هاپتمان، گرهارت (۱۸۶۲ـ۱۹۴۶)
گرهارت هاپتمان Gerhart Hauptmann | |
---|---|
زادروز |
ابرزالتس برون ۱۸۶۲م |
درگذشت | ۱۹۴۶م |
ملیت | آلمانی |
تحصیلات و محل تحصیل | در برسلاو در دانشگاه ینا هنر |
شغل و تخصص اصلی | نمایشنامهنویس |
آثار | پیش از سپیدهدم (۱۸۸۹)، کمدی پالتو پوست (۱۸۹۳)، ناقوس غرق شده (۱۸۹۶)، سفر هانۀ کوچولو به بهشت (۱۸۹۴) |
گروه مقاله | تیاتر |
جوایز و افتخارات | ۱۹۱۲ برندۀ جایزۀ نوبل ادبیات |
هاپتمان، گرهارت (۱۸۶۲ـ۱۹۴۶)(Hauptmann, Gerhart)
نمایشنامهنویس آلمانی. مدافع سرسخت طبیعتگرایی در تئاتر بود و آثارش فراوان بهاجرا درآمده است. زیباترین نمایشنامهاش بافندگان[۱] (۱۸۹۲)، روایتی از شورش کارگران نساجی سیلزی[۲] در ۱۸۴۴ است. ازجمله نمایشنامههای دیگر اوست: پیش از سپیدهدم[۳] (۱۸۸۹)، کمدی پالتو پوست[۴] (۱۸۹۳) و تراژدی ـ کمدی[۵] موشها[۶] (۱۹۱۰) دربارۀ دنیای زیرزمینی تبهکاران برلین. در ۱۹۱۲ برندۀ جایزۀ نوبل ادبیات شد. هاپتمان در ابرزالتس برون[۷] بهدنیا آمد. در برسلاو[۸] هنر خواند، و پس از گذراندن دورهای در دانشگاه ینا[۹] و رفتن به سفر اروپا، در رم به مجسمهسازی پرداخت. نخستین نمایشنامۀ برجستۀ او پیش از سپیدهدم به سبک طبیعتگرایانۀ هنریک ایبسن[۱۰] و امیل زولا[۱۱] و دربارۀ زندگی سخت طبقۀ کارگر در سیلزی بود. سپس بافندگان را نوشت. ناقوس غرق شده[۱۲] (۱۸۹۶) نمایشنامهای دروننگرانه با قصهای خیالی است و سفر هانۀ کوچولو به بهشت[۱۳] (۱۸۹۴) رؤیاهای تبآلود کودکی را در بستر مرگ به تصویر میکشد. هنشل گاریچی[۱۴] (۱۸۹۸) و رُز برنت[۱۵] (۱۹۰۳) از نمایشنامههای اجتماعی واقعگرایانۀ اوست و هاینریش بینوا[۱۶] (۱۹۰۲) نمایشنامهای تاریخی است براساس شعری از قرون وسطا نوشتۀ هارتمان فون آوئه[۱۷]. تعدادی کمدی هم خلق کرد، که پالتو پوست یکی از آنهاست و برشت[۱۸] از آن اقتباس کرده و برای اجرا در برلین شرقی رنگ مارکسیستی[۱۹] به آن داده است. در دهۀ ۱۹۲۰ نمایشنامههایی نوشت که از نگاهی بدبینانه به زندگی حکایت میکنند؛ و در ۱۹۲۵ یک شعر بلند فلسفی سرود بهنام تیل اویلنشپیگل[۲۰]. هنگامیکه نازیها بر سر کار آمدند، او پیرتر از آن بود که اهمیتی به عواقب سیاسی و اجتماعی حکومت آنها بدهد و از کشور خارج نشد، ولی نوشتههای او را ناامیدی بیشتری به آیندۀ تمدن غرب فرا گرفت. چند نمایشنامۀ فراواقعگرایانه مانند هیولای دریایی[۲۱] (۱۹۳۴) و خواب سنگین[۲۲] (۱۹۴۲) نیز نوشت، اما در واپسین شاهکارش چهارگانۀ آتریدها[۲۳] (۱۹۴۱ـ۱۹۴۶) به نقل افسانۀ ایفیگنیا[۲۴] به سبکی فاخر پرداخت.
- ↑ Die Weber/The Weavers
- ↑ Silesian
- ↑ Vor Sonnenaufgang/Before Dawn
- ↑ Der Biberpelz/The Beaver Coat
- ↑ tragedicomedy
- ↑ Die Ratten/The Rats
- ↑ Obersalzbrunn
- ↑ Breslau
- ↑ Jena University
- ↑ Henrik Ibsen
- ↑ Emile Zola
- ↑ Die versunkene Glocke/The Submerged Bell
- ↑ Hanneles Himmelfahrt/Little Hanne’s Journey to Heaven
- ↑ Fuhrmann Henschel
- ↑ Rose Bernd
- ↑ Der arme Heinrich/Poor Heinrich
- ↑ Hartmann von Aue
- ↑ Brecht
- ↑ Marxist
- ↑ Till Eulenspiegel
- ↑ Das Meerwunder
- ↑ Der grosse Traum
- ↑ Die Atridentetralogie
- ↑ Iphigenia