]» (موزۀ تاریخ هنر[۴]، وین[۵]) به حدود ۲۱هزار سال پیش از میلاد مربوط میشود. نقاشیهای دیواری غارهای لاسکو[۶]، در فرانسه، و آلتامیرا[۷]، در اسپانیا بيشتر تجسم جانوراناند. در دورۀ نوسنگی[۸]، بین ۱۰ تا ۲هزار پم، اجتماعاتِ مستقر پدید آمدند و همین امر موجب شد که ظرافت فنی و هنریِ هرچه بیشتری در زمینۀ ساختن ابزار و وسایل، ظروف لعابدار، جواهر، و پیکرههای جانوران و آدمیان بهوجود آید. بیشتر اوقات پیکرههای انسانی در نقاشیهای دیواری این دوره مشاهده میشوند و بهنحو ماهرانهای در گروهها به نمایش درمیآیند. از ۴هزار تا ۲هزار پم پیدایش بناهای یادبود بزرگ کلانسنگی، ازجمله بناهای کلانسنگی کارناکِ[۹] فرانسه و استونهنجِ[۱۰] انگلستان، و تولید ظرفهای سفالین لعابخورده و مجسمههای کوچک با عناصر تزیینیای آغاز شد که بعداً در هنر سِلتی پرورده شدند. نقاشیها و کندهکاریهایی که قدمتشان به دورۀ دیرینهسنگی علیا[۱۱]، حدود ۳۰هزار پم، روی سقف و دیوارهای غارهایی که در معرض نور طبیعی قرار ندارند، یافت میشوند و نشانههایی از مشعلها و پیهسوزهای ساغرمانند نیز دیده شده است. در هنر نقاشی غار، جانوران با خطوط قوی و شادابی طراحی و غالباً براثر ترکیب با رنگدانههای سرخ و اُخراییِ مایل به زرد، هماتیت سرخ، منگنز، و گرافیت تزیین شدهاند، و گاه با گَرد رنگین کاملاً ساییدهشدهای که با نی بر آنها پاشیدهاند، بر آنها تأکید گذاردهاند. طرحهایی از گاومیش، ماموت، اسب، گاو وحشی، و گوزنهای نر و مادۀ سرخ بر دیوارههای غار نمایانند؛ در این دوره، اشکال انسانی بهندرت طراحی میشدند و در مواردی فقط بهصورت پیکرههایی عصامانند طراحی شدهاند، که گاهی نقاب بر چهره زدهاند، یا تیرهایشان را به نقاط حساس بدن جانورانی، غالباً آبستن، نشانه رفتهاند. هنر پیشاتاریخی احتمالاً با جادو یا شعایر شکار همبستگی داشت و شاید بهمنظور تضمین توفیق در شکار و باروری و زایندگی جانوران صورت میپذیرفت. طراحیها گاهی بر روی طراحیهای دیگری قرار گرفتهاند، و این نکته را به ذهن القا میکنند که عمل طراحی ممکن است متأثر از اعمال مربوط به جادوهاي آييني[۱۲] و نه خود تصویر باشد. تفسیرها متضمن مفهوم پیوند با چرخۀ زنانهاند و درهمآمیختن نشانههای مربوط به کودکان ممکن است حاوی معانی مهمی باشد. در فرانسه، هنر غار در مکانهای زیر یافت میشود: لاسکو، نزدیک مونتینیاک[۱۳]، که در ۱۹۴۰ کشف شد؛ فون دو گم[۱۴]، دوردونی[۱۵]، که حاوی مجموعۀ چشمگیری از گاومیشهایی در چندین رنگ است؛ و غار تروافرِرِ[۱۶]، بخش شمالی مرکز کوههای پیرنه[۱۷]، که در آن تصویری با نام «جادوگر» با تنِ انسان و سرِ گوزن، احتمالاً نمایشگر روحی شکارگر یا خدای شکار است. در اسپانیا چندین نمونۀ زیبا از هنر غار در استان سانتاندر[۱۸] وجود دارد، ازجمله مجموعهای از نقاشیهای چند رنگ، بهویژه نقش گاومیش در غار آلتامیرا که نخستین نمونه از این نوع هنر پارینهسنگی است و در ۱۸۷۹ کشف شد. مجسمهسازی و کندهکاری قدیمیترین شکل شناختهشدهای است که به دورۀ پارینهسنگی برمیگردد و در بسیاری از کشورها در حوزۀ وسیعی پراکنده است. پیکرههایی که اقوام اولیه تراشیدهاند شاید بهنحوی بر حفاظت جادویی از محل سکونت دلالت داشته باشند. پیوند با اقتصاد شکارگری و آیینهای تهیۀ خوراک؛ یا محل گردآوری محصول، نیایشگاه، یا حریم مذهبی نیز از دلالتهای دیگر این پیکرههاست. در افریقا، کندهکاریهای صخرهای در منطقه صحرا مثلاً در فلات گیلف کبیرِ مصر[۱۹] یافت میشوند؛ ظاهراً قدمت این کندهکاریها به دورهای بین پایان دورۀ نوسنگی و روزگار کنونی میرسد. در بخش جنوبی افریقا، جانوران مقدس مصر همراه با جانوران مقدس افریقای مرکزی نمایش داده میشوند، و عقیده بر این است که فرهنگهای کوچنده ـ شکارگر هنوز در قرن ۱۹ از همین شکار هنری پیروی میکردند. هنر صخرهای در سیبری نیز، که محل دیگر فعالیت کوچندگان است، مشاهده میشود. مجسمه و کندهکاری را در کنار نقاشیهای دیوارهای در بخش جنوبی فرانسه و بخش شمالی اسپانیا میتوان یافت.