پرش به محتوا

با شبیرو: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:2042160021.jpg|جایگزین=روی جلد کتاب|بندانگشتی|روی جلد کتاب]]
[[پرونده:2042160021.jpg|جایگزین=روی جلد کتاب|بندانگشتی|روی جلد کتاب]]
عنوان کتابی از [[محمود دولت آبادی|محمود دولت‌آبادی]]. دولت‌آبادی این رمان سیاسی را در سال 1351 توسط انتشارات صدای معاصر در 80 صفحه منتشر کرده است. رمان در سال‌های بعدتر توسط انتشارات گلشایی و در دهه‌های اخیر در دو نوبت به وسیله‌ی انتشارات نگاه تجدید چاپ شده است. ماجرای این رمان کوتاه از حیث زمانی و مکانی در سال‌های آخر دهه‌ی 1320 و اوایل دهه‌ی 1330ش در یکی از بندرهای جنوب ایران می‌گذرد. شخصیت‌های اصلی و مهم داستان: خدو (معلم مبارز)؛ حله (همسر خدو)؛ جاسم (برادر حله).
با شبیرو
 
 
عنوان کتابی از [[دولت آبادی، محمود|محمود دولت‌آبادی]]. دولت‌آبادی این رمان سیاسی را در سال 1351ش توسط انتشارات صدای معاصر در 80 صفحه منتشر کرده است. رمان در سال‌های بعدتر توسط انتشارات گلشایی و در دهه‌های اخیر در دو نوبت به وسیله‌ی انتشارات نگاه تجدید چاپ شده است. ماجرای این رمان کوتاه از حیث زمانی و مکانی در سال‌های آخر دهه‌ی 1320 و اوایل دهه‌ی 1330ش در یکی از بندرهای جنوب ایران می‌گذرد. شخصیت‌های اصلی و مهم داستان: خدو (معلم مبارز)؛ حله (همسر خدو)؛ جاسم (برادر حله).


رمان به شیوه‌ی دانای کل روایت می‌شود.
رمان به شیوه‌ی دانای کل روایت می‌شود.
خط ۱۳: خط ۱۶:


شبیرو، شخصیتی که نام رمان از او گرفته شده، ظاهرا در پیش‌برد حوادث داستان هیچ نقشی ندارد. او سال‌هاست که غرق در عوالم خاص خود، با دیگران حتی گفت‌وگو هم نمی‌کند؛ اما نویسنده با تکرار حضور او در آغاز و پایان رمان، از او همچون بن‌مایه‌ی تکرارشونده استفاده می‌کند تا یادآور اسارت و رنج طبقه‌ی تهی‌دست باشد. طبقه‌ای که جاسم و یارانش به خاطر آنها مبارزه می‌کنند. در صحنه‌ی آخر کتاب، جاسمِ جوان که از تبار شبیرو و به عبارت دیگر میراث‌دار همه‌ی ستم‌هایی است که طبقه‌ی فرادست به طبقه‌ی فرودست روا داشته‌اند، در جلوی کپری که شبیرو روز پیش در آن مرده است، در آب غوطه می‌زند. نویسنده با این تطهیر، تجدید میثاق جاسم (نسل جوان) را با یاران از دست رفته و با آرمان‌های او القا می‌کند.
شبیرو، شخصیتی که نام رمان از او گرفته شده، ظاهرا در پیش‌برد حوادث داستان هیچ نقشی ندارد. او سال‌هاست که غرق در عوالم خاص خود، با دیگران حتی گفت‌وگو هم نمی‌کند؛ اما نویسنده با تکرار حضور او در آغاز و پایان رمان، از او همچون بن‌مایه‌ی تکرارشونده استفاده می‌کند تا یادآور اسارت و رنج طبقه‌ی تهی‌دست باشد. طبقه‌ای که جاسم و یارانش به خاطر آنها مبارزه می‌کنند. در صحنه‌ی آخر کتاب، جاسمِ جوان که از تبار شبیرو و به عبارت دیگر میراث‌دار همه‌ی ستم‌هایی است که طبقه‌ی فرادست به طبقه‌ی فرودست روا داشته‌اند، در جلوی کپری که شبیرو روز پیش در آن مرده است، در آب غوطه می‌زند. نویسنده با این تطهیر، تجدید میثاق جاسم (نسل جوان) را با یاران از دست رفته و با آرمان‌های او القا می‌کند.
----
----


[[رده:ادبیات فارسی]]
[[رده:ادبیات فارسی]]
[[رده:ادبیات معاصر - آثار]]
[[رده:ادبیات معاصر - آثار]]
۴۵٬۸۴۳

ویرایش