در غربت (فیلم سینمایی): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:2042166288.jpg|جایگزین=پوستر فیلم|بندانگشتی|پوستر فیلم]] | [[پرونده:2042166288.jpg|جایگزین=پوستر فیلم|بندانگشتی|پوستر فیلم]] | ||
سومین فیلم سینمایی [[سهراب شهید ثالث|سهراب شهیدثالث]] و اولین فیلم بلند او پس از ترک ایران، تولید سال 1354 و محصول مشترک ایران و آلمان. شهیدثالث با اقامت در آلمان از سال ۱۳۵۳ ابتدا شروع به تولید مستندهایی برای رسانههای آلمانی کرد و سپس ''در غربت'' را با بازی [[پرویز صیاد]] در نقش اصلی کارگردانی کرد. این فیلم که چون آثار پیشین شهیدثالث در سبک سینمایی نوآور و تجربهگرایانه ساخته شده توانست جایزۀ منتقدان بهترین فیلم جشنواره بینالمللی سینمایی برلین را در همان سال تولیدش و جایزۀ بهترین فیلم جشنواره بینالمللی فیلم بنالمادنا<ref>Benalmádena</ref> (اسپانیا) را در سال 1361 از آن خودش کند. این فیلم در جشنوارههای بینالمللی | سومین فیلم سینمایی [[سهراب شهید ثالث|سهراب شهیدثالث]] و اولین فیلم بلند او پس از ترک ایران، تولید سال 1354 و محصول مشترک ایران و آلمان. شهیدثالث با اقامت در آلمان از سال ۱۳۵۳ ابتدا شروع به تولید مستندهایی برای رسانههای آلمانی کرد و سپس ''در غربت'' را با بازی [[پرویز صیاد]] در نقش اصلی کارگردانی کرد. این فیلم که چون آثار پیشین شهیدثالث در سبک سینمایی نوآور و تجربهگرایانه ساخته شده توانست جایزۀ منتقدان بهترین فیلم جشنواره بینالمللی سینمایی برلین را در همان سال تولیدش و جایزۀ بهترین فیلم جشنواره بینالمللی فیلم بنالمادنا<ref>Benalmádena</ref> (اسپانیا) را در سال 1361 از آن خودش کند. این فیلم در جشنوارههای بینالمللی لا روشل<ref>La Rochelle</ref> (فرانسه- 1358ش) و سینماتك فرانسه<ref>Cinémathèque française</ref> (1361) نیز به نمایش درآمده است. ''در غربت'' یکی از نخستین فیلمهایی است که در مورد کارگران مهاجر ترک در آلمان ساخته شده. | ||
مدت فیلم: 90 دقیقه | مدت فیلم: 90 دقیقه | ||
'''خلاصۀ داستان''' | |||
حسین (با بازی پرویز صیاد)، كارگر مهاجر ترك، در كارخانۀ پرسكاری در آلمان غربی كار میكند. او هر روز بعد از كار با مترو به محلۀ كروتیزبرگ برلین میرود، كه در آنجا با چند كارگر هموطنش در یك مجتمع مسكونی زندگی میكند. آنها كه قادر نیستند با مردم و محیط اطرافشان ارتباط برقرار كنند، زندگی یكنواخت و اندوهباری دارند. هماتاق حسین، كه از این وضع به تنگ آمده، نامهای از مادرش دریافت میکند که خبر مرگ پدرش را به او میدهد و از او میخواهد که نزد او بازگردد. در انتها او چمدان خود را میبندد و آپارتمان محل سكونتش را به قصد بازگشت به وطن ترك میكند. | |||
---- | ---- |