پرش به محتوا

پرودیکوس: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «پرودیکوس<ref>Prodicus</ref> یکی از سوفسطائیان معروف. پرودیکوس در ایولیس واقع در جزیر...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۳: خط ۳:
یکی از سوفسطائیان معروف. پرودیکوس در ایولیس واقع در جزیره کئوس<ref>Ceos</ref> به دنیا آمد و سپس به عنوان سفیر هموطنانش رهسپار آتن شد، و در آنجا نفوذ فراوان یافت. او از جمله افرادی بود که با سقراط در آتن روابط دوستانه برقرار نمود . افلاطون در محاوراتش افکار و نظریاتش را مورد انتقاد شدید قرار می دهد. او مردی بسیار جدی بود ودر فلاسفه بعد از خود، خاصه فلاسفه کلبی تأثیر عمیق بخشید. از پژوهش‌های او در خصوص فلسفه‌طبیعی<ref>Natural philosophy</ref> چیزی نمی‌دانیم زیرا از دو کتاب او با نام «''در باره طبیعت''<ref>About nature</ref>» و «''در باره طبیعت انسانی''<ref>About human nature</ref>» که ظاهراً در این خصوص نگارش یافته بودند چیزی باقی نمانده است.  
یکی از سوفسطائیان معروف. پرودیکوس در ایولیس واقع در جزیره کئوس<ref>Ceos</ref> به دنیا آمد و سپس به عنوان سفیر هموطنانش رهسپار آتن شد، و در آنجا نفوذ فراوان یافت. او از جمله افرادی بود که با سقراط در آتن روابط دوستانه برقرار نمود . افلاطون در محاوراتش افکار و نظریاتش را مورد انتقاد شدید قرار می دهد. او مردی بسیار جدی بود ودر فلاسفه بعد از خود، خاصه فلاسفه کلبی تأثیر عمیق بخشید. از پژوهش‌های او در خصوص فلسفه‌طبیعی<ref>Natural philosophy</ref> چیزی نمی‌دانیم زیرا از دو کتاب او با نام «''در باره طبیعت''<ref>About nature</ref>» و «''در باره طبیعت انسانی''<ref>About human nature</ref>» که ظاهراً در این خصوص نگارش یافته بودند چیزی باقی نمانده است.  


'''دیدگاههای او در حوزه زبان‌شناسی'''<ref>Linguistics</ref>، اطلاعات ما در خصوص نظریات پرودیکوس راجع به مسئله زبان، از رساله ''پروتاگوراس'' افلاطون به ما رسیده است. او همچنین رساله‌ایی به نام ''تصحیحات نام‌ها'' <ref>Name corrections</ref>در بیان و تشریح مترادفات<ref name=":0">Synonyms</ref><ref name=":0" /> داشته است. آموزه او عبارت است از کاربرد صحیح واژه‌ها، و تمایز دقیق واژه‌هایی که ظاهرا معنایی یکسان داشتند. از نظر او فقط فردی حقیقت را بیان می‌کند که بتواند عبارتی معنا‌دار بگوید. و عبارت معنا‌دار ضرورتاً به چیزی اشاره می کند. و آنان که این عبارات معنا‌دار را به این خاطر که آنها حقیقت نیستند، نقض می کنند در حقیقت اصلاً چیزی نمی‌گویند و عبارت آنها معنایی ندارد و چیزی نیز ندارند که به آن اشاره کند. یعنی در کاربرد زبان‌شناختی خاص، هر واژه یا عباراتی فقط به یک چیز باید مربوط باشد و نه چیز دیگر. در اصطلاح مدرن این به معنای این است که اکتشاف نظریه‌ی معنای ارجاعی<ref>Reference meaning theory</ref> در زبان شناسی اولین بار توسط او بیان گردیده است. بحث از  ماده زبان مانع خلط مفهومی در بحث‌های علمی شده، و این کوشش او برای تکمیل زبان، به عنوان وسیله تفکر، بسیار سودمند واقع گردید.   
'''دیدگاه‌های او در حوزه زبان‌شناسی'''<ref>Linguistics</ref>، اطلاعات ما در خصوص نظریات پرودیکوس راجع به مسئله زبان، از رساله ''پروتاگوراس'' افلاطون به ما رسیده است. او همچنین رساله‌ایی به نام ''تصحیحات نام‌ها'' <ref>Name corrections</ref>در بیان و تشریح مترادفات<ref name=":0">Synonyms</ref><ref name=":0" /> داشته است. آموزه او عبارت است از کاربرد صحیح واژه‌ها، و تمایز دقیق واژه‌هایی که ظاهرا معنایی یکسان داشتند. از نظر او فقط فردی حقیقت را بیان می‌کند که بتواند عبارتی معنا‌دار بگوید. و عبارت معنا‌دار ضرورتاً به چیزی اشاره می کند. و آنان که این عبارات معنا‌دار را به این خاطر که آنها حقیقت نیستند، نقض می کنند در حقیقت اصلاً چیزی نمی‌گویند و عبارت آنها معنایی ندارد و چیزی نیز ندارند که به آن اشاره کند. یعنی در کاربرد زبان‌شناختی خاص، هر واژه یا عباراتی فقط به یک چیز باید مربوط باشد و نه چیز دیگر. در اصطلاح مدرن این به معنای این است که اکتشاف نظریه‌ی معنای ارجاعی<ref>Reference meaning theory</ref> در زبان شناسی اولین بار توسط او بیان گردیده است. بحث از  ماده زبان مانع خلط مفهومی در بحث‌های علمی شده، و این کوشش او برای تکمیل زبان، به عنوان وسیله تفکر، بسیار سودمند واقع گردید.   


'''نظریات پرودیکوس در فلسفه اخلاق'''، او به زندگی نظری بد‌بینانه داشت و بر این اساس می‌توانیم او را نخستین فیلسوف بدبین بدانیم. اوریپید<ref>Euripides</ref> آنجا که از مردی سخن می‌گوید که به عقیده‌اش بدی‌های زندگی بیش از خوبی‌های آن است، منظور او به پرودیکوس است. ظاهراً بیماری جسمی‌اش و دیدگاه بدبینانه‌ی هموطنانش در جزیره کئوس که در آن خودکشی فراوان بوده در این نگرش او موثر بوده است. ولی این فقط یک رویه کار او در فلسفه اخلاق بود. پرودیکوس  با توجه به سختی‌های زندگی می‌کوشید وحشت از مرگ را از دل شاگردان خود دور کند. او می گفت مرگ نه با زندگان کار دارد و نه با مردگان، زیرا ما تا زنده‌ایم مرگ وجود ندارد و همین‌که بمیریم خود ما در میان نیستیم. نتیجه نهایی او از حکمت بدبینانه‌اش نه تسلیم در برابر سرنوشت، و نه ریاضت و گریز از جهان، و نه کسب لذت بیشتر از این دنیای آلوده بود. از نظر او کار برتر از لذت بود. او سعی می‌کرد بین قول و فکر و عملش هماهنگی باشد. نمونه قهرمانی در نظر او هراکلس بود که تنی مردانه و قوی داشت و آثار نیک بوجود می آورد. او با وجود تلخی‌های زندگی انسانی، فضیلت و مردانگی را ستایش می‌کند، افرادصاحب فضیلت آنهایی هستند که به بهره‌وری از لذت توجه اندکی دارند و برای فعالیت نیرومندانه و دلبستگی به روابط ساده‌ی انسانی اهمیت فراوان قائل هستند. پرودیکوس در نظریه اخلاقی خود مفهومی را وارد ساخت که در مکتب فیلسوفان کلبی و اخلافشان یعنی رواقیان <ref>Stoics</ref>نقش مهمی ایفاء کرد، و آن عبارت است از اینکه «چیزی که بنفسه نه نیک است و نه بد، و نخستین بار چون به‌درستی و با وقوف خردمندانه بکار برده شود دارای ارزش می‌شود» مانند توانگری و تمام چیزهایی که مردمان آنها را بهترین موهبت‌ها می‌شمارند. این امور در حقیقت به همان اندازه که خیرند، شرّ نیز هستند و فقط عقل و خرد آدمی آنها را صاحب ارزش می‌سازد. او همچنین در کتاب در ''ستایش فقر'' خود او اصول زاهدانه خود را تشریح می‌کند. در کتاب ''ساعت‌هایش''<ref>His hours</ref> که مشتمل بر دیدگاه‌های مثبت و منفی او در خصوص زندگی است به جوانان علیه زندگی شهوانی هشدار می‌دهد و از آنان می‌خواهد که از هراکلس (قهرمان اسطوره‌ایی یونان) الگو بگیرند. همچنین بر خطر پیروی از هوا‌های نفسانی تأکید می‌ورزد و از بی‌ارزش بودن متاع‌ها و اموال دنیوی که مردم عادی آنها را تا حدّ ستایش بالا می برند، سخن می‌گوید.     
'''نظریات پرودیکوس در فلسفه اخلاق'''، او به زندگی نظری بد‌بینانه داشت و بر این اساس می‌توانیم او را نخستین فیلسوف بدبین بدانیم. اوریپید<ref>Euripides</ref> آنجا که از مردی سخن می‌گوید که به عقیده‌اش بدی‌های زندگی بیش از خوبی‌های آن است، منظور او به پرودیکوس است. ظاهراً بیماری جسمی‌اش و دیدگاه بدبینانه‌ی هموطنانش در جزیره کئوس که در آن خودکشی فراوان بوده در این نگرش او موثر بوده است. ولی این فقط یک رویه کار او در فلسفه اخلاق بود. پرودیکوس  با توجه به سختی‌های زندگی می‌کوشید وحشت از مرگ را از دل شاگردان خود دور کند. او می گفت مرگ نه با زندگان کار دارد و نه با مردگان، زیرا ما تا زنده‌ایم مرگ وجود ندارد و همین‌که بمیریم خود ما در میان نیستیم. نتیجه نهایی او از حکمت بدبینانه‌اش نه تسلیم در برابر سرنوشت، و نه ریاضت و گریز از جهان، و نه کسب لذت بیشتر از این دنیای آلوده بود. از نظر او کار برتر از لذت بود. او سعی می‌کرد بین قول و فکر و عملش هماهنگی باشد. نمونه قهرمانی در نظر او هراکلس بود که تنی مردانه و قوی داشت و آثار نیک بوجود می آورد. او با وجود تلخی‌های زندگی انسانی، فضیلت و مردانگی را ستایش می‌کند، افرادصاحب فضیلت آنهایی هستند که به بهره‌وری از لذت توجه اندکی دارند و برای فعالیت نیرومندانه و دلبستگی به روابط ساده‌ی انسانی اهمیت فراوان قائل هستند. پرودیکوس در نظریه اخلاقی خود مفهومی را وارد ساخت که در مکتب فیلسوفان کلبی و اخلافشان یعنی رواقیان <ref>Stoics</ref>نقش مهمی ایفاء کرد، و آن عبارت است از اینکه «چیزی که بنفسه نه نیک است و نه بد، و نخستین بار چون به‌درستی و با وقوف خردمندانه بکار برده شود دارای ارزش می‌شود» مانند توانگری و تمام چیزهایی که مردمان آنها را بهترین موهبت‌ها می‌شمارند. این امور در حقیقت به همان اندازه که خیرند، شرّ نیز هستند و فقط عقل و خرد آدمی آنها را صاحب ارزش می‌سازد. او همچنین در کتاب در ''ستایش فقر'' خود او اصول زاهدانه خود را تشریح می‌کند. در کتاب ''ساعت‌هایش''<ref>His hours</ref> که مشتمل بر دیدگاه‌های مثبت و منفی او در خصوص زندگی است به جوانان علیه زندگی شهوانی هشدار می‌دهد و از آنان می‌خواهد که از هراکلس (قهرمان اسطوره‌ایی یونان) الگو بگیرند. همچنین بر خطر پیروی از هوا‌های نفسانی تأکید می‌ورزد و از بی‌ارزش بودن متاع‌ها و اموال دنیوی که مردم عادی آنها را تا حدّ ستایش بالا می برند، سخن می‌گوید.     
سرویراستار، ویراستار
۳۷٬۶۲۰

ویرایش