پرش به محتوا

سبک هندی: تفاوت میان نسخه‌ها

۹۷۷ بایت اضافه‌شده ،  ۲ سال پیش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷: خط ۱۷:
یکی از ویژگی‌های مهم شعر سبک هندی، ساده بودن زبان و نزدیکی آن به زبان متداول عامۀ مردم است. این خصوصیت، بر اثر دور شدن شعر از حوزه‌های ادبی و مجالس اشرافی و درباری و شیوع آن در بین طبقات مختلف مردم به وجود آمده بود. اولین نشانه‌های سبک هندی را می‌توان در اشعار شاعران اوایل قرن دهم، از قبيل [[هلالی جغتایی، بدرالدین (۸۷۴ ـ هرات ۹۳۶ق)|هلالی جغتایی]]، [[اهلی شیرازی، محمد (شیراز ۸۵۸ـ همان جا ۹۴۲ق)|اهلی شیرازی]] و [[وحشی بافقی، محمد (بافق ۹۳۹ـ یزد ۹۹۱ق)|وحشی بافقی]] یافت. شعر این شاعران که به شاعران [[مکتب وقوع|مكتب وقوع]] شهرت یافته‌اند، عکس‌العملی بود در برابر مضمون‌های تقلیدی و تکراری شاعران قرن نهم. همین گریز از تکرار و تقليد، به‌تدریج شاعران را به سمت ابداع و آفرینش مضمون‌های تازه سوق داد و این مضمون‌های تازه یا آنچه که شاعران خود، آن را «معنی بیگانه» می‌نامیدند، با توجه و علاقۀ فراوان به استفاده از تصویرهای زبانی و بیان آن در کوتاه‌ترین و فشرده‌ترین شکل کلام، خصوصیت اصلی شعر سبک هندی را به وجود آورد. بدین ترتیب، شعر سبک هندی با داشتن مضامین تازه و استفادۀ فراوان از تصویرهای خیالی- زبانی و ایجاز در کلام مشخص می‌شود. علاقة فوق‌العاده به فشردگی کلام، شاعران سبک هندی را به ساختن ترکیب‌های تازه واداشته است. در بسیاری از موارد، این ترکیب‌ها گنگ و نامفهومند. کاربرد مبالغه‌آمیز این نوع ترکیب‌ها و استفاده از زبان غیرادبی محاوره‌ای باعث شده است که اغلب در شعر سبک هندی، الفاظ از کشیدن بار معانی باز بمانند و در نتیجه نوعی ابهام در این نوع شعر به وجود آمده است که درک آن به تأویل و تفسير نیازمند است. از دیگر اختصاصات سبک هندی: توجهی که شاعران این سبک نسبت به زندگی و محیط اطراف خود دارند، برخلاف شاعران [[سبک خراسانی]]، منحصر به توصیف سادۀ طبیعت و زندگی نیست، بلکه شاعران سبک هندی اغلب از طريق توصيف طبيعت، احساسات و عواطف و دیدگاه‌های خود را نسبت به زندگی بیان می‌کنند و سعی دارند با کشف ارتباط‌های دور از ذهن در میان اجزای طبیعت و زندگی، خواننده را به اعجاب وادارند. یکی از شیوه‌های بیان معمول در سبک هندی، ارائۀ مفهومی عام و کلی است که معمولاً برای تأیید یا توجیه آن شاعر مثالی از امور محسوس و مورد قبول ارائه می‌دهد. این شیوه که گاه [[حسن تعلیل]] و گاه تمثيل نامیده می‌شود، در این سبک کاربرد فراوانی دارد و در بسیاری موارد به صورتی درمی‌آید که اسلوب معادله نام گرفته است. گریزی که شاعران سبک هندی از بیان ساده و مستقیم داشتند، باعث استفادۀ بیش از حد آنها از صنايع [[بدیع (ادبیات)|بديعی]]، به‌خصوص [[استعاره]] و [[جاندارپنداری|تشخیص]] و همچنین کاربرد پربسامد پارادوکس و حسامیزی شده است.  
یکی از ویژگی‌های مهم شعر سبک هندی، ساده بودن زبان و نزدیکی آن به زبان متداول عامۀ مردم است. این خصوصیت، بر اثر دور شدن شعر از حوزه‌های ادبی و مجالس اشرافی و درباری و شیوع آن در بین طبقات مختلف مردم به وجود آمده بود. اولین نشانه‌های سبک هندی را می‌توان در اشعار شاعران اوایل قرن دهم، از قبيل [[هلالی جغتایی، بدرالدین (۸۷۴ ـ هرات ۹۳۶ق)|هلالی جغتایی]]، [[اهلی شیرازی، محمد (شیراز ۸۵۸ـ همان جا ۹۴۲ق)|اهلی شیرازی]] و [[وحشی بافقی، محمد (بافق ۹۳۹ـ یزد ۹۹۱ق)|وحشی بافقی]] یافت. شعر این شاعران که به شاعران [[مکتب وقوع|مكتب وقوع]] شهرت یافته‌اند، عکس‌العملی بود در برابر مضمون‌های تقلیدی و تکراری شاعران قرن نهم. همین گریز از تکرار و تقليد، به‌تدریج شاعران را به سمت ابداع و آفرینش مضمون‌های تازه سوق داد و این مضمون‌های تازه یا آنچه که شاعران خود، آن را «معنی بیگانه» می‌نامیدند، با توجه و علاقۀ فراوان به استفاده از تصویرهای زبانی و بیان آن در کوتاه‌ترین و فشرده‌ترین شکل کلام، خصوصیت اصلی شعر سبک هندی را به وجود آورد. بدین ترتیب، شعر سبک هندی با داشتن مضامین تازه و استفادۀ فراوان از تصویرهای خیالی- زبانی و ایجاز در کلام مشخص می‌شود. علاقة فوق‌العاده به فشردگی کلام، شاعران سبک هندی را به ساختن ترکیب‌های تازه واداشته است. در بسیاری از موارد، این ترکیب‌ها گنگ و نامفهومند. کاربرد مبالغه‌آمیز این نوع ترکیب‌ها و استفاده از زبان غیرادبی محاوره‌ای باعث شده است که اغلب در شعر سبک هندی، الفاظ از کشیدن بار معانی باز بمانند و در نتیجه نوعی ابهام در این نوع شعر به وجود آمده است که درک آن به تأویل و تفسير نیازمند است. از دیگر اختصاصات سبک هندی: توجهی که شاعران این سبک نسبت به زندگی و محیط اطراف خود دارند، برخلاف شاعران [[سبک خراسانی]]، منحصر به توصیف سادۀ طبیعت و زندگی نیست، بلکه شاعران سبک هندی اغلب از طريق توصيف طبيعت، احساسات و عواطف و دیدگاه‌های خود را نسبت به زندگی بیان می‌کنند و سعی دارند با کشف ارتباط‌های دور از ذهن در میان اجزای طبیعت و زندگی، خواننده را به اعجاب وادارند. یکی از شیوه‌های بیان معمول در سبک هندی، ارائۀ مفهومی عام و کلی است که معمولاً برای تأیید یا توجیه آن شاعر مثالی از امور محسوس و مورد قبول ارائه می‌دهد. این شیوه که گاه [[حسن تعلیل]] و گاه تمثيل نامیده می‌شود، در این سبک کاربرد فراوانی دارد و در بسیاری موارد به صورتی درمی‌آید که اسلوب معادله نام گرفته است. گریزی که شاعران سبک هندی از بیان ساده و مستقیم داشتند، باعث استفادۀ بیش از حد آنها از صنايع [[بدیع (ادبیات)|بديعی]]، به‌خصوص [[استعاره]] و [[جاندارپنداری|تشخیص]] و همچنین کاربرد پربسامد پارادوکس و حسامیزی شده است.  


بر اثر توجه فوق‌العادۀ این شاعران به ایجاز و مضمون‌سازی صرف، استقلال بیت‌های غزل در این شیوه، بیش از همۀ سبک‌ها، به چشم می‌آید و اغلب تک‌بیت‌های بازمانده از شاعران این سبک، به علت زبان گفتاری و فشردۀ آن و برخورداری از مضمون‌های عام و کلی، به صورت ضرب‌المثل در بین مردم رایج شده است .  
بر اثر توجه فوق‌العادۀ این شاعران به ایجاز و مضمون‌سازی صرف، استقلال بیت‌های غزل در این شیوه، بیش از همۀ سبک‌ها، به چشم می‌آید و اغلب تک‌بیت‌های بازمانده از شاعران این سبک، به علت زبان گفتاری و فشردۀ آن و برخورداری از مضمون‌های عام و کلی، به صورت ضرب‌المثل در بین مردم رایج شده است.
 
'''<big>نمونۀ اشعار</big>'''
 
'''بیدل دهلوی''':
 
هرزه برگردون رساندی وهم بود و هست را
 
پشت پایی بود معراج این بنای پست را
 
بر فضولی ناکجا خواهی دکان ناز چید
 
جز گشاد و بست جنسی نیست در کف دست را
 
عمرها شد شور زنجیر از نفس وامی‌کشم
 
کشور دیوانه مجنون‌ کرد بند و بست را
 
قول و فعل طینت بی‌باک در رهن خطاست
 
لغزش پا و زبان دارد تصرف مست را
 
با همه معدوم از قید توهّم چاره نیست
 
ماهی بحر کمان هم می‌شناسد شست را
 
سرمه‌ کردم تا قی چشمی به خویشم واکند
 
فطرت بی‌نور تاکی نیست بیند هست را
 
بیدل‌ از نازک‌خیالان مشق‌ همواری‌ خوش‌ است
 
تا نیفشارد تأمل معنی یکدست را
----
----


سرویراستار، ویراستار
۵۴٬۷۵۰

ویرایش