کاریکلماتور
کاریکلماتور
نامی که نخستین بار بر نوشتههای پرویز شاپور نهاده شد. این واژه حاصل پیوند "کاریکاتور" و "کلمه" و توسط احمد_شاملو برای نوشتههای خاص پرویز شاپور به کار برده شد. از ویژگیهای کاریکلماتور به این موارد باید اشاره کرد: نثر است؛ بازیای زبانی دارد تا بتواند گفتنیها را دیدنی (تصویری) کند؛ طنز دارد؛ از نظر معنایی صراحت دارد؛ از چندمعنایی واژهها سود میبرد؛ معمولاً از بدیهیات و روزمرهها و دمدستیهاست؛ موجز است و نوعی نازکاندیشی مانند سبک هندی در آن دیده میشود؛ غافلگیریای دارد که با غافلگیری شعری تفاوت دارد و همچنین نوع لذت در کاریکلماتور با لذتی که در شعر به مخاطب دست می دهد متفاوت است. در سخنی کوتاه این گونهی ادبی چند رکن اساسی دارد: تضاد، ایهام، تخیل و طنز. کاریکلماتور در ادبیات کهن به عنوان یک ژانر سابقهای ندارد، اما میشود نمونههایی در نثر و نظم برایش پیدا کرد.
چند نمونه از پرویز شاپور:
به عقیدهی گیوتین، سر آدم زیادی است.
به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد.
پایین آمدن درخت از گربه.
زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمیرود.
جارو، شکم خالی سطل زباله را پر میکند.