علامه حلی، حسن بن یوسف (حله ۶۴۸ـ۷۲۶ق): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
علّامۀ حِلّی، حسن بن یوسف (حلّه ۶۴۸ـ۷۲۶ق)<br> | علّامۀ حِلّی، حسن بن یوسف (حلّه ۶۴۸ـ۷۲۶ق)<br> | ||
فقیه، متکلم، محدث و فیلسوف امامی. جامع علوم معقول و منقول بود. نخستین عالم در [[امامیه]] بود که به «آیتالله» موصوف شد. در تفسیر، حدیث، کلام، فلسفه، منطق و ادبیات عرب نیز تبحر داشت. نخستین کس در امامیه بود که حدیث را به صحیح، حَسَن، موثّق، ضعیف و مُرسَل تقسیم کرد و بدین سبب اخباریان امامیه که همۀ احادیث کتابهای اربعه را صحیح میدانستند از او انتقاد کردند. پس از مناظرۀ او با عالمان مذاهب اهل سنت، در حضور سلطان محمد خدابنده بود که سلطان به امامیه گروید و زمینه برای گسترش تشیع فراهم شد. نزد بسیاری از عالمان امامی و اهل سنت عصر خود مانند پدرش، سدیدالدین یوسف، داییاش، محقق اول، کمالالدین میثم بَحرانی (شارح ''نهجالبلاغه'') جمالالدین احمد و رضیالدین علی بن طاووس و علی بن عمر کاتبی قزوینی درس خواند. در فلسفه و کلام شاگرد خواجه نصیرالدین طوسی و در فقه استاد او بود. شاگردان بسیار داشت. از همۀ مناطق جهان تشیع برای تحصیل به نزد او میرفتند. شهید اول برای شاگردی بهنزد او کوچیده بود، اما رسیدن او به مقصد، با مرگ علّامه مصادف شد. از شاگردان او میتوان از پسرش فخرالمحققین و خواهرزادههایش، سید عمیدالدین و سید ضیاءالدین حسینی اعرجی، نام برد. بسیار باتقوا بود. بسیار مینوشت. گویند هرچه به ذهنش میرسید، بدون آنکه به نوشتههای قبلی خود مراجعه کند، آن را مینگاشت. از اینرو در آثارش، اظهار نظرهای مختلف کرده است. شیخ یوسف بحرانی گفته است که اگر نوشتههایش را به سالهای حیات او تقسیم کنیم در هر روز دهها صفحه مطلب نوشته است. شیخ عبدالله سماهیجی این را از نقاط ضعف آثار او برشمرده است. آثار او را حداقل ۷۰ عنوان ذکر کردهاند ولی برخی آن را متجاوز از ۱۰۰ جلد دانستهاند. آثار او در زمینههای علوم قرآنی، فقه و اصول، کلام و عقاید، فلسفه و منطق، علوم حدیث، و ادبیات عرب است. کتابی در رد ''منهاجالسنة'' ابن تیمیه با نام ''منهاجالکرامة ''نوشت، که واکنش تند ابن تیمیه را برانگیخت و او را «ابنالمنجس» خواند. در فقه تطبیقی بین مذاهب فقهی اسلامی، آثار باارزشی از خود بهجا گذاشت. از آثار اوست: ''السرالوجیز'' فی ''تفسیرالکتابالعزیز''؛ ''النهجالوضاح فی الاحادیثالصحاح''؛ ''المطالبالعلیه فی علمالعربیّه''؛ ''تحریرالاحکام الشرعیة علی مذهبالامامیه''؛ ''مختلفالشیعه فی احکامالشرعیة''؛ ''تبصرةالمتعلمین فی احکامالدین''؛ ''منتهیالوصول الی علمیالکلام و الاصول''؛ ''نهایةالمرام فی علمالکلام''؛ ''الدرالمکنون فی علمالقانون فیالمنطق''؛ ''کشفالمراد فی شرح تجریدالاعتقاد''؛ ''کشفالخفا من کتابالشفا''؛ ''کشفالمقال فی احوالالرجال'' و ''المحاکمات بین شراحالاشارات''. از توصیههای او به فرزندش این بود که به تهذیب آثار او بپردازد و ضعفها و اشکالات آن را برطرف کند. | فقیه، متکلم، محدث و فیلسوف امامی. جامع علوم معقول و منقول بود. نخستین عالم در [[امامیه]] بود که به «آیتالله» موصوف شد. در تفسیر، حدیث، کلام، فلسفه، منطق و ادبیات عرب نیز تبحر داشت. نخستین کس در امامیه بود که حدیث را به صحیح، حَسَن، موثّق، ضعیف و مُرسَل تقسیم کرد و بدین سبب اخباریان امامیه که همۀ احادیث کتابهای اربعه را صحیح میدانستند از او انتقاد کردند. پس از مناظرۀ او با عالمان مذاهب اهل سنت، در حضور سلطان [[محمد خدابنده صفوی (۹۳۸ـ۱۰۰۳ق)|محمد خدابنده]] بود که سلطان به امامیه گروید و زمینه برای گسترش تشیع فراهم شد. نزد بسیاری از عالمان امامی و اهل سنت عصر خود مانند پدرش، سدیدالدین یوسف، داییاش، محقق اول، کمالالدین میثم بَحرانی (شارح ''نهجالبلاغه'') جمالالدین احمد و رضیالدین علی بن طاووس و علی بن عمر کاتبی قزوینی درس خواند. در فلسفه و کلام شاگرد [[طوسی، خواجه نصیرالدین|خواجه نصیرالدین طوسی]] و در فقه استاد او بود. شاگردان بسیار داشت. از همۀ مناطق جهان [[تشیع]] برای تحصیل به نزد او میرفتند. شهید اول برای شاگردی بهنزد او کوچیده بود، اما رسیدن او به مقصد، با مرگ علّامه مصادف شد. از شاگردان او میتوان از پسرش فخرالمحققین و خواهرزادههایش، سید عمیدالدین و سید ضیاءالدین حسینی اعرجی، نام برد. بسیار باتقوا بود. بسیار مینوشت. گویند هرچه به ذهنش میرسید، بدون آنکه به نوشتههای قبلی خود مراجعه کند، آن را مینگاشت. از اینرو در آثارش، اظهار نظرهای مختلف کرده است. شیخ یوسف بحرانی گفته است که اگر نوشتههایش را به سالهای حیات او تقسیم کنیم در هر روز دهها صفحه مطلب نوشته است. شیخ عبدالله سماهیجی این را از نقاط ضعف آثار او برشمرده است. آثار او را حداقل ۷۰ عنوان ذکر کردهاند ولی برخی آن را متجاوز از ۱۰۰ جلد دانستهاند. آثار او در زمینههای علوم قرآنی، فقه و اصول، کلام و عقاید، فلسفه و منطق، علوم حدیث، و ادبیات عرب است. کتابی در رد ''منهاجالسنة'' ابن تیمیه با نام ''منهاجالکرامة ''نوشت، که واکنش تند ابن تیمیه را برانگیخت و او را «ابنالمنجس» خواند. در فقه تطبیقی بین مذاهب فقهی اسلامی، آثار باارزشی از خود بهجا گذاشت. از آثار اوست: ''السرالوجیز'' فی ''تفسیرالکتابالعزیز''؛ ''النهجالوضاح فی الاحادیثالصحاح''؛ ''المطالبالعلیه فی علمالعربیّه''؛ ''تحریرالاحکام الشرعیة علی مذهبالامامیه''؛ ''مختلفالشیعه فی احکامالشرعیة''؛ ''تبصرةالمتعلمین فی احکامالدین''؛ ''منتهیالوصول الی علمیالکلام و الاصول''؛ ''نهایةالمرام فی علمالکلام''؛ ''الدرالمکنون فی علمالقانون فیالمنطق''؛ ''کشفالمراد فی شرح تجریدالاعتقاد''؛ ''کشفالخفا من کتابالشفا''؛ ''کشفالمقال فی احوالالرجال'' و ''المحاکمات بین شراحالاشارات''. از توصیههای او به فرزندش این بود که به تهذیب آثار او بپردازد و ضعفها و اشکالات آن را برطرف کند. | ||
<br><!--31090100--> | <br><!--31090100--> | ||
[[رده:دین اسلام]] | [[رده:دین اسلام]] |