کاریکلماتور

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

کاریکلماتور

 

نامی که نخستین بار بر نوشته­‌های پرویز شاپور نهاده شد. این واژه حاصل پیوند "کاریکاتور" و "کلمه" و توسط احمد_شاملو برای نوشته­‌های خاص پرویز شاپور به کار برده شد. از ویژگی­‌های کاریکلماتور به این موارد باید اشاره کرد: نثر است؛ بازی­‌ای زبانی دارد تا بتواند گفتنی‌ها را دیدنی (تصویری) کند؛ طنز دارد؛ از نظر معنایی صراحت دارد؛ از چندمعنایی واژه‌ها سود می‌برد؛ معمولاً از بدیهیات و روزمره‌ها و دم­‌دستی­‌هاست؛ موجز است و نوعی نازک­اندیشی مانند سبک هندی در آن دیده می‌شود؛ غافل‌گیری‌­ای دارد که با غافل‌گیری شعری تفاوت دارد و همچنین نوع لذت در کاریکلماتور با لذتی که در شعر به مخاطب دست می دهد متفاوت است. در سخنی کوتاه این گونه­‌ی ادبی چند رکن اساسی دارد: تضاد، ایهام، تخیل و طنز. کاریکلماتور در ادبیات کهن به عنوان یک ژانر سابقه‌­ای ندارد، اما می‌شود نمونه‌هایی در نثر و نظم برایش پیدا کرد.

 

چند نمونه از پرویز شاپور:

 

به عقیده‌ی گیوتین، سر آدم زیادی است.

به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد.

پایین آمدن درخت از گربه.

زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمی‌رود.

جارو، شکم خالی سطل زباله را پر می‌کند.