پرتو کرمانشاهی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:13085900.jpg|جایگزین=پرتو کرمانشاهی|بندانگشتی|233x233پیکسل|پرتو کرمانشاهی]] | {{جعبه زندگینامه | ||
|عنوان =پرتو کرمانشاهی | |||
|نام =علیاشرف نوبتی | |||
|نام دیگر= | |||
|نام اصلی= | |||
|نام مستعار= | |||
|لقب= | |||
|زادروز=کرمانشاه 6 مهر 1310ش | |||
|تاریخ مرگ=کرمانشاه 5 بهمن 1400ش | |||
|دوره زندگی= | |||
|ملیت=ایرانی | |||
|محل زندگی= | |||
|تحصیلات و محل تحصیل= | |||
| شغل و تخصص اصلی =شاعر | |||
|سبک =شعر سنتی | |||
|مکتب = | |||
|سمت = | |||
|جوایز و افتخارات = | |||
|آثار = کوچهباغیها (مجموعۀ اشعار) | |||
|خویشاوندان سرشناس = | |||
|گروه مقاله =ادبیات فارسی | |||
|دوره = | |||
|فعالیتهای مهم = | |||
|رشته = | |||
|پست تخصصی = | |||
|باشگاه = | |||
}}[[پرونده:13085900.jpg|جایگزین=پرتو کرمانشاهی|بندانگشتی|233x233پیکسل|پرتو کرمانشاهی]] | |||
پرتو کرمانشاهی (کرمانشاه 6 مهر 1310ش- کرمانشاه 5 بهمن 1390ش)<br> | پرتو کرمانشاهی (کرمانشاه 6 مهر 1310ش- کرمانشاه 5 بهمن 1390ش)<br> | ||
<p>(نام اصلی: | <p>(نام اصلی: علیاشرف نوبتی) شاعر ایرانی. در غزل و قصیده با حفظ شیوۀ سنتی و تبعیت از شعر سبک اصفهانی، نوآوریهایی دارد، که برخی از شعرهای او را به غزل دهههای 1360 و 1370 فارسی نزدیک کرده است. بخشی از سرودههایش با عنوان ''کوچهباغیها'' (به کوشش محمدعلی سلطانی، به خط فریبا مقصودی، تهران، ۱۳۷۷) بهچاپ رسیده است. ایرج افشار، مظاهر مصفا و عبدالحسین نوایی یادداشتهایی در تحلیل و ستایش بر این دیوان نوشتهاند. پرتو به هر دو زبان فارسی و کردی شعر میسرود. در کنگرۀ مشاهیر کُرد (سنندج- 1398) از او بهعنوان یکی از مفاخر زنده کُرد تقدیر شد.</p> | ||
<p></p> | |||
<p>'''نمونۀ شعر'''</p> | |||
<p>چون حبابی دیده وا کردیم در دریای هیچ</p>عمر بگذشت ای دریغا بر سر سودای هیچ | |||
در میان جنگلی از آهن و دود و غبار | |||
شهر هیچستان ما را بین و این غوغای هیچ | |||
جعبۀ شهر فرنگ است و به هر سازی در آن | |||
صورتکهایی که میخندند بر سیمای هیچ | |||
بر سر آمال خود بی دست و پایان پایمال | |||
وانکه را دست است و پا بنهاده بر سودای هیچ | |||
مهر بیمهری نهاده بر جبینها داغها | |||
در فسون لفظها پنهان شده معنای هیچ | |||
خسته از نیرنگ و افسون چشمها و گوشها | |||
تا که میکوبد بر این طبل بلندآوای هیچ | |||
آی باران گر همه دُردانه داری زینهار | |||
جز گل حسرت نخواهی چید ازین صحرای هیچ | |||
شمع من مستانه میرقصی در آغوش نسیم | |||
باش تا از روزنی سر بر کند فردای هیچ | |||
خودگریزی خستهام آیا پناهی مانده است | |||
ای کدامین کوچۀ متروک و ای دنیای هیچ | |||
شعر ما پرتو در این آشفتهبازار ریا | |||
همچو تشریفی است کاویزند بر بالای هیچ | |||
---- | ---- | ||